روز عرفه:

امام صادق (علیه السلام )فرموده اند :«کسى که در ماه رمضان آمرزیده نگردد تا رمضان آینده آمرزیده نمى‌گردد؛ مگر این که روز عرفه را درک کند»
عرفات، نام منطقه وسیعى است با مساحت حدود ۱۸ کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه، اندکى متمایل به جنوب که در میان راه طائف و مکه قرار گرفته است. زائران بیت‌الله الحرام در روز عرفه - نهم ذى حجّه - از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند. در نقلى آمده است که آدم و حوّا(علیه السلام) پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکى، در این سرزمین همدیگر را یافتند و به همین دلیل، این منطقه «عرفات» و این روز «عرفه» نام گرفته است. چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت ، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری ، لذا به این نام خوانده شد و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خوداعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد . چرا که یکی از معانی «عرف » صبر و شکیبایی و تحمل است .
عرفه، از عیدهاى بزرگ است؛ هر چند عید نامیده نشده است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود دعوت کرده،سفره جود و احسان خود را براى آنها گسترده است. شیطان دراین روز، از همه اوقات خوارتر وحقیرتر وخشمناک‌تر است.
روایت شده که حضرت زین‌العابدین(علیه السلام) در روز عرفه صداى فقیرى را شنید که از مردم کمک مى‌خواست. حضرت فرمود: واى بر تو! آیا دست نیاز به سوى غیر خدا دراز مى‌کنى؛ در حالى که امید مى‌رود در این روز بچه‌هایى که در شکم مادر هستند، مورد فضل و لطف الهى قرار گیرند و سعادت‌مند گردند؟
بهترین عمل در روز عرفه دعا است و در میان روزهاى سال، این روز براى دعا امتیاز ویژه‌اى دارد.

تاریخچه عرفه

صحرای عرفات در خود خاطراتی از مردان بزرگ الهی چون آدم ، ابراهیم ، خاتم الانبیاء و حضرت سید الشهداء(علیهم السلام) دارد که حضور هر یک با عنایات خاص حضرت حق همراه بوده است .

حضرت آدم (علیه السلام) در عرفات:

فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحیمْ
آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن بسوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.
طبق روایت امام صادق(ع)، آدم (علیه السلام) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:
ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟
ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.
ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و بسوی او بازگرد.
ـ چگونه توبه کنم؟
جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل بهنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
"سبحانک اللهم و بحمدک لا اله الا انت عملت سوء و ظلمت نفسی و اعترف بذنبی اغفر لی انک انت الغفور الرحیم "
آدم (علیه السلام) تا بهنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می ریخت، وقتیکه آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت......

حضرت ابراهیم (علیه السلام) در عرفات

در صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز آموخت و حضرت ابراهیم (علیه السلام) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در عرفات

و نیز دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای میثاق و پیمانهای متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.
و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:
...... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی بسوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی میشود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.
......... من در میان شما دو چیز بیادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.
هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست آورده باشد.....

صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (علیه السلام)

حضرت سیدالشهدا، امام حسین (علیه السلام) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند، و روی به دامن «کوه رحمت» نهادند و در سمت چپ کوه روی به کعبه، همایشی تشکیل دادند، که موضوع آن بمناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود و فهرست مطالب آن عبارت بودند از:
۱ـ شناخت خدا و صفات الهی.
۲ـ شناخت خود یا خودشناسی.
۳ـ شناخت جهان.
۴ـ شناخت آخرت.
۵ـ شناخت پیامبران.
۶ـ خودسازی با صفات الهی.
۷ـ پرورش نفس با کمالات الهی.
۸ـ توبه و بازگشت به خدای مهربان.
۹ـ دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار.
۱۰ـ فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا.
۱۱ـ شناخت و درخواست بهترین مسئلت ها.
۱۲ـ تبدیل خود پرستی نفس به خدا پرستی.
۱۳ـ تبدیل خود برتر بینی نفس به تواضع و فروتنی.
۱۴ـ تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیر خواهی.
۱۵ـ تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.

نگاهی دقیق تر به دعای عرفه حسین بن علی(علیهما السلام)

روز عرفه داراى دعاهاى فراوانى است؛ ولى در این میان، دعاى عرفه امام حسین(علیه السلام) داراى جایگاه ممتاز،أخص و ویژه است و در واقع، ناب‌ترین و عمیق‌ترین معارف الهى و توحیدى در این دعا، بر زبان سالار شهیدان(علیه السلام) جارى گشته است.
عصر روز عرفه امام حسین(علیه السلام) با گروهى از خاندان و فرزندان و شیعیان، با نهایت خاکساری و خشوع از خیمه بیرون آمدند و در جانب چپ کوه ایستادند. امام(علیه السلام) چهره مبارک خود را به سوى کعبه گردانید مانند مسکین نیازمندى که غذا مى‌طلبد، دست‌ها را برابر صورت خود گرفت و دعایش را چنین آغاز کرد:
«الحمدلله الذى لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع و لا کصنعه صانع و هو الجواد الواسع؛ سپاس خداوندى را سزاست که چیزى قضایش را دور نمى‌سازد و از عطا و بخشش او جلوگیرى نمى‌کند و هیچ آفریننده‌اى آفرینش او را ندارد و او سخاوت‌مندى عالم گستر است.»
حضرت(علیه السلام) سپس به بیان گوشه‌اى از نعمت‌هاى بى پایانِ خداوند که انسان را در تمام مراحل رشد و تکامل در برگرفته، مى‌پردازد و مهربانى مادران و دایه‌ها و مواظبت و پرستارى و دل‌سوزى آنان را از الطاف و عنایت‌هاى خداوند مى‌شمرد؛ سپس به لزوم شکر نعمت‌هاى الهى اشاره مى‌کند و خود را از اداى یک شکر نیز عاجز و ناتوان مى‌بیند. هر فرازى از این دعا، دریچه‌اى از نور و توحید و عشق و محبت به خداوند را به سوى دل انسان مى‌گشاید و عباراتِ دعا و محتواى آن، نشان مى‌دهد که امام حسین(علیه السلام) در حال این دعا یک سره از خود و عالم غافل گشته، تمام جهان را به یک سو نهاده، با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستى و نفوذ علم و قدرت و حیات او را بر تک تک ذرات و موجودات عالم مشاهده مى‌نماید و آن چه را که دیده، بر زبان آورده است. امام حسین(علیه السلام) مى‌خواهد با این نیایش، انسان و خدا را بشناساند و نزدیکى آن را به هم بنماید. او با این نیایش، منطقى‌ترین و واقعى‌ترین رابطه انسان با خداوند را با زیباترین شکل به تصویر می کشد.
دعاى عرفه سیدالشهداء(علیه السلام) سراسر نور و عرفان پروردگار است و آمیزه‌اى از شور و عشق و محبت و معرفت به ذات پاک خداوندی است. در فرازهاى این دعا، امام حسین(علیه السلام) با خداوند چنین عاشقانه زمزمه مى‌کند:
خداوندا! اجازه فرما تا دمى چند در برابرت به زانو درافتم و قطراتى از اقیانوسِ جان، نثار بارگاهت نمایم. خیال دورى راه تا درگاه جمالت خسته و فرسوده ام کرده است که:

از گِل آدم شنیدم بوى تو
راه‌ها پیموده‌ ام تا کوى تو

خدایا! موجوداتى که در هستى خود نیازمند تو هستند، چگونه مى‌توانند راهنماى من به سوى تو باشند؟
پروردگارا! آیا حقیقتى غیر از تو آن روشنایى را دارد که بتواند تو را بر من آشکار سازد؟ کى از نظر غایب و پنهان بوده‌اى که نیازمند راهنمایى به سوى خود باشى و چه وقت از من دور بوده‌اى تا نمودهاى جهان مرا به تو برساند؟

همه عالم به نور توست پیدا
کجا گردى تو از عالم هویدا؟

خدایا! روشنایى جمال و جلالت در جهان هستى آشکارتر از هر چیز است و وجودِ تو خِفا و پوشیدگى ندارد تا چراغى سر راه بگیرم و بارگاه ربوبى تو را جست و جو نمایم و یا دلیلى را راهنماى خود به سوى تو قرار دهم؛ چون فروزنده چراغ تو و سازنده دلیل و راهنما، تویى.
خداى من! چشمى که تو را بر خود نگهبان و مراقب نبیند، کور و فرو بسته باد و بنده‌اى که از متاع محبت تو بى بهره باشد، سرمایه باخته و ورشکسته باد.

دیده‌اى کان چهره روشن نبیند کور باد
خاطرى کَز توست خالى، تیره و بى نور باد

امام حسین(علیه السلام) با این دعا روحى تازه به کالبد عرفات دمید و این نغمه خوش آسمانى و آواى دل‌انگیز ملکوتى را تا ابد در سینه سیناى عرفات به یادگار گذاشت.

از صداى سخن عشق ندیدم خوش‌تر
یادگارى که در این گنبد دوّار بماند

صحراى عرفات کالبد و امام حسین(علیه السلام) روحِ آن است و به همین دلیل حق تعالى، در روز عرفه پیش از آن که به اهل موقفِ عرفات نظر لطف کند، به زائران قبر پاک حسین(علیه السلام) نظر رحمت مى‌افکند.

فرازهایی از دعای عرفه حسین بن علی(علیهما السلام)

۱ـ ستایش حق تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری بپای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را بسرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت.......
۲ـ تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا بسوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم بسوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم.......
۳ـ خود شناسی:
و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سه گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را بخودم وا نگذاشتی........
۴ـ راز آفرینش انسان:
ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم بدنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را بجانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی........
۵ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:
تا اینکه با گوهر سخن مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا اینکه فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی.......
۶ـ نعمتهای خداوند:
آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من. و باحسان عمیم خود نسبت به من، تا اینکه همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی......
۷ـ شهادت به بیکرانی نعمت های الهی:
الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم
و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیده ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی ام، و روزنه های تنفسی ام، و نرمه های تیغه بینی ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است......
۸ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:
گواهی می دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه دار باشد...........
۹ـ ستایش خدای یگانه:
معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. که وسعم می رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می دهم. و اظهار می دارم:
حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد.....
۱۰ـ خواسته های یک انسان متعالی:
خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت بمن عطا فرما!
۱۱ـ سپاس به تربیت های الهی:
خداوندا! ستایش از آن تست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار تست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. بخاطر لطفی که به من داشتی والا......
۱۲ـ نیازهای تربیتی از خدا:
و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین می کنند نگاه بدار.............
۱۳ـ شکایت به پیشگاه خداوند:
خدایا! مرا به که وا می گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانیکه مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتیکه تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟
۱۴ـ ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:
ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحق و یعقوب، و ای پروردگار جبرئیل، مکائیل و اسرائیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان......
۱۵ـ تو پناهگاه منی:
تو پناهگاه منی، بهنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می داری. و اگر پرده پوشی تو نبود از رسوایان بودم.

عید بزرگ قربان

اولین معنایی که از عید به ذهن میرسد، تغییراتی است که انسان از ظاهر خود و یا در طبیعت میبیند . این آرایش ظاهری همچون پوشیدن لباس نو و آمدن بهار طبیعت به یک معنا عید نامیده شده است
در روایتی از امیر المومنین علی علیه السلام آمده است که : هر روزی که انسان در آن به زشتی آلوده نگردد آن روز عید است چرا که زشتی مهمترین بستر ظهور نزاع میان آدمیان است وباعث برهم خوردن آرامش درونی و بیرونی انسانها میگردد و این همان چیزی است که با عید یعنی آرامش و شادمانی منافات دارد .
از سوی دیگر حرکت انسانها به سوی علم و معرفت همواره با شادمانی و نشاط توأم است خاصه آنکه وقتی انسان معنای جدیدی کشف میکند ، ابتهاج زائد الوصفی تمام وجود آدمی را در بر میگیرد ، آن لحظه تازه عید نامیده می شود .
معنای دیگری که از عیدعارفان به ما آموخته اند ، جان باختن و قربانی کردن جان خویش در پای معشوق است . و نماد ظاهری آن ایام حج و عید قربان است که حیوانی را انسان به عنوان تحفه و هدیه به طرف جایگاه معینی میبرد تا برای کامل شدن عبادت قربانی کند .
کشته شدن در پای محبوب و قربانی کردن خود مهمترین تعریفی است که مولوی ازعید به ما می دهد
آری عید قربان یاد آور آزمایشهای سخت و سنگین الهی از حضرت ابراهیم (علیه السلام ) و ذبح حضرت اسماعیل (علیه السلام )است عید قربان یکى از اعیاد بزرگ اسلامى است که داراى منزلتى والا نزد عموم مسلمانان می باشد.
عید قربان روز خجسته و مبارکى است که مسلمانان به حج رفته، پس از تمام شدن‌اعمال حجشان، قربانى مى‌کنند و پس از قربانى، آنچه بر آنان در حال احرام حرام شده‌ بود، حلال مى‌گردد، لذا آن روز را عید تلقى مى‌کنند عیدى که پس از انجام وظایف‌سنگین حج، به عنوان جایزه الهى و رهایى از احرام پیش مى‌آید. و هم چنین این روزبراى سایر مسلمانان جهان نیز عید است و احترام ویژه دارداین روز، روز گرفتن جایزه از خداى منان است، روزى است که باید در آن‌ آهنگ گناه نشود و انسان‌هاى مؤمن، با استفاده از چنین روز باعظمتى که درهاى بهشت‌بر رویشان گشوده مى‌شود و باب رحمت الهى باز مى‌گردد، دست‌هاى آلوده از گناه خویش‌را به سوى آسمان بلند کنند و با تضرع و زارى، به پیشگاه رحمان و رحیم، درخواست‌مغفرت و آمرزش نمایند و حاجت‌هاى فردى و نیازهاى اجتماعى و گروهى خود را با امیداستجابت و روا شدن، بطلبند و بسیار عبادت و نیایش کنند. و قربانى در این روزاگر براى زائران خانه خدا واجب است، براى سایر مسلمانان نیز سنت موکد است و برآن تاکید فراوان شده است.
در روایت‌هاى مکررى نقل شده که در روز عید اضحى قربانى کنید تا گرسنگان وبیچارگان از خوردن گوشت‌سیر شوند; آنان که روزها بلکه ماه‌ها توان تهیه گوشت‌براى خانواده خویش را ندارند، در این روز فرخنده که براى همگان عید است وبسیار خجسته و مبارک است، خوشحال گردند و از خوردن گوشت‌حلال، بى‌منت،سیر شوند.
و امروز روز «تکبیر» است; تکبیرى گویا، کوبنده، محکم و بامحتوا، تکبیرى که‌بازتابش کاخ ستمگران را به لرزه درآورد و قلب ستم ‌دیدگان را شاد سازد; تکبیرى که دشمنان را براى همیشه از ضربه زدن به اسلام، نومید گردان.


منبع:پایگاه استاد حسین انصاریان