۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روزه» ثبت شده است

حکمت ۱۴۵ نهج البلاغه ؛ عبادتهاى بى حاصل (اخلاقى،معنوی،عبادى)

حکمت ۱۴۵ نهج البلاغه ؛ عبادتهاى بى حاصل (اخلاقى،معنوی،عبادى)

کَمْ مِنْ صَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ، وَکَمْ مِنْ قَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الاَْکْیَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ.

امام(علیه السلام) فرمود: چه بسیار روزه دارانى که از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند و چه بسیار شب زنده دارانى که از قیام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى ثمره اى نمى گیرند. آفرین بر خواب هوشمندان و افطارشان!


شرح و تفسیر

روزه داران بى نصیب و شب زنده داران بى خبر! مى دانیم عبادات نیز مانند انسان، روح و جسمى دارند. امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه اش اشاره به عبادات بى روح و کم نتیجه یا بى نتیجه کرده مى فرماید: «چه بسیار روزه دارانى که از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند و چه بسیار شب زنده دارانى که از قیام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى ثمره اى نمى گیرند. آفرین بر خواب هوشمندان و افطارشان»; (کَمْ مِنْ صَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ، وَکَمْ مِنْ قَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الاَْکْیَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ). «سَهَر» (بر وزن سفر) به معناى شب بیدارى و «عَناء» به معناى رنج و تعب است. همان گونه که در بالا اشاره شد عبادات، ظاهرى دارد و باطنى یا صورتى و سیرتى; صورت عبادات افعالى است که در ظاهر باید انجام شود; ولى باطن آنها فلسفه هاى تربیتى است که نتیجه آن قرب الى الله است. براى رسیدن به این نتایج قناعت به شکل عبادات کافى نیست بلکه توجه به آداب آن نیز لازم است. مثلاً در نماز اگر حضور قلب نباشد و انسان اذکار و افعال آن را در حالى بجا آورد که فکر او مشغول برنامه هاى دنیاى مادى اوست به یقین از نتایج تربیتى آن که باز داشتن از گناه (نهى از فحشا و منکر) و قرب الى الله (الصَّلاةُ قُرْبانُ کُلُّ تَقِىٍّ) و شستشوى دل از زنگار گناه است محروم خواهد ماند. همچنین روزه برنامه هاى ظاهرى مانند خوددارى از خوردنى و نوشیدنى و بعضى دیگر از لذات نفسانى دارد و فلسفه اى که عبارت از تقویت ایمان و اراده و مبارزه با هواى نفس و شیطان است که اگر آنها حاصل نشود نتیجه روزه که تقوا است: (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ) حاصل نمى گردد و انسان را از عذاب الهى باز نمى دارد و سپرى در برابر آتش نمى شود. به همین دلیل در روایات اسلامى تأکید زیادى بر آداب نماز و روزه و سایر عبادات شده است تا عبادات افزون بر اسقاط تکلیف به درجه قبولى در نزد پرورگار برسد. علاوه بر این، افعال و اعمال زشتى جزء موانع قبولى عبادت است; مانند غیبت کردن، نوشیدن مست کننده ها، استفاده از اموال حرام و امثال آن که سبب مى شود عبادات تا مدتى مقبول درگاه خدا نگردد. نیز یکى از مهم ترین شرایط قبولى عبادات، پذیرش ولایت اهل بیت است که اگر نباشد عبادات به کلى بى روح و خالى از محتوا مى شود. کلام حکیمانه فوق ناظر به تمام این امور نیز هست; کسانى هستند روزه مى گیرند; اما انواع گناهان را در حال روزه انجام مى دهند; ظلم مى کنند، مال مردم مى خورند، آبروى مسلمانان را مى ریزند و با غیبت و تهمت افراد بى گناه را آزار مى دهند به یقین این گونه اشخاص از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمى برند، چنان که شب زنده دارانى هستند مانند خوارج که خون بى گناهان را مى ریزند، با امام معصوم به مبارزه برمى خیزند و جنایات بى رحمانه اى مى کنند و با این حال شب تا به صبح نماز و قرآن مى خوانند. اینها هرگز بهره اى از عبادات شبانه نخواهند برد. منظور از «اکیاس» (جمع کیّس به معناى انسان با هوش است) تنها پرهیزگاران و افراد با معرفت و هوشمند به همه اسرار عبادات آگاهند و آداب آن را به کار مى بندند. آنها اگر چه روزه مستحبى به جا نیاورند و عبادات مستحب شبانه را انجام ندهند خواب و افطارشان از عبادات گروه اول بالاتر است; خواب و افطارى که به آنها براى اطاعت خالق و خدمت به خلق نیرو مى دهد. نکته: خستگان محروم! کلام حکیمانه فوق که بخشى از آن از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده و به صورت مبسوط تر از امیرمؤمنان(علیه السلام)، گویا بر گرفته از آیه سوم سوره «غاشیه» است. آنجا که حال مجرمان را شرح مى دهد و مى فرماید: «(عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ); پیوسته عمل کرده و خسته شده اند (و نتیجه اى نگرفته اند)» و دلیلش آن است که نه معرفت کافى براى عمل داشتند نه شرایط آن را رعایت کردند و نه موانع آن را برطرف نمودند و حتى گاهى با اعمال ناشایست خود اگر بهره اى هم از اعمال پیشین برده بودند آنها را حبط و باطل نمودند. در کتاب کافى در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که براى ناصبیان و دشمنان اهل بیت تفاوتى نمى کند که نماز بخوانند یا اعمال ناشایست انجام دهند و این آیه شریفه: (عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ * تَصْلَى نَاراً حَامِیَةً) درباره (امثال) آنها نازل شده است. در حدیث دیگرى آمده است که براى ناصبین به اهل بیت تفاوت نمى کند که نماز بخوانند یا دزدى کنند آنها در آتش دوزخند. هنگامى که انسان حالات خوارج را مطالعه مى کند به عمق این گفتار حکیمانه امام(علیه السلام) آشناتر مى شود; آنها چگونه افراد بى گناه را سر مى بریدند و حتى شکم زن باردار را پاره مى کردند و او و جنینش را مى کشتند و حتى قتل امیرمؤمنان على(علیه السلام) را واجب مى شمردند; اما با این حال صداى زمزمه تلاوت قرآن شبانه و نماز شبشان همواره به گوش مى رسید. شبیه آنها گروهى از وهابیون امروزند که به آسانى ده ها و صدها نفر از افراد بى گناه، زن و کودک و پیر و جوان را به خاک و خون مى کشند سپس در نمازهاى پنج گانه با صفوف منظم و خواندن سوره هاى طولانى به وسیله امام و زمزمه آمین بعد از حمدشان و اهمیت فوق العاده دادن به مد (ولا الضالین) حضور پیدا مى کنند به گونه اى که هر کس اعمال سوء و جنایت هاى فوق العاده آنها را ندیده و نشنیده باشد تحت تأثیر واقع مى شود و گمان مى کند اینها فرشتگانى هستند در روى زمین در حالى که شیاطینى هستند مستحق جهنم و سجین. این سخن را با حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خاتمه مى دهیم. آن حضرت شنید که زنى در حال روزه دارى کنیز خود را دشنام مى دهد! دستور داد طعامى حاضر کردند و به آن زن فرمود: بخور. عرض کرد: روزه دارم. فرمود چگونه روزه دار هستى در حالى که کنیز خود را دشنام دادى روزه فقط پرهیز از طعام و شراب نیست.


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۲۴۱۰
حکمت ۱۳۶ نهج البلاغه ؛ فلسفه احکام الهى (اخلاقى، معنوى)

حکمت ۱۳۶ نهج البلاغه ؛ فلسفه احکام الهى (اخلاقى، معنوى)

الصَّلاَةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیّ، وَالْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیف. وَلِکُلِّ شَیْء زَکَاةٌ، وَزَکَاةُ الْبَدَنِ الصِّیَامُ، وَجِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ.

امام(علیه السلام) فرمود: نماز وسیله تقرب هر پرهیزگارى است و حج، جهاد هر ضعیف، و براى هر چیز زکاتى است و زکات بدن روزه است و جهاد زن شوهردارى شایسته اوست.


شرح و تفسیر

بهترین وسیله قرب به خدا امام(علیه السلام) در این کلام نورانى اش به فلسفه و آثار چند حکم از احکام مهم الهى اشاره فرموده که به صورت بسیار گسترده تر در حکمت ۲۵۲ نیز آمده است. مى فرماید: «نماز موجب تقرب هر پرهیزگار و حج جهاد هر ضعیف است و براى هر چیز زکاتى است و زکات بدن روزه است و جهاد زن شوهردارى شایسته اوست»; (الصَّلاَةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِیّ، وَالْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیف. وَلِکُلِّ شَیْء زَکَاةٌ، وَزَکَاةُ الْبَدَنِ الصِّیَامُ، وَجِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ). شک نیست که نماز بهترین وسیله تقرب به پروردگار است که از آن در روایات به معراج مؤمن تعبیر شده است که تعبیرى بسیار گویا و رسا در تأثیر نماز براى قرب الى الله است; ولى امام(علیه السلام) شرط آن را تقوا شمرده تقوایى که سبب مى شود انسان با بال و پر نماز به آسمان ها و ملکوت پروردگار پرواز کند. همان گونه که در قرآن مجید در داستان قربانى فرزندان آدم(علیه السلام) آمده است: «(إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ); خداوند تنها، (قربانى را) از پرهیزگاران مى پذیرد». «قربان» به چیزى گفته مى شود که به وسیله آن تقرب مى جویند; خواه این وسیله، عبادتى از عبادات مانند نماز و روزه و حج باشد یا گوسفندان و سایر حیوانات قربانى یا صدقه اى در راه خدا. بعضى گفته اند «قربان» مصدر از ماده «قُرب» است ولى با توجه به این که در محل کلام ما معناى وصفى دارد (چیزى که مایه قرب مى شود) باید پذیرفت که مصدرى است که به معناى وصفى به کار رفته است. اما این که در مورد حج آن را جهاد هر ضعیفى شمرده ازاین رو است که حج هم جهاد با نفس است و هم آثار جهاد با دشمن را دارد، زیرا مایه وحدت میان مسلمانان و اتحاد صفوف آنها مى شود و پشت دشمن را مى لرزاند، بنابراین افرادى که توان حضور در میدان جهاد با دشمن را ندارند با حضور در مناسک حج به بخشى از فلسفه جهاد با دشمن فعلیت مى بخشند و حتى جوانانى که در حج شرکت مى کنند با تحمل مشقات حج و گاه پیاده روى هاى طولانى و محرومیت از خواب و استراحت، براى میدان جهاد تمرین مى کنند. امام در مورد روزه مى فرماید: زکات بدن است، زیرا روزه چیزى از بدن مى کاهد; ولى بر برکات آن مى افزاید همان گونه که زکات مال ظاهرا چیزى از آن مى کاهد; اما برکات غیر قابل انکارى دارد. در جهان نباتات نیز این موضوع در مورد بسیارى از درختان عملى مى شود که شاخه هاى زیادى از آن را مى برند ولى بعداً درخت نمو فوق العاده اى پیدا مى کند. به گفته شاعر: زکات مال به در کن که شاخه رَز را *** چون باغبان ببُرد بیشتر دهد انگور! امام(علیه السلام) مى فرماید: جهاد زن شوهردارى شایسته است به سبب آن که در میدان جهاد مشکلات فراوانى است: هم بذل مال است (در زمانى که مجاهدان هزینه هاى خود را از سلاح و مرکب و غذا مى پرداختند) و هم بذل جان و هم جدایى از زن و فرزند و بستگان و در بسیارى از موارد، جراحات سخت جسمى. زن ها نیز هنگامى که در برابر مشکلات خانه دارى و گاه اعتراضات و زخم زبان هاى شوهر قرار مى گیرند اگر تحمل و بردبارى نشان دهند جهاد مهمى را انجام داده اند. «اصبغ بن نباته» که از یاران خاص على(علیه السلام) است از آن حضرت نقل مى کند که فرمود: «کَتَبَ اللهُ الْجِهادَ عَلَى الرِّجالِ وَالنِّساءِ فَجِهادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مالِهِ وَنَفْسِهِ حَتّى یُقْتَلَ فی سَبیلِ اللهِ وَجِهادُ الْمَرْأَةِ أنْ تَصْبِرَ عَلى ما رَأى مِنْ أذى زَوْجِها وَغَیْرَتِهِ; خداوند جهاد را بر مردان و زنان واجب کرده است. جهاد مرد در این است که مال و جان خود را انفاق کند تا آنجا که در راه خدا شهید شود و جهاد زن در این است که در برابر آزارى که از شوهرش مى بیند و در برابر تعصب ها و حساسیت هاى او صبر پیشه کند». در حدیث دیگرى که در کتاب در المنثورِ «سیوطى» آمده است مى خوانیم که «اسماء» از طائفه انصار نزد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمد در حالى که پیامبر در میان اصحابش نشسته بود. عرض کرد: پدر و مادرم به قربانت باد من به عنوان نماینده زنان خدمت شما آمده ام. جانم به فدایت باد بدان هیچ زنى در شرق و غرب نیست که آمدن مرا نزد تو شنیده باشد مگر این که او هم همین رأى و نظر مرا دارد. خداوند تو را به حق به سوى مردان و زنان مبعوث کرده ما به تو و خدایى که تو را فرستاده ایمان آورده ایم; ولى ما زنان در حقیقت در محاصره و گرفتار محرومیت هایى هستیم: باید در خانه بنشینیم و خواسته هاى مردان را به جاى آوریم، فرزندان شما را متولد مى سازیم و شما گروه مردان بر ما برترى پیدا کرده اید در جمعه و جماعات و عیادت بیماران و تشییع جنازه و حج بعد از حج و از همه اینها بالاتر جهاد در راه خداست. هنگامى که یکى از شما به عنوان حج یا عمره یا شرکت در جهاد خارج مى شود ما اموالتان را حفظ مى کنیم، براى شما لباس مى بافیم و اولاد شما را پرورش مى دهیم. اى رسول خدا! در چه پاداشى با شما شریک هستیم؟ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) با تمام صورت به سوى اصحابش برگشت سپس فرمود: سخن این زن را شنیدید؟ هرگز بهتر از این سؤال در امر دین از کسى شنیده اید؟ همگى عرض کردند: اى رسول خدا! ما باور نمى کردیم زنى به چنین مطالبى برسد (و چنین سخن بگوید) آن گاه پیغمبر(صلى الله علیه وآله) رو به او کرد و فرمود: «اِنْصَرِفی أیَّتُهَا الْمَرْاَةَ وَأعْلَمِی مَنْ خَلْفَکَ مِنَ النِّساءِ أنَّ حُسْنَ تَبَعُّلِ إحداکُنَّ لِزَوْجِها وَطَلَبَها مَرْضاتَهُ وَاتِّباعَها مُوافَقَتَهُ یَعْدِلُ ذلِکَ کُلِّهِ; بانو برگرد و به زنانى که پشت سر تو هستند (و از طرف آنها آمده اى) اعلام کن که شوهردارى یکى از شما به صورت شایسته و به دست آوردن خشنودى او و پیروى از موافقتش معادل تمام این اعمال خیر است». «فَأدْبَرَتِ الْمَرْأَةُ وَهِىَ تُهَلِّلُ وَتُکَبِّرُ اسْتِبْشاراً; آن زن باز گشت و از روى شادى تکبیر و لا اله الا الله مى گفت». نکته: فلسفه احکام به یقین تمام احکام الهى فلسفه و حکمت هایى دارد که به ما باز مى گردد. خداوند حکیم است; نه بى حساب به چیزى فرمان مى دهد و نه بى دلیل از چیزى نهى مى کند و از آنجا که او هستى کامل و بى عیب و نقص است، فلسفه هاى این احکام به ذات پاکش بر نمى گردد، بلکه همگى براى تربیت نفوس انسان هاست. این مطلبى است که هر کس کمترین توجهى به حکیم بودن خداوند داشته باشد آن را درک مى کند; ولى با نهایت تأسف جمعى در میان مسلمانان پیدا شده اند که تبعیت احکام را از مصالح و مفاسد و حسن و قبح زیر سؤال برده اند و این در حالى است که هم در قرآن مجید و هم در روایات اسلامى به طور گسترده اشاره به فلسفه بسیارى از احکام شده است و این نشان مى دهد که ما حق داریم از فلسفه احکام جستجو کنیم که در کلام حکیمانه بالا به بخشى از آن اشاره شده است و فایده مهم آن تشویق همه مکلفان به اطاعت از این احکامِ داراى چنین فوائد بزرگى است; درست مثل این که طبیب آثار شفابخش داروهاى خود را براى بیمارش شرح دهد تا او را تشویق سازد از دل و جان به نسخه اش عمل کند. شرح بیشتر درباره این مطلب را ذیل حکمت ۲۵۲ خواهیم داد إن شاءالله، و در ذیل خطبه ۱۱۰ نیز بحث مبسوطى در این زمینه بیان داشتیم. همچنین در کتاب دائرة المعارف فقه مقارن در جلد اول بحث بسیار مشروحى در این زمینه آورده ایم.


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۲۷۵۰