۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرزنش کردن» ثبت شده است

حکمت ۱۵۹ نهج البلاغه ؛ پرهیز از مواضع اتهام (اخلاق اجتماعى)

حکمت ۱۵۹ نهج البلاغه ؛ پرهیز از مواضع اتهام (اخلاق اجتماعى)

مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ.

امام(علیه السلام) فرمود: کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا مى کند (بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است).


شرح و تفسیر

از مواضع تهمت بپرهیز امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز اشاره به نکته مهمى درباره دفع سوء ظن ها مى کند، مى فرماید: «کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا مى کند (بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است)»; (مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ). مسئله سوء ظن و گمان نیاز به هزینه زیادى ندارد; بسیارند کسانى که از یک یا چند قرینه ظنى فورا گمان بد درباره اشخاص مى برند، به همین دلیل کسانى که مى خواهند هدف تیرهاى تهمت قرار نگیرند باید خود را از امورى که سوء ظن برانگیز است دور دارند. قرآن مجید از جمله مسائلى که بر آن تأکید ورزیده این است که مسلمانان نسبت به یکدیگر سوء ظن نداشته باشند «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ); اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید چرا که بعضى از گمان ها گناه است». نیز دستورات مؤکدى بر «حمل فعل برادر مسلمان بر صحت» داده شده ولى با این حال طبیعت توده مردم این است که از قرائن کوچکى نتیجه هاى سوئى مى گیرند، ناگاه موج بدبینى بر مى خیزد و شاید صحنه جامعه اى را فرا مى گیرد. به همین دلیل در کنار دستور به پرهیز از گمان بد امر شده است که افراد، خود را در موارد سوء ظن و تهمت قرار ندهند. به بیان دیگر، ما نمى توانیم بگوییم چون در شریعت اسلام سوء ظن و تجسس حرام است، رفتن در مواضع تهمت مانعى ندارد و مردم باید به وظیفه خود عمل کنند و با حسن ظن به همه چیز بنگرند، زیرا تضمینى نیست که همه به این دستورات اسلامى بدون کم و کاست عمل نمایند، بنابراین سایر مردم تکلیفى دارند و ما هم وظیفه اى و اگر بخواهیم این موضوع را گسترش دهیم مى توان گفت: همان گونه که ارتکاب گناه ممنوع است، فراهم کردم زمینه هاى گناه براى دیگران نیز ممنوع است. در روایات اسلامى نیز تأکیدهاى فراوانى در این زمینه وارد شده است: در حدیثى که ابن ابى الحدید در شرح همین کلام حکمت آمیز آورده چنین مى خوانیم که یکى از صحابه، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در کنار کوچه اى از کوچه هاى مدینه مشاهده کرد که زنى با اوست. او به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سلام کرد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پاسخش را گفت. هنگامى که آن شخص عبور کرد پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) وى را صدا زد و فرمود: «هذِهِ زَوْجَتی فُلانَةٌ; این زن را که دیدى فلانى همسرم است» آن مرد گفت: اى رسول خدا مگر ممکن است کسى درباره شما سوء ظنى ببرد؟ حضرت فرمود: «إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّم; شیطان در وجود انسان ها همچون خونى که در رگ هاست جریان دارد (اشاره به این که بى سر و صدا در همه جاى بدن انسان نفوذ مى کند; در فکر و چشم و گوش و دست و زبان او)». مرحوم شیخ حر عاملى در کتاب وسائل الشیعه در جلد ۸ فصل آداب العشرة باب ۱۹ احادیث فراوانى در این زمینه آورده است; از جمله در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)نقل مى کند که فرمود: «اتَّقُوا مَوَاضِعَ الرَّیْبِ وَلاَ یَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَعَ أُمِّهِ فِی الطَّرِیقِ فَإِنَّهُ لَیْسَ کُلُّ أَحَد یَعْرِفُهَا; از جاهاى تهمت خیز پرهیز کنید حتى یکى از شما با مادرش در کنار جاده (به صورت تهمت برانگیز) نایستد، زیرا همه او را نمى شناسند (و ممکن است شما را متهم کنند)». در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أَوْلَى النَّاسِ بِالتُّهَمَةِ مَنْ جَالَسَ أَهْلَ التُّهَمَةِ; سزاوارترین مردم به اتهام کسى است که با افراد متهم همنشین گردد». یکى از ادباى بزرگ فارسى زبان مى گوید: «هر که با بدان نشیند اگر طبیعت ایشان در او اثر نکند به طریقت ایشان متهم گردد و اگر به خراباتى رود به نماز کردن، منسوب شود به خمر خوردن».


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۳۳۴۲
حکمت ۱۵۸ نهج البلاغه ؛ روش برخورد با دوستان بد (اخلاق اجتماعى)

حکمت ۱۵۸ نهج البلاغه ؛ روش برخورد با دوستان بد (اخلاق اجتماعى)

عَاتِبْ أَخَاکَ بِالاِْحْسَانِ إِلَیْهِ، وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالاِْنْعَامِ عَلَیْهِ.
امام(علیه السلام) فرمود: برادرت را (به هنگامى که خطایى از او سر مى زند) با نیکى کردن به او سرزنش کن! و شر وى را از راه بخشش به او دور ساز!


شرح و تفسیر

بهترین راه دفع شرّ امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود بهترین راه رفع مزاحمت هاى بعضى از دوستان را بیان کرده، مى فرماید: «برادرت را (به هنگامى که خطایى از او سر مى زند) با نیکى کردن به او سرزنش کن و شر وى را از راه بخشش به او دور ساز»; (عَاتِبْ أَخَاکَ بِالاِْحْسَانِ إِلَیْهِ، وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالاِْنْعَامِ عَلَیْهِ). ناگفته پیداست که گاه دوستان ـ به ویژه هنگامى که مدت دوستى طولانى باشد ـ بى مهرى هایى در حق یکدیگر انجام مى دهند، اگر باب گله و سرزنش و مقابله به مثل گشوده شود ممکن است این شکاف روز به روز بیشتر گردد و نامهربانى ها به شکل تصاعدى پیش رود و چه بسا رشته اخوت و دوستى از هم گسسته شود; اما اگر به جاى مقابله به مثل، مقابله به ضد انجام شود آن گونه که امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اش فرموده است، به زودى این وضع پایان مى یابد و شخص خطاکار از کرده خود پشیمان مى گردد و در مقام جبران بر مى آید. فى المثل او به هنگام بازگشت از یک سفر زیارتى به دیدار من نیامد به جاى این که او را سرزنش کنم انتظار مى کشم در موقع مناسب به دیدارش بروم; بدیهى است که هرقدر او فرد کم محبّتى باشد باز تحت تأثیر قرار مى گیرد یا به هنگام نیاز به وام از دادن وام به من خوددارى کرد; اما من به هنگامى که احساس مى کنم نیاز دارد به سراغش مى روم و وام بیشترى در اختیارش مى گذارم. به یقین در آینده بى مهرى خود را تکرار نخواهد کرد. اساس این سخن همان است که در قرآن مجید آمده مى فرماید «(ادْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِیمٌ); بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه (خواهى دید) همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است». ولى همان گونه که در آیه بعد از این آیه آمده است همه افراد این قدر ظرفیت و سعه صدر ندارند که بتوانند بدى ها را با خوبى و بى مهرى ها را با محبت پاسخ گویند، مى فرماید: «(وَمَا یُلَقَّاهَآ إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَآ إِلاَّ ذُو حَظّ عَظِیم); اما جز کسانى که داراى صبر و استقامتند به این مقام نمى رسند و جز کسانى که بهره عظیمى (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمى گردند». رفتار پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) و اصحاب و یاران ایشان الگوى روشنى براى این مطلب است. بعد از داستان فتح مکه; بسیارى از مسلمانان انتظار داشتند که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)انتقام خونین و شدیدى از آنها بگیرد و سرزمین مکه را از لوث وجودشان پاک سازد. حتى بعضى از آنها پیش خود شعار «الْیَوْمَ یَوْمُ الْمَلْحَمَة; امروز روز انتقام است» را سر دادند ولى ناگهان دیدند که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با جمله کوتاه و پرمعناى «اذْهَبُوا انْتُمُ الطُّلَقاء; بروید که همه آزادید» و شعار «الْیَوْمَ یَوْمُ الْمَرْحَمَة; امروز روز بخشش است» صحنه را به کلى عوض کرد و همین سبب شد اکثر دشمنان اسلام به دوستان صمیمى پیامبر(صلى الله علیه وآله) مبدل شدند و طبق آیه شریفه «(وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِى دِینِ اللهِ أَفْوَاجاً); و ببینى مردم گروه گروه وارد دین خدا مى شوند». امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز بعد از جنگ جمل نه انتقامى از آتش افروزان جنگ جمل گرفت و نه اموال آنها را به غنیمت برداشت، بلکه فرمان عفو صادر فرمود و همسر پیامبر را که آتش افروز اصلى جنگ بود با احترام کامل به مدینه باز گرداند. در حالات امامان معصوم(علیه السلام) دیگر نیز نظیر همین معنا درباره دشمنان سرسخت دیده مى شود. از جمله طبق آنچه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار در باب مکارم اخلاق امام سجاد(علیه السلام) آورده مى خوانیم که شخصى در برابر آن امام بزرگوار ایستاد و زبان به دشنام و ناسزا گویى گشود. حضرت سخنى به او نگفت. هنگامى که گفتار او تمام شد و باز گشت امام(علیه السلام) به یارانش که آنجا نشسته بودند فرمود: شنیدید این مرد چه گفت؟ دوست دارم همراه من بیایید تا پاسخ مرا به او بشنوید. عرض کردند: مانعى ندارد و آنها مایل بودند که امام(علیه السلام)پاسخى همچون سخنان او بدهد ولى دیدند امام(علیه السلام) در اثناى راه این را آیه شریفه را تلاوت مى کند: «(وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ); (پرهیزگاران کسانى هستند که) خشم خود را فرو مى برند; و از خطاى مردم در مى گذرند; و خدا نیکوکاران را دوست دارد». با شنیدن این آیه دانستیم که حضرت نمى خواهد مقابله به مثل کند. هنگامى که به منزل آن شخص رسیدیم. امام(علیه السلام) او را با صداى بلند فرا خواند. فرمود: بگویید على بن الحسین است. او از خانه بیرون آمد در حالى که آماده شنیدن سخنان تند و شدید بود. در اینجا امام(علیه السلام)به او روى کرد و فرمود: «یَا أَخِی إِنَّکَ کُنْتَ قَدْ وَقَفْتَ عَلَیَّ آنِفاً فَقُلْتَ وَقُلْتَ فَإِنْ کُنْتَ قُلْتَ مَا فِیَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ وَإِنْ کُنْتَ قُلْتَ مَا لَیْسَ فِیَّ فَغَفَرَ اللَّهُ لَک; برادر تو الان نزد من آمدى و آنچه را مى خواستى گفتى اگر نسبت هایى را که به من دادى در من هست من از خدا براى خودم آمرزش مى طلبم و اگر آنچه گفتى در من نیست براى تو طلب آمرزش مى کنم». هنگامى که آن مرد این محبت و لطف و عطوفت را دید پیشانى امام(علیه السلام) را بوسید و گفت: من چیزهایى گفتم که در تو نبود و لایق خودم بود. این گفتار دامنه دار را با حدیثى از حالات پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم. در مناقب ابن شهرآشوب درباره اخلاق رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است: «وَلاَ یَجْزِی بِالسَّیِّئَةِ السَّیِّئَةَ وَلَکِنْ یَغْفِرُ وَیَصْفَحُ; بدى را به بدى جزا نمى داد بلکه (با خوبى به مقابله با آن مى پرداخت و) مى بخشید و صرف نظر مى کرد». به گفته شاعر: بدى را بدى سهل باشد جزا *** اگر مردى أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاء!


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تعداد بازدید : ۲۸۰۶