تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۱۳ قرآن کریم


(آیه ۱۳)- سپس از همان گوینده این سخن را نیز شنید: «و من تو را براى مقام رسالت بر گزیده ‏ام، پس اکنون به آنچه به تو وحى مى‏ شود گوش فرا ده»! (وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى‏).

(آیه ۱۴)- و به دنبال آن نخستین جمله وحى را موسى به این صورت دریافت کرد «من اللّه هستم، معبودى جز من نیست» (إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا).
«اکنون (که چنین است) تنها مرا عبادت کن» (فَاعْبُدْنِی). عبادتى خالص از هر گونه شرک.
«و نماز را بر پاى دار، تا همیشه به یاد من باشى» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی).
در این آیه پس از بیان مهمترین اصل دعوت انبیاء که مسأله توحید است موضوع عبادت خداوند یگانه به عنوان یک ثمره براى درخت ایمان و توحید بیان شده، و به دنبال آن دستور به نماز، یعنى بزرگترین عبادت و مهمترین پیوند خلق با خالق و مؤثرترین راه براى فراموش نکردن ذات پاک او داده شده.

(آیه ۱۵)- و از آنجا که بعد از ذکر «توحید» و شاخ و برگهاى آن، دومین اصل اساسى مسأله «معاد» است در این آیه اضافه مى ‏کند: «رستاخیز بطور قطع خواهد آمد، من مى‏ خواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعى و کوشش هایش جزا ببیند» (إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکادُ أُخْفِیها لِتُجْزى‏ کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى‏).
علت مخفى نگاه داشتن تاریخ قیامت، طبق آیه فوق آن است که «خداوند مى‏ خواهد هر کسى را به تلاش و کوشش هایش پاداش دهد» و یک نوع آزادى عمل براى همگان پیدا شود.

(آیه ۱۶)- در این آیه به یک اصل اساسى که ضامن اجراى همه برنامه ‏هاى عقیدتى و تربیتى فوق است اشاره کرده، مى‏ فرماید: «پس مبادا کسى که به آن ایمان ندارد و از هوسهاى خویش پیروى مى‏ کند، تو را از آن باز دارد که هلاک خواهى شد»! (فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى‏).
در برابر افراد بى ‏ایمان و وسوسه ‏ها و کار شکنی هاى آنان محکم بایست، نه از انبوه آنها و توطئه‏ هایشان وحشت کن، و نه در حقانیت دعوت و اصالت مکتبت از این هیاهوها شک و تردیدى داشته باش.

(آیه ۱۷)- عصاى موسى و ید بیضا!

بدون شک پیامبران براى اثبات ارتباط خود با خدا نیاز به معجزه دارند و گر نه هر کس مى‏ تواند ادعاى پیامبرى کند.
موسى (ع) پس از دریافت فرمان نبوت باید سند آن را هم دریافت دارد، لذا در همان شب پر خاطره، موسى (ع) دو معجزه بزرگ از خدا دریافت داشت.
قرآن این ماجرا را چنین بیان مى ‏کند: «و چه چیز در دست راست توست اى موسى»؟ (وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسى‏).

(آیه ۱۸)- موسى در پاسخ «گفت: این (قطعه چوب) عصاى من است» (قالَ هِیَ عَصایَ).
و از آنجا که مایل بود سخنش را با محبوب خود که براى نخستین بار در را به روى او گشوده است ادامه دهد، و نیز از آنجا که شاید فکر مى‏ کرد تنها گفتن این عصاى من است کافى نباشد، بلکه منظور باز گو کردن آثار و فواید آن است، اضافه کرد: «من بر آن تکیه مى‏کنم» (أَتَوَکَّؤُا عَلَیْها).
«و برگ درختان را با آن براى گوسفندانم فرو مى ‏ریزم» (وَ أَهُشُّ بِها عَلى‏ غَنَمِی). «علاوه بر این فواید و نیازهاى دیگرى نیز در آن دارم» (وَ لِیَ فِیها مَآرِبُ أُخْرى‏).
موسى در تعجب عمیقى فرو رفته بود، این چه سؤالى است و من چه جوابى دارم مى ‏گویم.

(آیه ۱۹)- ناگهان «به او فرمان داد: اى موسى عصایت را بیفکن»! (قالَ أَلْقِها یا مُوسى‏).

(آیه ۲۰)- «موسى فورا (و بدون فوت وقت) عصا را افکند، ناگهان مار عظیمى شد و شروع به حرکت کرد» (فَأَلْقاها فَإِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعى‏).

(آیه ۲۱)- در اینجا «به موسى فرمود: آن را بگیر، و نترس، ما آن را به همان صورت نخستین باز مى ‏گردانیم»! (قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الْأُولى‏).

(آیه ۲۲)- سپس به دومین معجزه مهم موسى اشاره کرده به او دستور مى ‏دهد: «و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بى‏ عیب بیرون آید، این نشانه دیگرى (از سوى خداوند) است» (وَ اضْمُمْ یَدَکَ إِلى‏ جَناحِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرى‏).

(آیه ۲۳)- در این آیه به عنوان یک نتیجه گیرى از آنچه در آیات قبل بیان شد مى ‏فرماید: ما اینها را در اختیار تو قرار دادیم «تا آیات بزرگ خود را به تو نشان دهیم» (لِنُرِیَکَ مِنْ آیاتِنَا الْکُبْرى‏).
منظور از «آیات کبرى» همان دو معجزه مهمّى است که در بالا آمد.

(آیه ۲۴)- خواسته‏ هاى حساب شده موسى: از این به بعد فرمان رسالت به نام موسى صادر مى‏ شود، رسالتى بسیار عظیم و سنگین، رسالتى که از ابلاغ فرمان الهى به زورمندترین و خطرناکترین مردم محیط شروع مى‏شود، مى‏ فرماید: «به سوى فرعون برو که طغیان کرده است»! (اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏).
طغیان یعنى تجاوز از حد و مرز در تمام ابعاد زندگى و به همین جهت به این گونه افراد «طاغوت» گفته مى‏ شود.
آرى! براى اصلاح یک محیط فاسد و ایجاد یک انقلاب همه جانبه باید از سردمداران فساد و ائمه کفر شروع کرد از آنها که در تمام ارکان جامعه نقش دارند.

(آیه ۲۵)- موسى (ع) نه تنها از چنین مأموریت سنگینى وحشت نکرد، و حتى کمترین تخفیفى از خداوند نخواست، بلکه با آغوش باز از آن استقبال نمود، منتهى وسایل پیروزى در این مأموریت را از خدا خواست.
و از آنجا که نخستین وسیله پیروزى روح بزرگ، فکر بلند و عقل توانا و به عبارت دیگر گشادگى سینه است «عرض کرد: پروردگار من! سینه مرا گشاده بدار» (قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی).

(آیه ۲۶)- و از آنجا که این راه مشکلات فراوانى دارد که جز به لطف خدا گشوده نمى‏شود در مرحله دوم از خدا تقاضا کرد که کارها را بر او آسان گرداند و مشکلات را از سر راهش بردارد، عرض کرد «و کار مرا آسان گردان» (وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی).

(آیه ۲۷)- سپس موسى تقاضاى قدرت بیان هر چه بیشتر کرد و عرضه داشت: «و گره از زبانم بگشا» (وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی).

(آیه ۲۸)- و مخصوصا علت آن را چنین بیان کرد: «تا سخنان مرا درک کنند» (یَفْقَهُوا قَوْلِی).
این جمله در حقیقت، آیه قبل را تفسیر مى‏کند. یعنى، آن چنان فصیح و بلیغ و رسا و گویا سخن بگویم که هر شنونده‏اى منظور مرا به خوبى درک کند.

(آیه ۲۹)- و از آنجا که رساندن این بار سنگین به مقصد (بار رسالت پروردگار و رهبرى انسانها و مبارزه با طاغوتها و جباران) نیاز به یار و یاور دارد، و به تنهایى ممکن نیست، چهارمین تقاضاى موسى (ع) از پروردگار این بود: «و خداوندا! وزیر و یاورى از خاندانم براى من قرار ده» (وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی).

(آیه ۳۰)- سپس مخصوصا انگشت روى برادر خویش گذاشت و عرضه داشت: «برادرم هارون را» (هارُونَ أَخِی).
هارون، برادر بزرگتر موسى بود و سه سال با او فاصله سنى داشت، قامتى بلند و رسا و زبانى گویا و درک عالى داشت سه سال قبل از وفات موسى، دنیا را ترک گفت.
او نیز از پیامبران مرسل بود، که خداوند از باب رحمتش به موسى بخشید.

(آیه ۳۱)- سپس موسى هدف خود را از تعیین هارون به وزارت و معاونت چنین بیان مى‏ کند: خداوندا! «پشتم را با او محکم کن» (اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی).

(آیه ۳۲)- و براى تکمیل این مقصد، تقاضا مى ‏کند: «و او را در کار من شریک گردان» (وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی).
هم شریک در مقام رسالت باشد، و هم در پیاده کرده این برنامه بزرگ شرکت جوید، ولى به هر حال او پیرو موسى در تمام برنامه‏ ها بود و موسى امام و پیشواى او.

(آیه ۳۳)- سر انجام نتیجه خواسته ‏هاى خود را چنین بیان مى ‏کند: «تا تو را بسیار تسبیح گوییم» (کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً).

(آیه ۳۴)- «و تو را بسیار یاد کنیم» (وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً).

(آیه ۳۵)- چرا که «تو همیشه از حال ما آگاه بوده‏ اى» (إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیراً).

(آیه ۳۶)- از آنجا که موسى در این تقاضاهاى مخلصانه‏ اش نظرى جز خدمت بیشتر و کاملتر نداشت، خداوند تقاضاى او را در همان وقت اجابت فرمود «به او گفت: آنچه را خواسته بودى به تو داده شد اى موسى»! (قالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یا مُوسى‏).
در واقع در این لحظات حساس و سرنوشت‏ ساز هر چه لازم داشت یکجا از خدا در خواست کرد، و او نیز میهمانش را گرامى داشت و همه خواسته‏ هاى او را در یک جمله کوتاه با ندایى حیاتبخش اجابت کرده بى‏ آنکه در آن قید و شرط یا چون و چرایى کند.

(آیه ۳۷)- چه خداى مهربانى!

در اینجا خداوند به یکى دیگر از فصول زندگانى موسى (ع) اشاره مى ‏کند که مربوط به دوران کودکى او و نجات اعجاز آمیزش از چنگال خشم فرعونیان است، این فصل گر چه از نظر تسلسل تاریخى قبل از فصل رسالت و نبوت بوده، اما چون به عنوان شاهد براى شمول نعمتهاى خداوند، نسبت به موسى (ع) از آغاز عمر، ذکر شده، در درجه دوم اهمیت نسبت به موضوع رسالت مى ‏باشد.
نخست مى‏ گوید: «اى موسى! ما بار دیگر نیز بر تو منت گذاردیم، و تو را مشمول نعمتهاى خویش ساختیم» (وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرى‏).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه