تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۱۵ قرآن کریم


(آیه ۵۲)- موسى در جواب «گفت: تمام مشخصات اقوام گذشته، نزد پروردگار من در کتابى ثبت است، هیچ گاه پروردگار من (براى حفظ آنها) گمراه نمى‏ شود و نه فراموش مى‏ کند» (قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی فِی کِتابٍ لا یَضِلُّ رَبِّی وَ لا یَنْسى‏).
بنا بر این حساب و کتاب آنها محفوظ است، و سر انجام به پاداش و کیفر اعمالشان خواهند رسید.

(آیه ۵۳)- و از آنجا که بخشى از سخن موسى (ع) پیرامون مسأله توحید و شناسایى خدا بود قرآن در اینجا فصل دیگرى در همین زمینه بیان مى‏ دارد: «همان خداوندى که زمین را براى شما مهد آسایش قرار داد، و راههایى در آن ایجاد کرد، و از آسمان، آبى فرستاد» (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِیها سُبُلًا وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).
«سپس ما به وسیله این آب، انواع گوناگون از گیاهان مختلف را از خاک تیره بر آوردیم» (فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى).
در این آیه به چهار بخش از نعمتهاى بزرگ خدا اشاره شده است: که اولویتهاى زندگى انسان را تشکیل مى ‏دهد، قبل از همه چیز، محل سکونت و آرامش لازم است، و به دنبال آن راههاى ارتباطى، سپس آب، و فرآورده‏ هاى کشاورزى.

(آیه ۵۴)- سر انجام اشاره به پنجمین و آخرین نعمت از این سلسله نعمتهاى الهى کرده، مى‏ گوید: از این فرآورده ‏هاى گیاهى «هم خودتان بخورید و هم چهار پایان خود را در آن به چرا ببرید» (کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ).
و در پایان به همه این نعمتها اشاره کرده، مى‏ فرماید: «در این امور، نشانه‏ هاى روشنى است براى صاحبان عقل و اندیشه» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهى‏).
یعنى، عقل و اندیشه‏ هاى مسؤول مى‏ تواند به این واقعیت پى ببرد.

(آیه ۵۵)- و به تناسب این که در بیان توحیدى این آیات، از آفرینش زمین و نعمتهاى آن استفاده شده «معاد» را نیز با اشاره به همین زمین در این آیه بیان کرده، مى ‏فرماید: «از آن شما را آفریدیم و در آن باز مى‏ گردانیم، و از آن نیز شما را بار دیگر بیرون مى ‏آوریم» (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى‏).

(آیه ۵۶)- فرعون خود را براى مبارزه نهایى آماده مى‏ کند: در اینجا مرحله دیگرى از درگیرى موسى (ع) و فرعون منعکس شده است، قرآن مجید، این قسمت را با این جمله شروع مى‏ کند: «و ما همه آیات خود را به فرعون نشان دادیم (اما هیچ یک از آنها در دل تیره او اثر نگذاشت) پس همه را تکذیب کرد و از پذیرش آنها امتناع ورزید» (وَ لَقَدْ أَرَیْناهُ آیاتِنا کُلَّها فَکَذَّبَ وَ أَبى‏).
این مربوط به معجزاتى است که در آغاز دعوت به فرعون ارائه داد، «معجزه عصا» و «ید بیضا» و «محتواى دعوت جامع آسمانیش».

(آیه ۵۷)- اکنون ببینیم فرعون طغیانگر، مستکبر و لجوج در برابر موسى و معجزات او چه گفت، و او را چگونه- طبق معمول همه زمامداران زورگو- متهم ساخت؟ «گفت: اى موسى! آیا آمده ‏اى که ما را از سر زمین و وطنمان با سحرت بیرون کنى؟!» (قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِکَ یا مُوسى‏).
اشاره به این که: ما مى ‏دانیم مسأله نبوت و دعوت به توحید، و ارائه این معجزات همگى توطئه براى غلبه بر حکومت و بیرون کردن ما و قبطیان از سر زمین آباء و اجدادمان است.
این تهمت درست همان حربه‏اى است که همه زور گویان و استعمار گران در طول تاریخ داشته ‏اند که هر گاه خود را در خطر مى‏دیدند، براى تحریک مردم به نفع خود، مسأله خطرى که مملکت را تهدید مى‏ کرد، پیش مى‏ کشیدند مملکت یعنى حکومت این زورگویان و موجودیتش یعنى موجودیت آنها!

(آیه ۵۸)- فرعون سپس اضافه کرد: گمان نکن ما قادر نیستیم همانند این سحرهاى تو را بیاوریم، «پس یقینا بدان به همین زودى سحرى همانند آن براى تو خواهیم آورد» (فَلَنَأْتِیَنَّکَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ).
و براى این که قاطعیت بیشترى نشان دهد گفت: «هم اکنون تاریخش را معین کن، باید میان ما و تو و عده‏اى باشد که نه ما از آن تخلف کنیم و نه تو از آن، آن هم در مکانى که نسبت به همگان یکسان باشد» (فَاجْعَلْ بَیْنَنا وَ بَیْنَکَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَکاناً سُوىً).

(آیه ۵۹)- ولى موسى بى‏ آنکه خونسردى خود را از دست دهد و از جنجال فرعون هراسى به دل راه دهد با صراحت و قاطعیت «گفت: (من هم آماده‏ام، هم اکنون روز و ساعت آن را تعیین کنم) میعاد ما و شما روز زینت (روز عید) است، مشروط بر این که مردم همگى به هنگامى که روز بالا مى ‏آید در محل جمع شوند» (قالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَ أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى).

(آیه ۶۰)- به هر حال فرعون بعد از مشاهده معجزات شگفت ‏آور موسى و مشاهده تأثیر روانى این معجزات در اطرافیانش تصمیم گرفت با کمک ساحران به مبارزه با او برخیزد، لذا قرار لازم را با موسى گذارد، «پس آن مجلس را ترک گفت و تمام مکر و فریب خود را جمع کرد و سپس همه را در روز موعود آورد» (فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ کَیْدَهُ ثُمَّ أَتى‏).

(آیه ۶۱)- سر انجام روز موعود فرا رسید، موسى (ع) در برابر انبوه جمعیت قرار گرفت، جمعیتى که گروهى از آن ساحران بودند و تعداد آنها به گفته بعضى از مفسران ۷۲ نفر و به گفته بعضى دیگر به چهار صد نفر مى‏ رسید و بعضى دیگر نیز تعداد بیشترى گفته‏ اند.
و گروهى از آنها، فرعون و اطرافیان او را تشکیل مى‏ دادند و بالاخره گروه سوم که اکثریت از آن تشکیل یافته بود توده‏ هاى تماشاچى مردم بودند.
موسى در اینجا رو به ساحران و یا فرعونیان و ساحران کرد و «به آنان چنین گفت: واى بر شما، دروغ بر خدا نبندید که شما را با مجازات خود، نابود و ریشه کن خواهد ساخت» (قالَ لَهُمْ مُوسى‏ وَیْلَکُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ کَذِباً فَیُسْحِتَکُمْ بِعَذابٍ).
«و شکست و نومیدى و خسران از آن آنهاست که بر خدا دروغ مى‏ بندند و به او نسبت باطل مى دهند» (وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى‏).
منظور موسى از افتراء بر خدا، آن است که کسى یا چیزى را شریک او قرار داده، معجزات فرستاده خدا را به سحر نسبت دهند و فرعون را معبود و اله خود بپندارند.

(آیه ۶۲)- این سخن قاطع موسى که هیچ شباهتى به سخن ساحران نداشت، بلکه آهنگش آهنگ دعوت همه پیامبران راستین بود، بر بعضى از دلها اثر گذاشت، و در میان جمعیت اختلاف افتاد، بعضى طرفدار شدت عمل بودند، و بعضى به شک و تردید افتادند و احتمال مى ‏دادند موسى پیامبر بزرگ خدا باشد و تهدیدهاى او مؤثر گردد، بخصوص که لباس ساده او و برادرش هارون، همان لباس ساده چوپانى بود، و چهره مصمم آنها که على رغم تنها بودن، ضعف و فتورى در آن مشاهده نمى‏ گشت، دلیل دیگرى بر اصالت گفتار و برنامه‏ هاى آنها محسوب مى‏ شد، لذا قرآن مى‏ گوید: «پس آنها در میان خود در باره کارهایشان به نزاع برخاستند، و مخفیانه و در گوشى با هم سخن گفتند» (فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوى‏).

(آیه ۶۳)- ولى به هر حال طرفداران ادامه مبارزه و شدت عمل، پیروز شدند و رشته سخن را به دست گرفتند و از طرق مختلف، به تحریک مبارزه کنندگان با موسى پرداختند.
نخست: «گفتند: این دو مسلما ساحرند»! (قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ).
بنا بر این، وحشتى از مبارزه با آنها نباید به خود راه داد، چرا که شما بزرگان و سردمداران سحر در این کشور پهناورید.
دیگر این که «آنها مى‏ خواهند شما را از سرزمینتان با سحرشان بیرون کنند» (یُرِیدانِ أَنْ یُخْرِجاکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِما). سرزمینى که همچون جان شما عزیز است و به آن تعلق دارید آن هم به شما تعلق دارد.
به علاوه اینها تنها به بیرون کردن شما از وطنتان قانع نیستند، اینها مى ‏خواهند مقدسات شما را هم بازیچه قرار دهند «و آیین عالى و مذهب حق شما را از میان ببرند»! (وَ یَذْهَبا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلى‏).

(آیه ۶۴)- «اکنون که چنین است (به هیچ وجه به خود تردید راه ندهید، و) تمام نیرو و نقشه خود را جمع کنید ...» (فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ).
«و در یک صف (به میدان مبارزه) بیایید» (ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا).
چرا که وحدت و اتحاد رمز پیروزى شما در این مبارزه سر نوشت ساز است.
و بالاخره «فلاح و رستگارى، امروز، از آن کسى است که برترى خود را بر (بر حریفش) اثبات نماید» (وَ قَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‏)

منبع: برگزیده تفسیر نمونه