تلاوت تصویری
دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۱۸ قرآن کریم
(آیه ۸۸)- در هر صورت سامرى از زینت آلات که از طریق ظلم و گناه در دست فرعونیان قرار گرفته بود و ارزشى جز این نداشت که خرج چنین کار حرامى بشود، آرى از مجموع این زینت آلات «براى آنان مجسمه گوسالهاى که صدایى همچون صداى گوساله (واقعى) داشت پدید آورد» (فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَداً لَهُ خُوارٌ).
بنى اسرائیل که این صحنه را دیدند، ناگهان همه تعلیمات توحیدى موسى را به دست فراموشى سپردند و به یکدیگر «گفتند: این خداى شما و خداى موسى است» (فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسى).
و به این ترتیب «او (سامرى عهد و پیمانش را با موسى بلکه با خداى موسى) فراموش کرد» و مردم را به گمراهى کشاند (فَنَسِیَ).
(آیه ۸۹)- در اینجا خداوند به عنوان توبیخ و سرزنش این بت پرستان مىگوید: «پس آیا آنها نمىبینند که این گوساله پاسخ آنها را نمىدهد و هیچ گونه ضررى از آنها دفع نمىکند و منفعتى براى آنها فراهم نمىسازد» (أَ فَلا یَرَوْنَ أَلَّا یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلًا وَ لا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً).
یک معبود واقعى حد اقل باید بتواند سؤالات بندگانش را پاسخ گوید آیا تنها شنیده شدن صداى گوساله از این مجسمه طلایى، مىتواند دلیل پرستش باشد! تازه موجودى که مالک سود و زیان دیگرى و حتى خودش نیست، آیا مىتواند معبود باشد؟!
(آیه ۹۰)- بدون شک در این قال و غوغا، هارون جانشین موسى (ع) و پیامبر بزرگ خدا دست از رسالت خویش بر نداشت و وظیفه مبارزه با انحراف و فساد را تا آنجا که در توان داشت انجام داد، چنانکه قرآن مىگوید: «هارون قبل از آمدن موسى از میعادگاه به بنى اسرائیل این سخن را گفته بود که شما به وسیله آن (گوساله) مورد آزمایش سختى قرار گرفتهاید» فریب نخورید و از راه توحید منحرف نشوید (وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ).
سپس اضافه کرد: «و پروردگار شما مسلما همان خداوند بخشندهاى است که این همه نعمت به شما مرحمت کرده» (وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ).
برده بودید شما را آزاد ساخت، اسیر بودید رهایى بخشید، گمراه بودید هدایت کرد، پراکنده بودید در سایه رهبرى یک مرد آسمانى، شما را جمع و متحد نمود، جاهل و گمراه بودید، نور علم بر شما افکند، و به صراط مستقیم توحید هدایتتان نمود.
«اکنون که چنین است شما از من پیروى کنید و اطاعت فرمان من نمایید» (فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی).
مگر فراموش کردهاید برادرم موسى، مرا جانشین خود ساخته و اطاعتم را بر شما فرض کرده است چرا پیمان شکنى مىکنید؟
(آیه ۹۱)- ولى بنى اسرائیل چنان لجوجانه به این گوساله چسبیده بودند که منطق نیرومند و دلایل روشن این مرد خدا و رهبر دلسوز در آنها مؤثر نیفتاد، با صراحت اعلام مخالفت با هارون کردند و «گفتند: ما همچنان به پرستش این گوساله ادامه مىدهیم تا موسى به سوى ما باز گردد» (قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسى).
و به این ترتیب هم فرمان مسلم عقل را از زیر پا گذاشتند، و هم فرمان جانشین رهبرشان را.
ولى به هر حال، هارون با اقلیتى در حدود دوازده هزار نفر از مؤمنان ثابت قدم از جمعیت جدا شدند در حالى که اکثریت جاهل و لجوج نزدیک بود او را به قتل برسانند.
(آیه ۹۲)- سرنوشت دردناک سامرى! به دنبال بحثى که موسى (ع) با بنى اسرائیل در نکوهش شدید از گوساله پرستى داشت و در اینجا نخست گفتگوى موسى (ع) را با برادرش هارون (ع) و سپس با سامرى منعکس مىکند.
نخست رو به برادرش هارون کرده «گفت: اى هارون! چرا هنگامى که دیدى آنها گمراه شدند ...» (قالَ یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا).
(آیه ۹۳)- «از من پیروى نکردى؟ آیا فرمان مرا عصیان نمودى»؟ (أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی).
مگر هنگامى که مىخواستم به میعادگاه بروم نگفتم «جانشین من باش و در میان این جمعیت به اصلاح بپرداز و راه مفسدان را در پیش مگیر».
منظور از جمله «أَلَّا تَتَّبِعَنِ» این است که چرا از روش و سنت من در «شدت عمل» نسبت به بت پرستى پیروى نکردى.
(آیه ۹۴)- موسى با شدت و عصبانیت هر چه تمامتر این سخنان را با برادرش مىگفت و بر او فریاد مىزد، در حالى که ریش و سر او را گرفته بود و مىکشید.
هارون براى این که او را بر سر لطف آورد، و از التهاب او بکاهد «گفت: اى فرزند مادرم! [اى برادرم] ریش و سر مرا مگیر، من (فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیرى پیدا کنم تفرقه شدیدى در میان بنى اسرائیل مىافتد، و از این) ترسیدم (به هنگام باز گشت) بگویى تو میان بنى اسرائیل تفرقه افکندى و سفارش مرا (در غیاب من) به کار نبستى»الَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی)
و به این ترتیب هارون بىگناهى خود را اثبات کرد.
(آیه ۹۵)- بعد از پایان گفتگو با برادرش هارون و تبرئه او، به محاکمه سامرى پرداخت و «گفت: (این چه کارى بود که تو انجام دادى و) چه چیز انگیزه تو بود اى سامرى»؟! (قالَ فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ).
(آیه ۹۶)- او در پاسخ گفت: من مطالبى آگاه شدم که آنها ندیدند و آگاه نشدند» (قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ).
«من چیزى از آثار رسول و فرستاده خدا (موسى) را گرفتم، و سپس آن را به دور افکندم و این چنین نفس من مطلب را در نظرم زینت داد»! و به سوى آیین بت پرستى گرایش کردم. (فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی).
(آیه ۹۷)- روشن است که پاسخ و عذر سامرى در برابر سؤال موسى (ع) به هیچ وجه قابل قبول نبود، لذا موسى فرمان محکومیت او را در این دادگاه صادر کرد و سه دستور در باره او و گوسالهاش داد «گفت: برو، که بهره تو در زندگى این دنیا این است که (هر کس به تو نزدیک شود) بگویى: با من تماس نگیر» (قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ).
و به این ترتیب با یک فرمان قاطع، سامرى را از جامعه طرد کرد و او را به انزواى مطلق کشانید.
مجازات دوم سامرى این بود که موسى (ع) کیفر او را در قیامت به او گوشزد کرد، گفت: «و تو وعدهگاهى در پیش دارى (وعده عذاب دردناک الهى) که هرگز از آن تخلف نخواهد شد» (وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ).
سومین مجازات این بود که موسى به سامرى گفت: «و به این معبودت که پیوسته او را عبادت مىکردى نگاه کن و ببین ما آن را مىسوزانیم و سپس ذرات آن را به دریا مىپاشیم» تا براى همیشه محو و نابود گردد (وَ انْظُرْ إِلى إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً).
(آیه ۹۸)- و در این آیه موسى، با تأکید فراوان روى مسأله توحید، حاکمیت خط اللّه را مشخص کرد و چنین گفت: «معبود شما تنها اللّه است، همان خدایى که معبودى جز او نیست، همان خدایى که علمش همه چیز را فرا گرفته» (إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً).
نه همچون بتهاى ساختگى که نه سخنى مىشنوند، نه پاسخى مىگویند، نه مشکلى مىگشایند و نه زیانى را دفع مىکنند.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه