تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۲۰ قرآن کریم
(آیه ۱۱۴)- این آیه اضافه مىکند: «پس بلند مرتبه است خداوندى که سلطان بر حقّ است» (فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ).
و از آنجا که گاه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به خاطر عشق به فراگیرى قرآن و حفظ آن براى مردم به هنگام دریافت وحى عجله مىکرد و کاملا مهلت نمىداد تا جبرئیل سخن خود را تمام کند در دنباله این آیه چنین به او تذکر داده مىشود: «و نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن پیش از آن که وحى آن بر تو تمام شود» (وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضى إِلَیْکَ وَحْیُهُ).
«و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن» (وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً).
جایى که پیامبر با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهى مأمور باشد که تا پایان عمر، از خدا افزایش علم بطلبد، وظیفه دیگران کاملا روشن است، در حقیقت از نظر اسلام، علم هیچ حد و مرزى را نمىشناسد، افزون طلبى در بسیارى از امور مذموم است، ولى در علم ممدوح است، افراط بد است ولى افراط در علم معنى ندارد.
(آیه ۱۱۵)- آدم و فریبکارى شیطان! در اینجا از داستان آدم و حوّا و مبارزه و دشمنى ابلیس با آنان سخن مىگوید.
شاید اشاره به این نکته که مبارزه حق و باطل منحصر به امروز و دیروز و موسى (ع) و فرعون نیست، از آغاز آفرینش آدم بوده و همچنان ادامه دارد.
نخست از پیمان آدم با خدا سخن مىگوید، مىفرماید: «پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرد، و عزم استوارى براى او نیافتیم»! (وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً).
منظور از این «عهد» فرمان خدا دایر به نزدیک نشدن به درخت ممنوع است.
بدون شک آدم، مرتکب گناهى نشد بلکه تنها ترک اولایى از او سر زد، اصولا دوران سکونت آدم در بهشت یک دوران آزمایشى براى آماده شدن جهت زندگى در دنیا و پذیرش مسؤولیت تکالیف بود.
(آیه ۱۱۶)- سپس به بخش دیگر این داستان اشاره کرده، مىگوید: «و به خاطر بیاورید هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده کنید، آنها نیز همگى سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید» (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبى).
و از اینجا به خوبى مقام با عظمت آدم روشن مىشود، آدمى که مسجود فرشتگان بود ضمنا عداوت ابلیس با او از نخستین گام آشکار مىگردد.
شک نیست که سجده به معنى پرستش مخصوص خداست، و غیر از خدا هیچ کس و هیچ چیز نمىتواند معبود باشد، بنا بر این سجده فرشتگان در برابر خدا بود، منتهى به خاطر آفرینش این موجود با عظمت که: شایسته ستایش آن آفریدگار است کارد چنین دل آویز نقشى ز ماء و طینى!
(آیه ۱۱۷)- به هر حال ما در این موقع به آدم اخطار کردیم «پس گفتیم: اى آدم (با این برنامه مسجل شد که) ابلیس دشمن تو و همسرت است (مواظب باشید) مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به درد و رنج خواهى افتاد» (فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى).
(آیه ۱۱۸)- سپس خداوند آسایش بهشت و درد و رنج محیط بیرون آن را براى آدم چنین شرح مىدهد: «تو در اینجا گرسنه نخواهى شد و برهنه نمىشوى» (إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْرى).
(آیه ۱۱۹)- «و تو در آن تشنه نخواهى شد و آفتاب سوزان آزارت نمىدهد» (وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحى).
در دو آیه فوق به چهار نیاز اصلى و ابتدایى انسان یعنى نیاز به غذا و آب و لباس و مسکن (پوشش در مقابل آفتاب) اشاره شده است.
(آیه ۱۲۰)- اما با این همه شیطان کمر عداوت و دشمنى را با آدم بسته بود، به همین دلیل آرام ننشست «پس شروع به وسوسه آدم کرد و گفت: اى آدم! آیا درخت عمر جاویدان را به تو نشان بدهم (که هر کس از میوه آن بخورد همیشه زنده خواهد بود) آیا راه رسیدن به حکومت و سلطنت همیشگى را مىخواهى بدانى»؟! (فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى).
در واقع شیطان حساب کرد تمایل آدم به چیست و به اینجا رسید که او تمایل به زندگى جاویدان و رسیدن به قدرت بىزوال دارد، لذا براى کشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار از این دو عامل استفاده کرد.
(آیه ۱۲۱)- سر انجام آنچه نمىبایست بشود شد، «پس (آدم و حوّا) هر دو از آن (درخت ممنوع) خوردند (و به دنبال آن لباسهاى بهشتى از اندامشان فرو ریخت) عورتشان آشکار گشت»! (فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما).
هنگامى که آدم و حوّا چنین دیدند بلا فاصله «از برگهاى (درختان) بهشتى جامه دوختند» براى پوشاندن اندام خود (وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ).
آرى! عاقبت «آدم پروردگارش را نافرمانى کرد و از پاداش او محروم شد» (وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى).
(آیه ۱۲۲)- ولى از آنجا که آدم ذاتا پاک و مؤمن بود و در طریق رضاى خدا گام بر مىداشت، و این خطا که بر اثر وسوسه شیطان دامن او را گرفت جنبه استثنایى داشت، خداوند او را از رحمت خود براى همیشه دور نساخت، بلکه «بعد از این ماجرا پروردگارش او را برگزید و توبهاش را پذیرا شد و هدایتش کرد» (ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدى).
(آیه ۱۲۳)- با این که توبه آدم پذیرفته شد، اما کارى کرده بود که بازگشت به حال نخستین امکانپذیر نبود و لذا خداوند «به او و حوّا دستور داد: هر دو (و همچنین شیطان همراه شما) از بهشت به زمین فرود آیید» (قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِیعاً). «در حالى که دشمن یکدیگر خواهید بود» (بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ).
اما به شما اخطار مىکنم، راه سعادت و نجات به رویتان گشوده است «پس هر گاه هدایت من به سراغ شما بیاید هر یک از شما از این هدایت پیروى کند نه گمراه مىشود و نه شقاوتمند» (فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقى).
(آیه ۱۲۴)- و براى این که تکلیف آنها که فرمان حق را فراموش مىکنند نیز روشن گردد اضافه مىکند: «و کسى که از یاد من روى گردان شود، زندگى سخت و تنگى خواهد داشت» (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً).
«و در قیامت او را نابینا محشور مىکنیم» (وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى).
اصولا تنگى زندگى بیشتر به خاطر کمبودهاى معنوى و نبودن غناى روحى است، به خاطر عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود، و وابستگى بیش از حد به جهان ماده است، و آن کس که ایمان به خدا دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.
(آیه ۱۲۵)- در آنجا «عرض مىکند: پروردگارا! چرا مرا نابینا محشور کردى در حالى که قبلا بینا بودم»؟! (قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً)
منبع: برگزیده تفسیر نمونه