تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۲۶ قرآن کریم

(آیه ۴۵)- سپس این حقیقت را باز گو مى‏ کند که وظیفه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آن است که مردم را از طریق وحى آسمانى انذار کند، روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده مى‏گوید:
«به آنها بگو: (من از پیش خود چیزى نمى‏گویم) تنها به وسیله وحى شما را انذار مى‏کنم» (قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ).
و اگر در دل سخت شما اثر نمى‏گذارد جاى تعجب نیست، و نه دلیلى بر نقصان وحى آسمانى، بلکه به خاطر آن است که «افراد کر، هنگامى که انذار مى‏شوند سخنان را نمى‏شنوند»! (وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما یُنْذَرُونَ).
گوش شنوا لازم است تا سخن خدا را بشنود، نه گوشهایى که آن چنان پرده‏هاى گناه و غفلت و غرور بر آنها افتاده که شنوایى حق را بکلى از دست داده است.

(آیه ۴۶)- به دنبال آیات گذشته که حالت غرور و بى‏خبرى افراد بى‏ایمان را منعکس مى‏کرد در این آیه، مى‏گوید: این بى‏خبران مغرور که در حالت نعمت و آرامش هرگز خدا را بنده نیستند «اگر گوشه کوچک و از نسیمى عذاب پروردگارت دامنشان را بگیرد (چنان متوحش مى‏شوند که) فریاد مى‏زنند اى واى بر ما! ما همگى ظالم و ستمگر بودیم»! (وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یا وَیْلَنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ). ولى چه سود که این بیدارى اضطرارى هم به حال آنها سودى ندارد.

(آیه ۴۷)- و در این آیه اشاره به حساب و جزاى دقیق و عادلانه قیامت مى‏کند تا افراد بى‏ایمان و ستمگر بدانند به فرض که عذاب این دنیا دامانشان را نگیرد مجازات آخرت حتمى است، و دقیقا تمام اعمالشان مورد محاسبه قرار مى ‏گیرد.
مى‏فرماید: «و ما ترازوهاى عدل را در روز قیامت بر پا مى‏کنیم» (وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ).
در احادیث اسلامى مى‏خوانیم: میزانهاى سنجش در قیامت، پیامبران و امامان و پاکان و نیکانى هستند که در پرونده اعمالشان نقطه تاریکى وجود ندارد.
این ترازوهاى سنجش آن چنان دقیق و منظم است که گویى عین عدالت مى‏باشد. و به همین دلیل بلا فاصله اضافه مى‏کند: «پس به هیچ کس در آنجا کمترین ظلم و ستمى نمى‏شود» (فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً). نه از پاداش نیکو کاران چیزى کاسته مى‏شود، و نه به مجازات بد کاران افزوده مى‏گردد.
اما این نفى ظلم و ستم، مفهومش این نیست که در حساب دقت نمى‏شود بلکه «اگر به مقدار سنگینى یک دانه خردل (کار نیک و بدى) باشد ما آن را حاضر مى‏سازیم» و مورد سنجش قرار مى‏دهیم (وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها).
«و همین قدر کافى است که ما حسابگر اعمال بندگان باشیم» (وَ کَفى‏ بِنا حاسِبِینَ).

(آیه ۴۸)- شمه‏اى از داستان پیامبران: از این آیات به بعد فرازهایى از زندگانى پیامبران که آمیخته با نکات بسیار آموزنده‏اى است بیان شده، که بحثهاى گذشته را در زمینه نبوت پیامبر اسلام (ص) و درگیرى او با مخالفان، با توجه به اصول مشترکى که حاکم بر آنهاست، روشنتر مى‏سازد.
در این آیه مى‏فرماید: «ما به موسى و هارون فرقان (وسیله تشخیص حق از باطل) بخشیدیم، و نور و یاد آورى براى پرهیز کاران» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسى‏ وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ).

(آیه ۴۹)- در این آیه «پرهیزکاران» را چنین معرفى مى‏کند: «آنها کسانى هستند که از پروردگارشان در غیب و نهان مى‏ترسند» ترسى آمیخته با احترام و تعظیم (الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ).
«و آنان از روز رستاخیز بیم دارند» (وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ).
در واقع پرهیز کاران به روز قیامت بسیار علاقه‏مندند چون کانون پاداش و رحمت الهى است اما با این حال از حساب و کتاب خدا نیز بیمناکند.

(آیه ۵۰)- این آیه قرآن را در مقایسه با کتب پیشین قرار داده، مى‏گوید:
«و این ذکر مبارکى است که ما آن را (بر شما) نازل کردیم» (وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ).
«پس آیا شما آن را انکار مى‏کنید» (أَ فَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ).
آیا چنین کتابى، جاى انکار دارد! دلایل حقانیتش در خودش نهفته، و نورانیتش آشکار است، و رهروان راهش سعادتمند و پیروز.

(آیه ۵۱)- گفتیم در این سوره فرازهاى بسیارى از حالات انبیاء آمده است.
در اینجا بخش مهمى از زندگى و مبارزات ابراهیم (ع) با بت پرستان انعکاس یافته، نخست مى‏فرماید: «و ما وسیله رشد و هدایت را از قبل در اختیار ابراهیم گذاردیم، و به (شایستگى) او آگاه بودیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عالِمِینَ).

(آیه ۵۲)- سپس به یکى از مهمترین برنامه‏ هاى ابراهیم (ع) اشاره کرده، مى‏گوید: «آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: این مجسمه‏هاى بى‏روح چیست که شما همواره آنها را پرستش مى‏کنید؟» (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ). تعبیر «لابیه» (پدرش) اشاره به عمویش آزر است زیرا عرب گاه به عمو «اب» مى‏گوید.
این گفتار ابراهیم در حقیقت استدلال روشنى است براى ابطال بت پرستى زیرا آنچه از بتها مى‏بینیم همین مجسمه و تمثال است، بقیه تخیل است و توهّم.

(آیه ۵۳)- ولى بت پرستان هیچ گونه جوابى در برابر این منطق گویا نداشتند جز این که مطلب را از خود ردّ کنند و به نیاکانشان ارتباط دهند لذا «گفتند: ما پدران و نیاکان خویش را دیدیم که اینها را پرستش مى‏کنند» و ما به سنت نیاکانمان وفا داریم (قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِینَ).

(آیه ۵۴)- از آنجا که هیچ دلیلى نداریم که نیاکان عاقلتر و عالمتر از نسلهاى بعد باشند، بلکه غالبا قضیه به عکس است چون با گذشت زمان علم و دانشها گسترده‏تر مى‏شود، ابراهیم بلافاصله به آنها «پاسخ گفت: هم شما و هم پدرانتان بطور قطع در گمراهى آشکارى بودید» (قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).

(آیه ۵۵)- این تعبیر که توأم با انواع تأکیدها و حاکى از قاطعیت تمام است، سبب شد که بت پرستان کمى به خود آمده در صدد تحقیق بر آیند، رو به سوى ابراهیم کرده: «گفتند: آیا مطلب حقّى براى ما آورده‏اى یا شوخى مى‏کنى»! (قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ).

(آیه ۵۶)- اما ابراهیم صریحا به آنها پاسخ «گفت: (آنچه مى‏گویم جدى است و عین واقعیت که) پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمین است» (قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«همان خدایى که آنها را آفریده و من از گواهان این عقیده‏ام» (الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ).
ابراهیم با این گفتار قاطعش نشان داد آن کس شایسته پرستش است که آفریدگار آنها و زمین و همه موجودات است.

(آیه ۵۷)- ابراهیم براى این که ثابت کند این مسأله صد در صد جدى است و او بر سر عقیده خود تا همه جا ایستاده، و نتائج و لوازم آن را هر چه باشد با جان و دل مى‏پذیرد اضافه کرد: «و به خدا سوگند، در غیاب شما نقشه‏ اى براى نابودى بتهایتان مى‏ کشم!» (وَ تَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه