تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۳۹ قرآن کریم
(آیه ۵۶)- سپس به حاکمیت مطلقه پروردگار در روز رستاخیز اشاره، کرده مىگوید: «حکومت و فرمانروایى در آن روز مخصوص خداست» (الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ).
البته این اختصاص به روز قیامت ندارد، امروز و همیشه حاکم و مالک مطلق خداست، منتهى در صحنه قیامت بیش از هر زمان این حقیقت آشکار مىگردد که حاکم و مالک تنها اوست.
و چون مالک حقیقى اوست، حاکم حقیقى هم او خواهد بود، لذا «او در میان همه انسانها (اعم از مؤمن و کافر) حکومت و داورى مىکند» (یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ).
و نتیجه آن همان است که قرآن به دنبال این سخن فرموده: «پس آنها که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند در باغهاى پر نعمت بهشت قرار دارند» باغهایى که همه مواهب در آن جمع است و هر خیر و برکتى که بخواهند در آن موجود است (فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ).
(آیه ۵۷)- «اما آنها که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذاب خوار کنندهاى براى آنهاست» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
عذابى که آنها را پست و حقیر مىکند و در برابر آن همه گردنکشیها و خود برتر بینیها و استکبار در برابر خلق خدا آنها را به پایینترین مرحله ذلت مىکشاند.
(آیه ۵۸)- و از آنجا که در آیات گذشته سخن از مهاجرانى به میان آمد که از خانه و کاشانه خود به خاطر نام «اللّه» و حمایت از آیین او بیرون رانده شدند، در این آیه از آنها به عنوان یک گروه ممتاز یاد کرده، مىگوید: «و کسانى که در راه خدا هجرت کردند، سپس شربت شهادت نوشیدند و یا به مرگ طبیعى از دنیا رفتند خداوند به همه آنها روزى نیکویى مىدهد (و از نعمتهاى ویژهاى بر خوردار مىکند) چرا که او بهترین روزى دهندگان است» (وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ).
بعضى از دانشمندان شأن نزولى براى این آیه ذکر کردهاند که خلاصهاش چنین است: «هنگامى که مهاجران به مدینه آمدند بعضى از آنها به مرگ طبیعى از دنیا رفتند، در حالى که بعضى شربت شهادت نوشیدند، در این هنگام گروهى تمام فضیلت را براى شهیدان قائل شدند، آیه فوق نازل شد و هر دو دسته را مشمول بهترین نعمتهاى الهى معرفى کرد، لذا بعضى از مفسران از این تعبیر چنین نتیجه گرفتند که مهم جان دادن در راه خداست چه از طریق شهادت باشد و چه از طریق مرگ طبیعى، هر کس براى خدا و در راه خدا بمیرد مشمول ثواب شهیدان است.
(آیه ۵۹)- و در این آیه نمونهاى از این رزق حسن را باز گو کرده، مىگوید:
«خداوند آنها را در محلى وارد مىکند که از آن راضى و خشنود خواهند بود» (لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا یَرْضَوْنَهُ).
اگر در این جهان از منزل و مأواى خود به ناراحتى تبعید و اخراج شدند خداوند در جهان دیگر آنها را در منزل و مأوایى جاى مىدهد که از هر نظر مورد رضایت آنهاست.
و در پایان مىفرماید: «و خداوند دانا و بردبار است» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ). از اعمال بندگانش با خبر و در عین حال بردبار است و در مجازات و کیفر عجله نمىکند تا مؤمنان در این میدان آزمایش پرورش یابند و آزموده شوند.
(آیه ۶۰)- شأن نزول:
در بعضى از روایات آمده است که جمعى از مشرکان مکّه با مسلمانان رو برو شدند در حالى که فقط دو شب به پایان ماه محرم باقى مانده بود، مشرکان به یکدیگر گفتند: یاران محمّد صلّى اللّه علیه و آله در ماه محرم دست به پیکار نمىزنند و جنگ را حرام مىدانند و به همین دلیل حمله را آغاز کردند، مسلمانان نخست با اصرار از آنها خواستند که در این ماه حرام جنگ را آغاز نکنند، ولى آنها گوش ندادند، ناچار براى دفاع از خود وارد عمل شدند و مردانه جنگیدند و خداوند آنها را پیروز کرد.
تفسیر:
پیروزمندان کیانند؟ در آیات گذشته سخن از مهاجران فى سبیل اللّه بود و وعدههاى پاداش بزرگى که خداوند در قیامت به آنها داده است.
براى این که تصور نشود که وعده الهى، مخصوص آخرت است در این آیه سخن از پیروزى آنها- در سایه لطف الهى- در این جهان مىگوید.
مىفرماید: «مسأله چنین است و هر کس در برابر ستمى که به او شده به همان اندازه دست به مجازات زند، سپس بر او ظلم شود، خداوند او را یارى خواهد کرد» (ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ).
اشاره به این که دفاع در مقابل ظلم و ستم، یک حق طبیعى است و هر کس مجاز است به آن اقدام کند.
و از آنجا که همیشه قصاص و مجازات باید با عفو و رحمت، آمیخته شود تا افرادى که از کار خود پشیمان گشتهاند و سر تسلیم فرود آوردهاند زیر پوشش آن قرار گیرند در پایان آیه مىفرماید: «خداوند بخشنده و آمرزنده است» (إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ).
این درست به آیات قصاص مىماند که از یک طرف به اولیاى دم اجازه قصاص مىدهد، و از سوى دیگر دستور عفو را به عنوان یک فضیلت (در مورد کسانى که شایسته عفوند) در کنار آن مىگذارد.
(آیه ۶۱)- و از آنجا که وعده نصرت و یارى هنگامى دلگرم کننده و مؤثر است که از شخص قادر و توانایى بوده باشد، لذا در این آیه گوشهاى از قدرت بىپایان خدا را در پهنه عالم هستى چنین باز گو مىکند: «این به خاطر آن است که خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل مىکند» (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ). دائما از یکى مىکاهد و طبق نظام معینى بر دیگرى مىافزاید، نظامى پایدار و کاملا حساب شده که هزاران بلکه میلیونها سال برقرار است.
و در پایان آیه مىگوید: «و خداوند شنوا و بیناست» (وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ).
تقاضاى کمک مؤمنان را مىشنود، و از حال و کار آنها آگاه است و در موقع لزوم، لطفش به یارى آنها مىشتابد، همانگونه که از اعمال و نیات دشمنان حق با خبر است.
(آیه ۶۲)- در این آیه که در واقع دلیلى است براى آنچه قبلا گذشت، مىگوید: «این به خاطر آن است که خداوند حق است، و آنچه را غیر از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ است» (ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ).
اگر مىبینید لشکریان حق پیروز مىشوند، باطل عقب نشینى مىکند، لطف خدا به یارى مؤمنان مىشتابد و کافران را تنها مىگذارد، به خاطر آن است که آنها باطلند و اینان حق، آنها بر خلاف نظام عالم هستى هستند و سرنوشتشان فنا و نیستى است و اینها هماهنگ با قوانین جهان هستى.
(آیه ۶۳)- نشانههاى خدا در صحنه هستى! در آیات گذشته، سخن از قدرت بىپایان خداوند و حقانیت او بود، در اینجا نشانههاى مختلفى از این قدرت گسترده و حقانیت مطلقه را بیان مىکند.
نخست مىگوید: «آیا ندیدى که خداوند از آسمان آبى فرستاد و زمین (خشکیده و مرده) به واسطه آن سبز و خرّم مىگردد»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً).
زمینى که آثار حیات از او رخت بر بسته بود و چهرهاى عبوس و زشت و تیره داشت با نزول قطرات حیات بخش باران، زنده شد و آثار حیات در آن نمایان گشت و لبخند زندگى در چهره او آشکار.
آرى «خداوندى (که به سادگى این همه حیات و زندگى مىآفریند) لطیف و خبیر است» (إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ).
خداوند به مقتضاى لطفش باران را مىفرستد، و به مقتضاى خبیر بودنش اندازهاى براى آن قائل است که اگر از حد بگذرد سیل است و ویرانى، و اگر کمتر از حد باشد خشکسالى و پژمردگى و این است معنى لطیف بودن و خبیر بودن خداوند.
(آیه ۶۴)- نشانه دیگرى که براى قدرت بىپایان و حقانیت ذات پاک او مىآورد این است که مىگوید: «آنچه در آسمانها، و آنچه در زمین است از آن خداست» (لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).
خالق همه اوست، و مالک همه نیز اوست، و به همین دلیل بر همه چیز توانایى دارد.
و نیز به همین دلیل «خداوند تنها غنى و بىنیاز (در عالم هستى) و شایسته هر گونه حمد و ستایش است» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ).
پیوند این دو صفت (غنىّ و حمید) با هم یک پیوند بسیار حساب شده است، چرا که اولا بسیارند کسانى که غنى هستند اما بخیلند و استثمارگر و انحصار طلب و غرق غفلت و غرور، ولى غنى بودن خداوند توأم است با لطف و بخشندگى، و جود و سخاى او نسبت به بندگان که او را شایسته حمد و ستایش مىکند.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه