تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۴۰ قرآن کریم

(آیه ۶۵)- باز به نمونه دیگرى از این قدرت بى‏پایان در زمینه تسخیر موجودات براى انسانها اشاره کرده، مى‏فرماید: «آیا ندیدى که خداوند آنچه را در زمین است مسخر شما کرد» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ). و همه مواهب و امکانات آن را در اختیار شما قرار داد تا هر گونه بخواهید از آن بهره بگیرید.
«و همچنین کشتیها را در حالى که در دریاها به فرمان او به حرکت در مى‏آیند» و سینه آبها را مى‏شکافند و به سوى مقصدها پیش مى‏روند (وَ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ).
از این گذشته «خداوند آسمان را در جاى خود نگه مى‏دارد تا بر زمین جز به فرمان او فرود نیفتد» (وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ).
لذا در پایان آیه اضافه مى‏کند: «خداوند نسبت به مردم مهربان و رحیم است» (إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).

(آیه ۶۶)- سر انجام در این آیه از قدرت پروردگار در مهمترین مسأله جهان هستى، یعنى مسأله حیات و مرگ سخن مى‏گوید و مى‏فرماید: «و او کسى است که شما را زنده کرد» خاک بى‏جان بودید لباس حیات بر شما پوشانید (وَ هُوَ الَّذِی أَحْیاکُمْ).
«سپس (بعد از طى دوره حیات) شما را مى‏میراند» (ثُمَّ یُمِیتُکُمْ). و به همان خاک که از آن برخاستید باز مى‏گردید.
«و دیگر بار (در رستاخیز) حیاتى نوین به شما مى‏بخشد» (ثُمَّ یُحْیِیکُمْ). و سر از خاک مرده بر مى‏آورید و آماده حساب و جزا مى‏شوید.
اما با این حال «این انسان (در برابر این همه نعمتهایى که خدا در زمین و آسمان در جسم و جان به او ارزانى داشته) کفران کننده و ناسپاس است» و با دیدن این همه نشانه‏هاى روشن، ذات پاک او را انکار مى‏کند (إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ).

(آیه ۶۷)- هر امتى عبادتى دارد: در بحثهاى گذشته گفتگوهایى پیرامون مشرکان داشتیم، از آنجا که مشرکان بطور خصوص و مخالفان اسلام بطور عموم، جر و بحثهایى با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پیرامون مسائل و احکام تازه اسلام داشتند و نسخ و دگرگونى قسمتهایى از احکام شرایع پیشین را نقطه ضعفى براى شریعت اسلام مى‏پنداشتند در حالى که این دگرگونیها نه تنها ضعف نبود بلکه یکى از برنامه‏هاى تکامل ادیان محسوب مى‏شد، لذا در این آیه مى‏فرماید «براى هر امتى عبادتى قرار دادیم تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند» (لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ).
آیه گویاى این حقیقت است که امتهاى پیشین هر کدام برنامه‏اى مخصوص به خود داشتند که در آن شرایط خاص از نظر زمان و مکان و جهات دیگر کاملترین برنامه بوده است، ولى مسلما با دگرگون شدن آن شرایط لازم بود احکام تازه‏ترى جانشین آنها شود.
لذا به دنبال این سخن اضافه مى‏کند: «پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند» (فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ).
به سوى پروردگارت دعوت کن که بر هدایت مستقیم قرار دارى» و راه راست همین است که تو مى‏پویى (وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى‏ هُدىً مُسْتَقِیمٍ).
هرگز گفتگوها و ایرادهاى بى‏پایه آنان در روحیه تو کمترین اثرى نگذارد که دعوتت به سوى خداست، و مسیر تو هدایت، و راهت مستقیم است!

(آیه ۶۸)- «و اگر آنها با تو به جدال برخیزند (و سخنان تو در دل آنها اثر نگذارد در پاسخ آنها) بگو: خدا از اعمالى که شما انجام مى‏دهید آگاهتر است» (وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ).

(آیه ۶۹)- «و خداوند روز قیامت در میان شما در آنچه اختلاف داشتید داورى مى‏کند» (اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ). در صحنه قیامت که صحنه بازگشت به توحید و یکپارچگى و بر طرف شدن اختلافات است حقایق را براى همه شما آشکار مى‏سازد.

(آیه ۷۰)- و از آنجا که قضاوت و داورى در قیامت نسبت به اختلافات و اعمال بندگان نیاز به علم و آگاهى وسیعى به همه آنها دارد، در این آیه اشاره به علم بى‏پایان خدا کرده، چنین مى‏گوید: «آیا نمى‏دانى که خداوند آنچه را که در آسمانها و زمین است مى‏داند»؟ (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
آرى «همه اینها در کتابى ثبت است» (إِنَّ ذلِکَ فِی کِتابٍ).
کتاب علم بى‏پایان خداوند، کتاب عالم هستى و جهان علت و معلول، جهانى که چیزى در آن گم نمى‏شود و نابود نمى‏گردد.
و لذا در آخرین جمله مى‏فرماید: «این بر خداوند آسان است» (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ). چرا که همگى موجودات با تمامى خصوصیاتشان نزد او حضور دارند.

(آیه ۷۱)- باز قرآن سخن از مشرکان و برنامه‏هاى غلط آنها مى‏گوید.
و از آنجا که یکى از روشنترین دلائل بطلان شرک و بت پرستى این است که هیچ گونه دلیل عقلى و نقلى بر جواز این عمل دلالت نمى‏کند، در این آیه مى‏فرماید:
«و آنها غیر از خدا چیزهایى را مى‏پرستند که هیچ گونه دلیلى خداوند براى آن نازل نکرده است» (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً).
در واقع این ابطال اعتقاد بت پرستان است که معتقد بودند خدا اجازه بت پرستى را به آنها داده، و این بتها شفیعان درگاه او مى‏باشند.
سپس اضافه مى‏کند: آنها معبودهایى را مى‏پرستند که: «علم و دانشى به حقانیت آنها ندارند» (وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ). یعنى نه از طریق دستور الهى، و نه از طریق دلیل عقل هیچ حجت و برهانى براى کار خود مطلقا ندارند.
بدیهى است کسى که در اعتقاد و اعمال خود متکى به دلیل روشنى نیست، ستمگر است، هم به خویش ستم کرده، و هم به دیگران، و به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهى هیچ کس قدرت دفاع از او ندارد، لذا در پایان آیه مى‏گوید:
«و براى ستمکاران یاور و راهنمایى نیست» (وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ).

(آیه ۷۲)- سپس به عکس العمل بت پرستان در برابر آیات خدا، و شدت لجاجت و تعصب آنها در یک جمله کوتاه اشاره کرده، مى‏گوید: «و هنگامى که آیات روشن ما (که بهره گیرى از آن براى هر صاحب عقلى آسان است) بر آنها خوانده مى‏شود، در چهره کافران آثار انکار را به خوبى مشاهده مى‏کنى» (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ الَّذِینَ کَفَرُوا الْمُنْکَرَ).
در حقیقت هنگام شنیدن این آیات بینات، تضادى در میان منطق زنده قرآن و تعصبات جاهلانه آنها پیدا مى‏شود، و چون حاضر به تسلیم در برابر حق نیستند، بى‏اختیار آثار آن در چهره‏هاشان به صورت علامت انکار نقش مى‏بندد.
نه تنها اثر انکار و ناراحتى در چهره‏هاشان نماینان مى‏شود، بلکه بر اثر شدت تعصب و لجاج «نزدیک است برخیزند و با مشتهاى گره کرده خود به کسانى که آیات ما را بر آنها مى‏خوانند حمله کنند»! (یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیاتِنا).
قرآن در برابر این بى‏منطقان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد: «به آنها بگو: آیا (مى‏خواهید) من شما را به بدتر از این خبر دهم! (بدتر از این) همان آتش سوزنده [دوزخ‏] است»! (قُلْ أَ فَأُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِکُمُ النَّارُ).
یعنى اگر به زعم شما این آیات بینات الهى شر است، چون با افکار منحرف و نادرستتان هماهنگ نیست، من، بدتر از این را به شما معرفى مى‏کنم، که همان مجازات دردناک الهى است که در برابر این لجاج و عناد سر انجام دامانتان را خواهد گرفت.
همان آتش سوزانى «که خداوند به کافران وعده داده، و بد سر انجامى است» (وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ).
در حقیقت در برابر این آتش مزاجان پرخاشگر که شعله‏هاى عصبیت و لجاج، همواره در درونشان افروخته است، پاسخى جز آتش دوزخ نیست! چرا که همیشه مجازات الهى تناسب نزدیکى با چگونگى گناه و عصیان دارد.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه