تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۴۴ قرآن کریم
(آیه ۲۸)- در این آیه مىفرماید: «و هنگامى که تو و همه کسانى که با تو هستند بر کشتى سوار شدید و استقرار یافتید (سپاس خدا را به خاطر این نعمت بزرگ به جا آور) و بگو: ستایش براى خدایى است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشید» (فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
(آیه ۲۹)- و بعد از حمد و ستایش خدا در برابر نخستین نعمت بزرگ او یعنى نجات از چنگال ظالمان، از درگاهش چنین تقاضا کن «بگو: پروردگارا! مرا در منزلگاهى پر برکت فرود آر، و تو بهترین فرود آورندگانى» (وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ).
(آیه ۳۰)- در این آیه اشاره به مجموع این داستان کرده، مىگوید: «در این (ماجراى نوح و پیروزیش بر ستمکاران و مجازات این قوم سر کش به شدیدترین وجه) آیات و نشانههایى (براى صاحبان عقل و اندیشه) است»! (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ).
«و ما بطور مسلم (همگان را) آزمایش مىکنیم» (وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ).
(آیه ۳۱)- سرنوشت غم انگیز یک قوم دیگر (قوم ثمود)
در اینجا به بحث پیرامون اقوام دیگرى که بعد از نوح (ع) بر سر کار آمدند پرداخته، و منطق آنها را که هماهنگ منطق کفار پیشین بوده، و همچنین سر نوشت دردناکشان را شرح مىدهد، و بحثهایى را که در آیات گذشته ذکر شد تکمیل مىکند.
نخست مىگوید: «سپس جمعیت دیگرى را بعد از آنها به وجود آوردیم» و قوم تازهاى به روى کار آمدند (ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ).
(آیه ۳۲)- از آنجا که بشر نمى تواند بدون یک رهبر الهى باشد خداوند پیامبر بزرگى را براى نشر دعوت توحید و آیین حق و عدالت به سوى آنها فرستاد چنانکه آیه مىگوید: «و در میان آنها رسولى از خودشان فرستادیم که: پروردگار یکتا را بپرستید جز او معبودى براى شما نیست» (فَأَرْسَلْنا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ).
این همان چیزى بود که نخستین پایه دعوت همه پیامبران را تشکیل مىداد این نداى توحید بود که زیر بناى همه اصلاحات فردى و اجتماعى است.
«با این همه از شرک و بت پرستى پرهیز نمىکنید» (أَ فَلا تَتَّقُونَ).
منظور «قوم ثمود» است که در سر زمینى در شمال حجاز زندگى مىکردند و پیامبر بزرگ الهى «صالح» براى هدایت آنها مبعوث شد، آنها کفر ورزیده و راه طغیان پیش گرفتند، سر انجام به وسیله صیحه آسمانى (صاعقهاى مرگبار) از میان رفتند.
(آیه ۳۳)- به هر حال ببینیم عکس العمل این قوم سر کش در برابر نداى توحیدى این پیامبر بزرگ چه بود؟ قرآن در این آیه مىگوید: «ولى اشرافیان (خود خواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب مىکردند، و در زندگى دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم گفتند: این بشرى است مثل شما، از آنچه شما مىخورید مىخورد، و از آنچه مىنوشید مىنوشد» پس چگونه مىتواند پیامبر باشد؟ (وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ).
آرى! چون دعوت این پیامبر بزرگ را مخالف هوسهاى خود مىدیدند و مزاحم منافع نامشروع و استکبار بىدلیلشان، به ستیزه برخاستند، درست با همان منطقى که سرکشان قوم نوح داشتند.
(آیه ۳۴)- سپس به یکدیگر گفتند: «اگر شما بشرى همانند خودتان را اطاعت کنید بطور قطع زیانکارید»! (وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ).
(آیه ۳۵)- سپس به انکار معاد که همیشه قبول آن سدى بر سر راه خود کامگان و هوسرانان است پرداخته و گفتند: «آیا (این مرد) به شما وعده مىدهد هنگامى که مردید و خاک و استخوان (پوسیده) شدید باز هم از قبرها بیرون مىآیید» و حیات نوینى را آغاز مىکنید؟! (أَ یَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ).
(آیه ۳۶)- «هیهات! هیهات! از این وعده هایى که به شما داده مى شود» وعده هاى بىاساس و تو خالى! (هَیْهاتَ هَیْهاتَ لِما تُوعَدُونَ).
اصلا مگر ممکن است انسانى که مرد و خاک شد و ذرات آن به هر سو پراکنده گشت باز هم به زندگى باز گردد؟ چنین چیزى محال است محال!
(آیه ۳۷)- سپس با این سخن، انکار معاد را تأکید بیشترى کردند که: «مسلما غیر از این زندگى دنیاى ما چیزى در کار نیست، پیوسته گروهى از ما مىمیریم و نسل دیگرى جاى ما را مىگیرد (و بعد از مرگ دیگر هیچ خبرى نیست!) و ما هرگز بر انگیخته نخواهیم شد»! (إِنْ هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ).
(آیه ۳۸)- سر انجام به عنوان یک جمعبندى در اتهامى که نسبت به پیامبرشان داشتند چنین گفتند: «او فقط مردى دروغگوست که بر خدا افترا بسته، و ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد»! (إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً وَ ما نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِینَ).
(آیه ۳۹)- هنگامى که غرور و طغیان آنها از حد گذشت و بىشرمى را در انکار رسالت و معجزات و دعوت انسان ساز پیامبرشان به آخرین حد رساندند، و خلاصه بر همه آنها اتمام حجت شد، این پیامبر بزرگ الهى رو به درگاه خدا کرد و «گفت: پروردگارا! مرا در مقابل تکذیبهاى آنها یارى کن» (قالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِما کَذَّبُونِ).
آنها هر چه توانستند گفتند و هر تهمتى مىخواستند زدند، تو مرا کمک فرما.
(آیه ۴۰)- پروردگار جهان «به او فرمود: آنها به زودى از کار خود پشیمان خواهند گشت» و میوه درخت تلخى را که نشاندهاند خواهند چشید (قالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نادِمِینَ). اما زمانى پشیمان مىشوند که سودى به حالشان ندارد.
(آیه ۴۱)- و همین طور شد «ناگهان صیحه آسمانى آنها را به حق زیر ضربات خود فرو گرفت» (فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ).
صاعقهاى مرگبار با صدایى وحشت انگیز و مهیب فرود آمد، همه جا را تکان داد و در هم کوبید و ویران کرد، و اجساد بىجان آنها را روى هم ریخت، به قدرى سریع و کوبنده بود که حتى قدرت فرار از خانههاشان پیدا نکردند و در درون همان خانههایشان مدفون گشتند.
چنانکه قرآن در پایان این آیات مىگوید: «ما آنها را همچون خار و خاشاک در هم کوبیده شده روى سیلاب قرار دادیم» (فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً).
«دور باد قوم ستمگر» از رحمت خداوند! (فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).
این در حقیقت نتیجه گیرى نهایى از کل این آیات است که آنچه در این ماجرا گفته شد از انکار و تکذیب آیات الهى و انکار معاد و رستاخیز سر چشمه مىگیرد، و نتیجه دردناک آن، مخصوص جمعیت و گروه معینى نیست، بلکه همه ستمگران را در طول تاریخ شامل مىشود.
(آیه ۴۲)- اقوام سر کش یکى بعد از دیگرى هلاک شدند: پس از پایان داستان قوم ثمود، قرآن در اینجا به اقوام دیگرى که بعد از آنها و قبل از موسى (ع) روى کار آمدند اشاره کرده، مىگوید: «سپس اقوام دیگرى را پس از آنها پدید آوردیم» (ثُمَّ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ).
چرا که این قانون و سنت خداوند بزرگ است که فیض خود را قطع نمىکند و اگر گروهى مانعى بر سر راه تکامل نوع بشر شدند آنها را کنار زده و این قافله را در مسیرش همچنان پیش مىبرد.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه