تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۴۷ قرآن کریم

(آیه ۷۵)- طرق مختلف بیدار سازى الهى:

از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانه‏هاى مختلفى بود که منکران حق براى سر پیچى از دعوت پیامبران عنوان مى‏کردند، در اینجا خداوند از طرق اتمام حجت و بیدار سازى آنها سخن مى‏گوید.
نخست مى‏فرماید: گاه آنها را مشمول نعمت خود مى‏سازیم تا بیدار شوند «و اگر به آنان رحم کنیم و گرفتاریها و مشکلاتشان را بر طرف سازیم (نه تنها بیدار نمى‏شوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت مى‏ورزند و (در این وادى) سر گردان مى‏مانند»! (وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ کَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ).

(آیه ۷۶)- و گاه آنها را با حوادث دردناک گوش مالى مى‏دهیم تا اگر از طریق رحمت و نعمت بیدار نشدند از این راه بیدار شوند، ولى این کار نیز در آنها مؤثر نیست، زیرا «ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختیم اما آنها نه در برابر پروردگارشان تواضع و انقیادى نشان دادند و نه به درگاه او توجه و تضرع مى‏کنند» (وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ).

(آیه ۷۷)- به هر حال ما به این رحمتها و نعمتها و مجازاتهاى بیدار کننده همچنان ادامه مى‏دهیم و آنها نیز به طغیان و سر کشى و لجاجتشان، «تا هنگامى که درى از عذاب شدید به روى آنها بگشاییم و چنان گرفتار مى‏شوند که ناگهان بکلى مأیوس گردند» (حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِیدٍ إِذا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ).
در واقع خداوند دو نوع مجازات دارد «مجازاتهاى تربیتى» و «مجازاتهاى پاکسازى و استیصال» هدف در مجازاتهاى قسم اول آن است که در سختى و رنج قرار گیرند و ضعف و ناتوانى خود را دریابند و از مرکب غرور پیاده شوند.
ولى هدف در قسم دوم که در مورد افراد غیر قابل اصلاح صورت مى‏گیرد این است که به حکم فرمان آفرینش ریشه کن شوند.

(آیه ۷۸)- قرآن بعد از این بیان، از طریق دیگر وارد مى‏شود و به ذکر نعمتهاى الهى براى تحریک حس شکر گزارى آنها پرداخته، مى‏گوید: «و او کسى است که براى شما گوش و چشم و قلب [عقل‏] ایجاد کرد، اما کمتر شکر او را به جا مى‏آورید» (وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ).
تکیه بر این سه موضوع (گوش و چشم و عقل) به خاطر آن است که ابزار اصلى شناخت انسان این سه مى‏باشد، مسائل حسى را غالبا از طریق چشم و گوش درک مى‏کند و مسائل غیر حسى را به وسیله نیروى عقل.

(آیه ۷۹)- در این آیه به یکى از مهمترین آیات پروردگار، یعنى خلقت انسان از این زمین خاکى پرداخته، چنین مى‏گوید: «و او کسى است که شما را در زمین آفرید» (وَ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ).
و چون از زمین آفریده شده‏اید باز به زمین باز مى‏گردید و دیگر بار بر انگیخته شده «به سوى او جمع و محشور مى‏شوید» (وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
و اگر در آفرینش خودتان از خاک بى‏ارزش بیندیشید، کافى است که هستى بخش را بشناسید و نیز امکان مسأله معاد را دریابید.

(آیه ۸۰)- بعد از ذکر مسأله آفرینش انسان به مسأله مرگ و حیات و آمد و شد شب و روز که از آیات بزرگ پروردگار است پرداخته، چنین مى‏گوید: «و او کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند و آمد و شد شب و روز از آن اوست، آیا اندیشه نمى‏کنید»؟! (وَ هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ).
و به این ترتیب در آیات سه گانه اخیر از انگیزه شناخت پروردگار شروع کرده و با ذکر بخشى از مهمترین آیات انفسى و آفاقى بحث را پایان مى‏دهد.

(آیه ۸۱)- در این آیه اضافه مى‏کند: اینها اندیشه و عقل را رها کرده و کور کورانه از نیاکان خود تقلید مى‏کنند، «آنها همان مى‏گویند که پیشینیانشان مى‏گفتند» (بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ).

(آیه ۸۲)- «آنها (از روى تعجب) مى‏گفتند: آیا هنگامى که ما مردیم و خاک و استخوان (پوسیده) شدیم آیا بار دیگر بر انگیخته خواهیم شد»؟! (قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ).

(آیه ۸۳)- این باور کردنى نیست! «این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده و این فقط افسانه‏هاى پیشینیان است» (لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ).

(آیه ۸۴)- و از آنجا که کفار و مشرکان بیش از همه از مسأله معاد وحشت داشتند و به همین دلیل با انواع بهانه‏ها و لطائف الحیل مى‏خواستند شانه از زیر بار آن خالى کنند، قرآن نیز مشروحا و بطور مؤکد از معاد سخن مى‏گوید.
و جالب این که در هر مورد از خود مشرکان اعتراف مى‏گیرد و سخن آنها را به خودشان باز مى‏گرداند.
نخست مى‏گوید: «بگو: زمین و کسانى که در زمینند از آن کیست، اگر شما مى‏دانید»؟! (قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیها إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

(آیه ۸۵)- سپس اضافه مى‏کند: آنها بر اساس نداى فطرت و اعتقادى که به خداوند آفریننده هستى دارند «به زودى (در پاسخ تو) مى‏گویند: (مالکیت زمین و آنچه در آن است) همه از آن خداست» (سَیَقُولُونَ لِلَّهِ).
ولى تو به آنها «بگو: اکنون که چنین است (و خود شما نیز اعتراف دارید) آیا متذکر نمى‏شوید» (قُلْ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ).
با این اعتراف صریح و روشن چگونه زنده شدن انسان را بعد از مرگ بعید مى‏شمرید؟ و از قدرت فراگیر خداوند بزرگ دور مى‏دانید؟

(آیه ۸۶)- دگر بار دستور مى‏دهد از آنها سؤال کن و «بگو: چه کسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش عظیم است»؟! (قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ).

(آیه ۸۷)- باز آنها روى همان فطرت توحیدى و اعتقادى که به اللّه به عنوان خالق هستى دارند «مى‏گویند: (همه اینها) از آن خداست» (سَیَقُولُونَ لِلَّهِ).
با این اقرار آشکار به آنها «بگو شما (که خود به این واقعیت معترفید) چرا از خدا نمى‏ترسید» و منکر قیامت و باز گشت مجدد انسان به زندگى مى‏شوید؟! (قُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ).

(آیه ۸۸)- بار دیگر از آنها در باره حاکمیت بر آسمانها و زمین سؤال کن و «بگو: چه کسى حکومت همه موجودات را در دست دارد»؟! (قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ).
«و چه کسى به بى‏پناهان پناه مى‏دهد و نیاز به پناه دادن ندارد»؟! (وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لا یُجارُ عَلَیْهِ).
«اگر راستى از این واقعیتها آگاهید» (إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

(آیه ۸۹)- دیگر بار زبان به اعتراف مى‏گشایند و «مى‏گویند: (ملکوت و حاکمیت و حمایت و پناه دادن در این عالم) منحصر به خداست» (سَیَقُولُونَ لِلَّهِ).
«بگو: با این حال چگونه (مى‏گویید پیامبر صلّى اللّه علیه و آله شما را سحر کرده و) مسحور او شده‏اید»؟ (قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ).


منبع: برگزیده تفسیر نمونه