تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۵۱ قرآن کریم

(آیه ۱۱)- داستان پر ماجراى افک (تهمت عظیم)

«شرح این داستان را در تفسیر نمونه ذیل همین آیه مطالعه فرمایید.» از مجموع آیات (۱۱- ۱۶) استفاده مى‏شود که شخص بى‏ گناهى را به هنگام نزول این آیات متهم به عمل منافى عفت نموده بودند، و این شایعه در جامعه پخش شده بود.
و نیز گروهى از منافقان به ظاهر مسلمان مى ‏خواستند از این حادثه بهره بردارى غرض آلودى به نفع خویش و به زیان جامعه اسلامى و متزلزل ساختن و جاهت عمومى پیامبر کنند که این آیات نازل شد و با قاطعیت بى‏ نظیرى با این حادثه بر خورد کرد، و منحرفان بد زبان و منافقان تیره دل را محکم بر سر جاى خود نشاند.
بدیهى است این احکام در هر محیط و هر عصر و زمان جارى است.
قرآن در این آیه بى‏آنکه اصل حادثه را مطرح کند مى‏گوید: «مسلما کسانى که آن تهمت عظیم را مطرح کردند گروهى (متشکّل و توطئه‏ گر) از شما بودند» (إِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ).
سپس به مؤمنانى که از بروز چنین اتهامى نسبت به شخص پاکدامنى سخت ناراحت شده بودند دلدارى مى ‏دهد که: «اما گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است بلکه خیر شما در آن است» (لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ).
چرا که پرده از روى نیات پلید جمعى از دشمنان شکست خورده و منافقان کور دل برداشت، و این بد سیرتان خوش ظاهر را رسوا ساخت، و چه بسا اگر این حادثه نبود و آنها همچنان ناشناخته مى‏ماندند در آینده ضربه سخت‏تر و خطرناکترى مى ‏زدند.
این ماجرا به مسلمانان درس داد که پیروى از شایعه سازان، آنها را به روزهاى سیاه مى‏ کشاند باید در برابر این کار به سختى بایستند.
سپس در ادامه این آیه به دو نکته اشاره مى‏ کند نخست این که مى‏گوید: «آنها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند» (لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ).
اشاره به این که مسؤولیت عظیم سردمداران و بنیانگذاران یک گناه هرگز مانع از مسؤولیت دیگران نخواهد بود.
نکته دوم این که: «و از آنان کسى که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمى براى اوست» (وَ الَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِیمٌ).

(آیه ۱۲)- سپس روى سخن را به مؤمنانى که در این حادثه فریب خوردند و تحت تأثیر واقع شدند کرده و آنها را شدیدا طى چند آیه مورد سرزنش قرار داده، مى‏گوید: «چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند»؟! (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً).
یعنى چرا هنگامى که سخن منافقان را در باره افراد مؤمن استماع کردید با حسن ظن به دیگر مؤمنان که به منزله نفس خود شما هستند برخورد نکردید.
«و (چرا) نگفتند این یک دروغى بزرگ و آشکار است» (وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ).
شما که سابقه زشت و رسواى این گروه منافقان را مى‏دانستید، چرا ساکت شدید.

(آیه ۱۳)- تا اینجا سرزنش و ملامت آنها جنبه‏ هاى اخلاقى و معنوى داشت که به هر حال جاى این نبود که مؤمنان در برابر چنین تهمت زشتى سکوت کنند و یا آلت دست شایعه سازان کور دل گردند.
سپس به بعد قضائى مسأله توجه کرده، مى‏گوید: «چرا چهار شاهد براى آن نیاوردند»؟ (لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ).
«اکنون که این گواهان را نیاوردند پس آنها نزد خدا دروغگویانند» (فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکاذِبُونَ).
این مؤاخذه و سر زنش نشان مى‏دهد که دستور اقامه شهود چهارگانه و همچنین حد قذف در صورت عدم آن، قبل از آیات «افک» نازل شده بود.

(آیه ۱۴)- سر انجام تمام این سرزنشها را جمع بندى کرده، مى‏گوید: «و اگر فضل و رحمت الهى در دنیا و آخرت شامل حال شما نمى‏شد به خاطر این گناهى که در آن وارد شدید عذاب سختى دامانتان را مى‏گرفت» (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِیما أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذابٌ عَظِیمٌ).

(آیه ۱۵)- این آیه در حقیقت توضیح و تبیین بحث گذشته است که چگونه آنها حتى مؤمنان در این گناه بزرگ بر اثر سهل انگارى غوطه‏ور شدند، مى‏گوید:
به خاطر بیاورید «هنگامى را که (به استقبال این دروغ بزرگ مى‏رفتید و) این شایعه را از زبان یکدیگر مى‏گرفتید» (إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ).
«و با دهان خود سخنى مى‏گفتید که به آن علم و یقین نداشتید» (وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ).
«و گمان مى‏کردید این مسأله کوچکى است در حالى که در نزد خدا بزرگ است» (وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ).
در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السّلام مى‏خوانیم: شدیدترین گناهان گناهى است که صاحبش آن را سبک بشمارد.
در واقع این آیه به سه قسمت از گناهان بزرگ آنها اشاره مى‏کند:
«نخست» به استقبال این شایعه رفتن و از زبان یکدیگر گرفتن.
«دوم» منتشر ساختن شایعه‏اى را که هیچ گونه علم و یقین به آن نداشتند.
«سوم» کوچک شمردن شایعه و به عنوان یک وسیله سر گرمى از آن استفاده کردن.

(آیه ۱۶)- و از آنجا که این حادثه بسیار مهمى بود که گروهى از مسلمانان آن را سبک و کوچک شمرده بودند بار دیگر در این آیه روى آن تکیه کرده، و موجى تازه از سرزنش بر آنها مى‏بارد، و تازیانه‏اى محکمتر بر روح آنها مى‏نوازد، و مى‏گوید:
«چرا هنگامى که آن را شنیدید نگفتید: ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم، خداوندا! منزهى تو، این بهتان بزرگى است»! (وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ).
در واقع قبلا تنها به خاطر این ملامت شده بودند که چرا با حسن ظن نسبت به کسانى که مورد اتهام واقع شده بودند نگاه نکردند، اما در اینجا مى‏گوید علاوه بر حسن ظن، شما مى‏بایست هرگز به خود اجازه ندهید که لب به چنین تهمتى بگشایید، تا چه رسد که عامل نشر آن شوید.

(آیه ۱۷)- اشاعه فحشا ممنوع است

باز در اینجا سخن از «داستان افک» و عواقب شوم و دردناک شایعه سازى و اتهام ناموسى نسبت به افراد پاک است.
نخست مى‏گوید: «خداوند شما را اندرز مى‏دهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان (به خدا و روز جزا) دارید» (یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
یعنى این نشانه ایمان است که انسان به سراغ این گناهان عظیم نرود، در حقیقت جمله مزبور یکى از ارکان توبه را ترسیم مى‏کند، چرا که تنها پشیمانى از گذشته کافى نیست باید نسبت به عدم تکرار گناه در آینده نیز تصمیم گرفت.

(آیه ۱۸)- و بعد براى تأکید بیشتر که توجه داشته باشند این سخنان، سخنان عادى معمولى نیست، بلکه این خداوند علیم و حکیم است که در مقام تبیین بر آمده و حقایق سر نوشت سازى را روشن مى‏سازد، مى‏گوید: «و خداوند آیات را براى شما بیان مى‏کند و خداوند دانا و حکیم است» (وَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). به مقتضاى علمش از نیازهاى شما و عوامل خیر و شرتان آگاه است و به مقتضاى حکمتش دستورات و احکامش را با آن هماهنگ مى‏سازد.

(آیه ۱۹)- باز براى محکم کارى، سخن را از شکل یک حادثه شخصى به صورت بیان یک قانون کلى و جامع تغییر داده و مى ‏گوید: «کسانى که دوست مى‏ دارند زشتیها و گناهان قبیح در میان افراد با ایمان اشاعه یابد عذاب دردناکى در دنیا و آخرت دارند» (إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ).
این تعبیر مفهوم وسیعى دارد که هر گونه نشر فساد و اشاعه زشتیها و قبائح و کمک به توسعه آن را شامل مى‏شود.
و در پایان آیه مى‏فرماید: «و خدا مى‏ داند و شما نمى‏دانید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
او مى ‏داند چه کسانى در قلبشان حب این گناه است و کسانى را که زیر نامهاى فریبنده به این عمل شوم مى ‏پردازند مى‏ شناسد اما شما نمى ‏دانید و نمى‏ شناسید.

(آیه ۲۰)- در این آیه که در عین حال آخرین آیات «افک» و مبارزه با «اشاعه فحشا» و «قذف» مؤمنان پاکدامن است، بار دیگر این حقیقت را تکرار و تأکید مى‏ کند که: «و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و این که خدا مهربان و رحیم است» مجازات سختى دامانتان را مى ‏گرفت (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه