تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۵۵ قرآن کریم
(آیه ۳۷)- «مردانى که نه تجارت آنها را از یاد خدا و بر پا داشتن نماز و اداى زکات باز مىدارد و نه خرید و فروش» (رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ).
«آنها از روزى مىترسند که دلها و دیدهها در آن دگرگون و زیر و رو مىشود» (یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ).
این ویژگیها نشان مىدهد که این بیوت همان مراکزى است که: به فرمان پروردگار استحکام یافته و مرکز یاد خداست و حقایق اسلام و احکام خدا از آن نشر مى یابد، و در این معنى وسیع و گسترده، مساجد، خانههاى انبیاء و اولیا، مخصوصا خانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و خانه على علیه السّلام جمع است.
(آیه ۳۸)- این آیه به پاداش بزرگ این پاسداران نور هدایت و عاشقان حق و حقیقت اشاره کرده، چنین مىگوید. «این بخاطر آن است که خداوند آنها را به بهترین اعمالى که انجام دادهاند پاداش دهد و از فضلش بر پاداش آنها بیفزاید» (لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ).
منظور این است که خداوند تمام اعمال آنها را بر معیار و مقیاس بهترین اعمالشان پاداش مىدهد، حتى اعمال کم اهمیت و متوسطشان همردیف بهترین اعمالشان در پاداش خواهد بود! و این جاى تعجب نیست، زیرا فیض خداوند براى آنها که شایسته فیض اویند محدود نیست «خداوند هر کس را بخواهد بىحساب روزى مىدهد» و از مواهب بىانتهاى خویش بهرهمند مىسازد (وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ).
(آیه ۳۹)- اعمالى همچون سراب! از آنجا که در آیات گذشته سخن از نور خدا، نور ایمان و هدایت، بود، براى تکمیل این بحث، و روشن شدن حال آنها در مقایسه با دیگران، در اینجا از ظلمت کفر و جهل و بىایمانى، و کافران تاریک دل و منافقان گمراه سخن مىگوید.
سخن از کسانى است که در بیابان خشک و سوزان زندگى به جاى آب به دنبال سراب مىروند، و از تشنگى جان مىدهند، در حالى که مؤمنان در پرتو ایمان چشمه زلال هدایت را یافته و در کنار آن آرمیدهاند.
نخست مىگوید: «و کسانى که کافر شدند اعمالشان همچون سرابى است در یک کویر، که انسان تشنه آن را (از دور) آب مىپندارد» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً).
«اما هنگامى که به سراغ آن مىآید چیزى نمىیابد» (حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً).
«و خدا را نزد اعمال خود مىیابد و حساب او را صاف مىکند»! (وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ).
«و خداوند سریع الحساب است»! (وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ).
(آیه ۴۰)- سپس به مثال دوم مىپردازد، مىگوید: و «یا (اعمال این کافران) همانند) ظلماتى است در یک اقیانوس پهناور که موج آن را پوشانده و بر فراز آن موج دیگرى و بر فراز آن ابرى تاریک است» (أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ).
و به این ترتیب «ظلمتهایى است که یکى بر فراز دیگرى قرار گرفته»! (ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ).
آن چنان که هر کس در میان آن گرفتار شود آن قدر تاریک و ظلمانى است که «اگر دست خود را بیرون آورد ممکن نیست آن را ببیند»! (إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها).
آرى! نور حقیقتى در زندگى انسانها فقط نور ایمان است و بدون آن فضاى حیات تیره و تار و ظلمانى خواهد بود، اما این نور ایمان تنها از سوى خداست «و کسى که خدا نورى برایش قرار نداده نورى براى او نیست» (وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ).
(آیه ۴۱)- همه تسبیح گوى او هستند: در آیات گذشته سخن از نور خدا، نور هدایت و ایمان و ظلمات متراکم کفر و ضلالت بود، و در اینجا از دلائل توحید که نشانههاى انوار الهى و اسباب هدایت است، سخن مىگوید:
نخست روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مىفرماید: «آیا ندیدى تمام آنان که در آسمانها و زمینند براى خدا تسبیح مىکنند»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گستردهاند» مشغول تسبیح او هستند؟! (وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ).
«هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مىداند» (کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ).
ممکن است منظور از «صلاة» (نماز) در اینجا به معنى دعا باشد.
«و خداوند از تمام اعمالى که آنها انجام مىدهند با خبر است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ).
(آیه ۴۲)- و از آنجا که این تسبیح عمومى موجودات دلیلى بر خالقیت پروردگار است و خالقیت او دلیل بر مالکیت او نسبت به مجموعه جهان هستى است، و نیز دلیل بر آن است که همه موجودات به سوى او باز مىگردند، اضافه مىکند: «و براى خداست مالکیت آسمانها و زمین، و بازگشت تمامى موجودات به سوى اوست» (وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ).
منظور از «تسبیح» و «حمد» همان چیزى است که ما آن را «زبان حال» مىنامیم، یعنى مجموعه نظام جهان هستى و اسرار شگفتانگیزى که در هر یک از موجودات این عالم نهفته است، با زبان بىزبانى، با صراحت و بطور آشکار از قدرت و عظمت خالق خود، و علم و حکمت بىانتهاى او سخن مىگویند، چرا که هر موجود بدیع و هر اثر شگفتانگیزى، حتى یک تابلو نفیس نقاشى یا یک قطعه شعر زیبا و نغز، حمد و تسبیح ابداع کننده خود مىگوید، یعنى از یک سو صفات برجسته او را بیان مىدارد (حمد) و از سوى دیگر عیب و نقص را از او نفى مىکند (تسبیح) تا چه رسد به این جهان با عظمت و آن همه عجایب و شگفتیهاى بىپایانش.
(آیه ۴۳)- گوشهاى دیگر از شگفتیهاى آفرینش: باز در اینجا به گوشه دیگرى از شگفتیهاى آفرینش و علم و حکمت و عظمتى که ماوراى آن نهفته است بر خورد مىکنیم که همه دلائل توحید ذات پاک اویند.
روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مىگوید: «آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مىراند، سپس آنها را با هم پیوند مىدهد، و بعد متراکم مىسازد»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً).
پس در این حال دانههاى باران را مىبینى که از لا بلاى ابرها خارج مىشوند» و بر کوه و دشت و باغ و صحرا فرو مىبارند (فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ).
آرى! باران است که زمینهاى مرده را زنده مىکند، لباس حیات در پیکر درختان و گیاهان مىپوشاند، و انسان و حیوانات را سیراب مىکند.
سپس به یکى دیگر از پدیدههاى شگفتانگیز آسمان و ابرها اشاره کرده، مىگوید: «و (خدا) از آسمان، از کوههایى که در آسمان است، دانههاى تگرگ را نازل مىکند» (وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ).
منظور از کوهها، تودههاى عظیم ابر است، که در عظمت و بزرگى بسان کوه است.
تگرگهایى که «هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان مىرساند» (فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ).
شکوفههاى درختان، میوهها و زراعتها، و حتى گاه حیوانها و انسانها از آسیب آن در امان نیستند.
«و از هر کس بخواهد این عذاب و ریان را بر طرف مىسازد» (وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ).
آرى! اوست که از یک ابر گاهى باران حیات بخش نازل مىکند و گاه با مختصر تغییر آن را مبدل به تگرگهاى زیان بار و حتى کشنده مىکند، و این نهایت قدرت و عظمت او را نشان مىدهد که سود و زیان و مرگ و زندگى انسان را در کنار هم چیده بلکه در دل هم قرار داده است! و در پایان آیه به یکى دیگر از پدیدههاى آسمانى که از آیات توحید است اشاره کرده، مىگوید: «نزدیک است درخشندگى برق ابرها، چشمهاى انسان را ببرد» (یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ).
ابرهایى که در حقیقت از ذرات «آب» تشکیل شده است به هنگامى که حامل نیروى برق مىشود، آن چنان «آتشى» از درونش بیرون مىجهد که برقش چشمها را خیره، و رعدش گوشها را از صداى خود پر مىکند، و گاه همه جا را مى لرزاند، این نیروى عظیم در لابلاى این بخار لطیف راستى شگفت انگیز است!
منبع: برگزیده تفسیر نمونه