تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۵۶ قرآن کریم

(آیه ۴۴)- در این آیه به یکى دیگر از آیات خلقت و نشانه‏هاى عظمت پروردگار که همان خلقت شب و روز و ویژگیهاى آنهاست اشاره کرده، مى‏فرماید:
«خداوند شب و روز را دگرگون مى‏سازد، و در این عبرتى است براى صاحبان بصیرت» (یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ).
این دگرگونى- یعنى آمد و شد شب و روز و تغییرات تدریجى آنها- براى انسان جنبه حیاتى دارد، و درس عبرتى است براى «اولى الابصار».

(آیه ۴۵)- این آیه به یکى از مهمترین چهره‏هاى نظام آفرینش که از روشنترین دلائل توحید است یعنى مسأله حیات در صورتهاى متنوعش اشاره کرده، مى‏گوید: «خداوند هر جنبنده‏اى را از آبى آفرید» (وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ).
منظور از «آب» نطفه است و احتمال دارد اشاره به پیدایش نخستین «موجود» باشد، زیرا هم طبق بعضى از روایات اسلامى اولین موجودى را که خدا آفریده آب بوده و انسانها را بعدا از آن آب آفرید و هم طبق فرضیه‏هاى علمى جدید نخستین جوانه «حیات» در دریاها ظاهر شده، و این پدیده قبل از همه جا بر اعماق یا کنار دریاها حاکم شده است.
و با این که اصل همه آنها به آب باز مى‏گردد با این حال خلقتهاى بسیار متفاوت و شگفت‏انگیزى دارند: «پس گروهى از آنها بر شکم خود راه مى‏روند» (خزندگان) (فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى‏ بَطْنِهِ).
«و گروهى بر روى دو پا راه مى‏روند» انسانها و پرندگان (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى‏ رِجْلَیْنِ).
«و گروهى بر روى چهار پا راه مى‏روند» چهار پایان (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى‏ أَرْبَعٍ).
تازه منحصر به اینها نیست و حیات چهره‏هاى فوق‏العاده متنوع دارد اعم از موجوداتى که در دریا زندگى مى‏کنند و یا حشرات که هزاران نوع دارند و هزاران صورت لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «خداوند هر چه را اراده کند مى‏آفریند» (یَخْلُقُ اللَّهُ ما یَشاءُ).
«چرا که خدا بر همه چیز تواناست» (إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ).

(آیه ۴۶)- شأن نزول:
در مورد نزول این آیه و چهار آیه بعد نقل شده: یکى از منافقان با یک مرد یهودى نزاعى داشت، مرد یهودى، منافق ظاهر مسلمان را به داورى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله خواند، اما منافق زیر بار نرفت، و او را به داورى «کعب بن اشرف یهودى»! دعوت کرد این آیات نازل شد و سخت این گونه اشخاص را مورد سر زنش و مذمت قرار داد.
تفسیر:
ایمان و پذیرش داورى خدا- از آنجا که در آیات گذشته، سخن از ایمان به خدا و دلائل توحید و نشانه‏هاى او در جهان تکوین بود، در اینجا سخن از آثار ایمان و بازتابهاى توحید در زندگى انسان و تسلیم او در برابر حق و حقیقت است.
نخست مى‏گوید: «ما آیات روشن و روشنگرى نازل کردیم» (لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ). آیاتى که دلها را به نور ایمان و توحید روشن مى‏کند، افکار انسانها را نور و صفا مى‏بخشد و محیط تاریک زندگیشان را عوض مى‏کند.
البته وجود این «آیات مبینات» زمینه را براى ایمان فراهم مى‏سازد، ولى نقش اصلى را هدایت الهى دارد، چرا که «خدا هر کس را بخواهد به صراط مستقیم هدایت مى‏کند» (وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).
و مى‏دانیم که اراده خداوند و مشیت او بى‏حساب نیست، او نور هدایت را به دلهایى مى‏افکند که آماده پذیرش آن هستند.

(آیه ۴۷)- سپس به عنوان مذمت از گروه منافقان که دم از ایمان مى‏زنند و ایمان در دل آنها پرتو افکن نیست مى‏فرماید: «آنها مى‏گویند: به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت مى‏کنیم، ولى بعد از این ادعا، گروهى از آنها روى گردان مى‏شوند، آنها در حقیقت مؤمن نیستند» (وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ).
این چگونه ایمانى است که از زبانشان فراتر نمى‏رود؟ و پرتوش در اعمالشان ظاهر نمى‏گردد؟

(آیه ۴۸)- بعد به عنوان یک دلیل روشن براى بى‏ایمانى آنها مى‏فرماید:
«و هنگامى که از آنها دعوت شود که به سوى خدا و پیامبرش بیایند تا در میان آنان داورى کند، گروهى از آنها روى گردان مى‏شوند» (وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ).

(آیه ۴۹)- براى تأکید بیشتر و روشن شدن شرک و دنیا پرستیشان اضافه مى‏کند: «ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم به سوى او مى‏آیند» (وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ).

(آیه ۵۰)- در این آیه ریشه‏هاى اصلى و انگیزه‏هاى عدم تسلیم در برابر داورى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در سه جمله بیان کرده، مى‏گوید: «آیا در دلهاى آنها بیمارى است» بیمارى نفاق (أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ).
این یکى از صفات منافقان است که اظهار ایمان مى‏کنند اما بخاطر انحرافى که در دل از اصل توحید دارند هرگز تسلیم داورى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیستند «یا (اگر بیمارى نفاق بر دلهاى آنها چیره نشده) به راستى در شک و تردیدند»؟ (أَمِ ارْتابُوا).
و طبیعى است شخصى که در پذیرش یک آیین مردد است تسلیم لوازم آن نخواهد بود.
یا این که اگر نه آن است و نه این و از مؤمنانند «آیا به راستى مى‏ترسیدند که خدا و رسولش بر آنها ظلم و ستم کند»؟! (أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ).
در حالى که این تناقض آشکارى است کسى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را فرستاده خدا و بیانگر رسالت او مى‏داند و حکمش را حکم خدا مى‏شمرد ممکن نیست احتمال ظلم و ستم در باره او دهد، مگر امکان دارد خدا به کسى ستم کند؟ مگر ظلم زاییده جهل یا نیاز یا خود خواهى نیست؟ ساحت مقدس خداوند از همه اینها پاک است.
«بلکه در واقع خود اینها ظالم و ستمگرند» (بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
آنها نمى‏خواهند به حق خودشان قانع باشند، و چون مى‏دانند پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله چیزى از حق دیگران به آنها نخواهد داد تسلیم داورى او نمى‏شوند.

(آیه ۵۱)- ایمان و تسلیم مطلق در برابر حق: در آیات گذشته عکس العمل منافقان تاریک دل را که در ظلمات متراکم قرار داشتند، در برابر داورى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دیدیم.
در اینجا نقطه مقابل آن یعنى بر خورد مؤمنان را با این داورى الهى تشریح کرده، مى‏گوید: «سخن مؤمنان، هنگامى که به سوى خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند، تنها این است که مى‏گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم»! (إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا).
کسى که خدا را عالم به همه چیز مى‏داند، و بى‏نیاز از هر کس، و رحیم و مهربان به همه بندگان، چگونه ممکن است داورى کسى را بر داورى او ترجیح دهد؟
لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «و اینها همان رستگاران واقعى هستند» (وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
کسى که زمام خود را به دست خدا بسپارد، و او را حاکم و داور قرار دهد بدون شک در همه چیز پیروز است، چه در زندگى مادى و چه معنوى.

(آیه ۵۲)- این آیه همین حقیقت را به صورت کلى‏تر تعقیب کرده، مى‏فرماید: «و کسانى که اطاعت خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کنند و از خدا بترسند و تقوا پیشه نمایند آنها نجات یافتگان و پیروزمندانند» (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ).

(آیه ۵۳)- لحن این آیه و همچنین شأن نزولى که در بعضى از تفاسیر در مورد آن وارد شدن- نشان مى‏دهد که جمعى از منافقان بعد از نزول آیات قبل و ملامتهاى شدید آن از وضع خود سخت ناراحت شدند و خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمدند و شدیدا سوگند یاد کردند که ما تسلیم فرمان توایم قرآن در مقام پاسخ بر آمده و با قاطعیت به آنها گفت: «آنها با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که اگر به آنها فرمان بدهى (از خانه و اموال خود) بیرون مى‏روند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم مى‏کنند) بگو: سوگند یاد نکنید شما طاعت خالصانه و صادقانه نشان دهید که خدا به آنچه عمل مى‏کنید آگاه است» (وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).
منظور از «خروج» خارج شدن از اموال و زندگى و یا همراه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به هر جا رفتن و در خدمت او بودن است.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه