تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۵۹ قرآن کریم

(آیه ۶۲)- شأن نزول:
در بعضى از روایات مى‏ خوانیم که این آیه در مورد «حنظلة بن أبى عیاش» نازل شده است که در همان شب که فرداى آن جنگ احد در گرفت مى‏ خواست عروسى کند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با اصحاب و یاران مشغول به مشورت در باره جنگ بود، او نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد و عرضه داشت که اگر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به او اجازه دهد آن شب را نزد همسر خود بماند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به او اجازه داد.
صبحگاهان به قدرى عجله براى شرکت در برنامه جهاد داشت که موفق به انجام غسل نشد، با همان حال وارد معرکه کارزار گردید، و سر انجام شربت شهادت نوشید.
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در باره او فرمود: «فرشتگان را دیدم که حنظله را در میان زمین و آسمان غسل مى‏دهند»! لذا بعد از آن حنظله به عنوان «غسیل الملائکه» نامیده شد.
تفسیر:
پیامبر را تنها نگذارید!

در چند آیه قبل، سخن از لزوم اطاعت خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در میان بود و یکى از شؤون اطاعت آن است که بدون اذن و فرمان او کارى نکنند، لذا در این آیه مى‏فرماید: «مؤمنان واقعى کسانى هستند که ایمان به خدا و رسولش آورده‏اند و هنگامى که در کار مهمى که حضور جمعیت را ایجاب مى‏کند با او باشند، بدون اذن و اجازه او به جایى نمى‏روند» (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ).
منظور از «أَمْرٍ جامِعٍ» هر کار مهمى است که اجتماع مردم در آن لازم است خواه مسأله مهم مشورتى باشد، خواه مطلبى پیرامون جهاد و مبارزه با دشمن، و خواه نماز جمعه در شرایط فوق العاده، و مانند آن.
در حقیقت این یک دستور انضباطى است که هیچ جمعیت و گروه متشکل و منسجم نمى‏تواند نسبت به آن بى‏اعتنا باشد، چرا که در این گونه مواقع گاهى حتى غیبت یک فرد گران تمام مى‏شود و به هدف نهایى آسیب مى‏رساند.
ولى اگر رهبر، غیبت او را مضرّ تشخیص نداد، به او اجازه مى‏دهد و در غیر این صورت باید بماند و گاهى کار خصوصى خود را فداى هدف مهمتر کند.
لذا در دنبال این جمله اضافه مى‏کند: «کسانى که از تو اجازه مى‏گیرند آنها به راستى ایمان به خدا و رسولش آورده‏اند» ایمانشان تنها با زبان نیست، بلکه با روح و جان مطیع فرمان تواند (إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ).
«در این صورت هر گاه از تو براى بعضى از کارهاى مهم خود اجازه بخواهند به هر کس از آنها مى‏خواهى (و صلاح مى‏بینى) اجازه ده» (فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ).
و در پایان آیه مى‏فرماید: هنگامى که به آنها اجازه مى‏دهى «براى آنان استغفار کن که خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
این تعبیر نشان مى‏دهد که تا مى‏توانند از گرفتن اجازه خوددارى کنند و فدا کارى و ایثار نمایند که حتى پس از اجازه باز عمل آنها ترک اولى است، مبادا حوادث جزئى را بهانه ترک گفتن این برنامه‏هاى مهم قرار دهند.
البته این دستور انضباطى مهم اسلامى مخصوص پیامبر و یارانش نبوده است بلکه در برابر تمام رهبران و پیشوایان الهى- اعم از پیامبر و امام و علمائى که جانشین آنها هستند- رعایت آن لازم است، چرا که مسأله سرنوشت مسلمین و نظام جامعه اسلامى در آن مطرح مى‏باشد، و حتى علاوه بر دستور قرآن مجید، عقل و منطق نیز حاکم به آن است.

(آیه ۶۳)- سپس دستور دیگرى در ارتباط با فرمانهاى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله بیان کرده، مى‏گوید: صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید» (لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً).
او هنگامى که شما را براى مسأله‏اى فرا مى‏خواند حتما یک موضوع مهم الهى و دینى است، باید آن را با اهمیت تلقى کنید، و بطور جدى روى آن بایستید، که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است.
سپس ادامه مى‏دهد، «خداوند کسانى از شما را که (براى جدا شدن از برنامه‏هاى مهم پیامبر) پشت سر دیگران پنهان مى‏شوند، و یکى پس از دیگرى فرار مى‏کنند مى‏داند» و مى‏بیند (قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً).
«پس آنها که فرمان او را مخالفت مى‏کنند باید بترسند از این که فتنه‏اى دامنشان را بگیرد، یا عذاب دردناک به آنها برسد» (فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).

(آیه ۶۴)- این آیه که آخرین آیه سوره نور است اشاره لطیف و پر معنایى است به مسأله مبدء و معاد که انگیزه انجام همه فرمانهاى الهى است مى‏فرماید:
«آگاه باشید که براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است» (أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
خدایى که علم و دانش او همه جهان را در بر مى‏گیرد و «مى‏داند آنچه را شما بر آن هستید» (قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ) روش شما، اعمال شما، عقیده و نیت شما، همه براى او آشکار است.
و تمام این امور بر صفحه علم او ثبت است «و آن روز که انسانها به سوى او باز مى‏گردند آنها را از اعمالى که انجام داده‏اند آگاه مى‏سازد» و نتیجه آن را هر چه باشد به آنها مى‏دهد (وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا).
«و خدا به هر چیزى داناست» (وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ).
قابل توجه این که در این آیه سه بار روى علم خدا نسبت به اعمال انسانها تکیه شده است و این به خاطر آن است که انسان هنگامى که احساس کند، کسى بطور دائم مراقب اوست، و ذره‏اى از پنهان و آشکارش بر او مخفى نمى‏ماند این اعتقاد و باور اثر تربیتى فوق‏العاده روى او مى‏گذارد و ضامن کنترل انسان در برابر انحرافات و گناهان است.

«پایان سوره نور»

سوره فرقان 
محتواى سوره:

این سوره در حقیقت از سه بخش تشکیل مى‏شود:
بخش اول که آغاز این سوره را تشکیل مى‏دهد منطق مشرکان را شدیدا در هم مى‏کوبد، و بهانه جوییهاى آنها را مطرح کرده و پاسخ مى‏گوید، و آنها را از عذاب خدا و حساب قیامت و مجازاتهاى دردناک دوزخ بیم مى‏دهد، و به دنبال آن قسمتهایى از سر گذشت اقوام پیشین را باز گو مى‏کند.
در بخش دوم براى تکمیل این بحث قسمتى از دلائل توحید و نشانه‏هاى عظمت خدا در جهان آفرینش را بیان مى‏کند.
بخش سوم فشرده بسیار جامع و جالبى از صفات مؤمنان راستین «عِبادُ الرَّحْمنِ» و بندگان خالص خداست که در مقایسه با کفار متعصب و بهانه گیر و آلوده‏اى که در بخش اول مطرح بودند، موضع هر دو گروه کاملا مشخص مى‏شود.
این صفات مجموعه‏اى است از اعتقادات، عمل صالح، مبارزه با شهوات، داشتن آگاهى کافى، و تعهد و احساس مسؤولیت اجتماعى.
و نام این سوره از آیه اول آن گرفته شده که از قرآن تعبیر به «فرقان» (جدا کننده حق از باطل) مى‏کند.

فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده است: «کسى که سوره فرقان را بخواند (و به محتواى آن بیندیشد و در اعتقاد و عمل از آن الهام گیرد) روز قیامت مبعوث مى‏شود در حالى که در صف مؤمنان به رستاخیز است، کسانى که یقین داشتند که قیامت فرا مى‏رسد و خداوند مردگان را به زندگى جدید باز مى‏گرداند».

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

(آیه ۱)- برترین معیار شناخت

این سوره با جمله «تَبارَکَ» آغاز مى‏شود که از ماده «برکت» است و مى‏دانیم برکت داشتن چیزى عبارت از آن است که داراى دوام و خیر و نفع کامل باشد.
مى‏فرماید: «زوال‏ناپذیر و پر برکت است کسى که قرآن را بر بنده‏اش نازل کرد، تا بیم دهنده جهانیان باشد» (تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً).
جالب این که مبارک بودن ذات پروردگار به وسیله نزول فرقان، یعنى قرآنى که جدا کننده حق از باطل است معرفى شده، و این نشان مى‏دهد که برترین خیر و برکت آن است که انسان وسیله‏اى براى شناخت- شناخت حق از باطل- در دست داشته باشد! البته مقام عبودیت و بندگى خالص است که شایستگى نزول فرقان و پذیرا شدن معیارهاى شناخت حق از باطل را به وجود مى‏آورد.

(آیه ۲)- این آیه، خداوند را که نازل کننده فرقان است به چهار صفت توصیف مى‏کند که یکى در حقیقت پایه و بقیه نتیجه‏ها و شاخه‏هاى آن است.
نخست مى‏گوید: «او خدایى است که مالکیت و حکومت آسمانها و زمین منحصر به اوست» (الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
آرى! او حاکم بر کل عالم هستى و تمام آسمانها و زمین است، و چیزى از قلمرو حکومت او بیرون نمى‏باشد.
سپس به نفى عقاید مشرکان یکى پس از دیگرى پرداخته، مى‏گوید:
«و (خدایى که) فرزندى براى خود انتخاب نکرد» (وَ لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً).
و به این ترتیب اعتقاد نصارى را به این که حضرت «مسیح» (ع) فرزند خدا است و یا یهود که «عزیر» را فرزند خدا مى‏دانستند و همچنین اعتقاد مشرکان عرب را نفى مى‏نماید.
سپس مى‏افزاید: «او شریکى در مالکیت و حاکمیت بر عالم هستى ندارد» (وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ).
و اگر مشرکان عرب، اعتقاد به وجود شریک یا شریکهایى داشتند، و آنها را در عبادت شریک خدا مى‏پنداشتند. قرآن همه این موهومات را نفى و محکوم مى‏ کند.
و در آخرین جمله مى‏گوید: «او تمام موجودات را آفریده (نه تنها آفریده) بلکه تقدیر و تدبیر و اندازه گیرى آنها را دقیقا معین کرده است» (وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً).
نه همچون اعتقاد «ثنویّین» که بخشى از موجودات این عالم را مخلوق «یزدان» مى ‏دانستند و بخشى را مخلوق «اهریمن»! و به این ترتیب آفرینش و خلقت را در میان یزدان و اهریمن تقسیم مى ‏کردند.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه