تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۶۰ قرآن کریم
(آیه ۳)- در این آیه بحثى را که در آیات گذشته در مورد مبارزه با شرک و بت پرستى بود را ادامه داده، و مشرکان را در واقع به محاکمه مىکشد و براى برانگیختن وجدان آنها، با منطقى روشن و ساده و در عین حال قاطع و کوبنده سخن مىگوید، مىفرماید: «آنها خدایانى غیر از پروردگار عالم (که اوصافش قبلا گذشت) انتخاب کردند (خدایانى) که مطلقا خالق چیزى نیستند، بلکه خودشان مخلوقند» (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ).
وانگهى انگیزه آنها براى پرستش بتها چه مىتواند باشد؟ بتهایى که «حتى مالک سود و زیان خود و مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویش نیستند» تا چه رسد به دیگران (وَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ لا یَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ لا حَیاةً وَ لا نُشُوراً).
اصولى که براى انسان اهمیت دارد همین پنج امر است: مسأله سود و زیان و مرگ و زندگى و رستاخیز و به راستى اگر کسى مالک اصلى این امور نسبت به ما باشد شایسته پرستش است.
این بتها نه تنها در این دنیا مشکلى را براى بندگان خود حل نمىکنند که در قیامت نیز کارى از آنها ساخته نیست.
(آیه ۴)- این آیه به تحلیلهاى کفار و یا صحیحتر بهانه جوئیهاى آنها، در برابر دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پرداخته چنین مىگوید: «و کافران گفتند: این فقط دروغى است که او ساخته، و گروهى دیگر او را بر این کار یارى دادهاند»! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذا إِلَّا إِفْکٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ).
ولى قرآن در جواب آنها فقط یک جمله مىگوید و آن این که: «آنها با این سخن خود مرتکب ظلم و دروغ و باطل شدند» (فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً).
«ظلم» از این نظر که مردى امین و پاک و راستگو همچون پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را متهم به دروغ و افترا بر خدا با همدستى جمعى از اهل کتاب کردند، و به مردم و خود نیز ستم نمودند، و دروغ و باطل از این نظر که سخن آنها کاملا بىاساس بود، زیرا بارها پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آنها را دعوت به آوردن سوره ها و آیاتى همچون قرآن کرده بود و آنها در برابر این تحدى عاجز و ناتوان شده بودند.
(آیه ۵)- این آیه به یکى دیگر از تحلیلهاى انحرافى و بهانه هاى واهى آنان در مورد قرآن پرداخته، مىگوید: «آنها گفتند: (این همان) افسانههاى پیشینیان است که وى آن را رو نویس کرده»! (وَ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَها).
او براى رسیدن به این مقصد، همه روز از دیگران بهره گیرى مىکند «و این کلمات هر صبح و شام بر او املا مى شود»! (فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا).
(آیه ۶)- در این آیه به عنوان پاسخگویى به این اتهامات بى ایه مىفرماید:
«بگو: کسى آن را نازل کرده است که اسرار آسمانها و زمین را مى داند» (قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
اشاره به این که محتواى این کتاب و اسرار گوناگونى که از علوم و دانشها، تاریخ اقوام پیشین، قوانین و نیازهاى بشرى، و حتى اسرارى از عالم طبیعت و اخبارى از آینده در آن است نشان مىدهد که ساخته و پرداخته مغز بشر نیست، و با کمک این و آن تنظیم نشده، بلکه مولود علم کسى است که آگاه از اسرار آسمان و زمین است و علم او بر همه چیز احاطه دارد.
ولى با این همه راه بازگشت را به روى این کج اندیشان مغرض و دروغگویان رسوا باز مىگذارد و در پایان آیه مىگوید: درهاى توبه و باز گشت به سوى خدا به روى همه شما باز است «چرا که او آمرزنده و مهربان بوده و هست» (إِنَّهُ کانَ غَفُوراً رَحِیماً).
به مقتضاى رحمتش، پیامبران را ارسال و کتب آسمانى را نازل نموده، و به مقتضاى غفوریتش گناهان بىحساب شما را در پرتو ایمان و توبه مىبخشد.
آیه ۷- شأن نزول: روزى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در کنار خانه خدا نشسته بود، «عبد اللّه بن ابى امیه مخزومى» در برابر او قرار گرفت و گفت: «اى محمّد! تو چنین مىپندارى که رسول پروردگار عالمیانى، اما پروردگار جهانیان و خالق همه مخلوقات شایسته نیست، رسولى مثل تو- انسانى همانند ما- داشته باشد، تو همانند ما غذا مىخورى، و همچون ما در بازارها راه مىروى!» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرضه داشت: بار پروردگارا! تو همه سخنان را مىشنوى، و به هر چیز عالمى، آنچه را بندگان تو مىگویند مىدانى (خودت پاسخ آنها را بیان فرما) این آیه و سه آیه بعد از آن نازل شد و به بهانه گیریهاى آنها پاسخ داد.
تفسیر: چرا این پیامبر گنجها و باغها ندارد؟
از آنجا که در آیات گذشته بخشى از ایرادهاى کفار در باره قرآن مجید مطرح گردید و به آن پاسخ داده شد، در اینجا بخش دیگرى را که مربوط به رسالت شخص پیامبر است مطرح کرده و پاسخ مىگوید.
مىفرماید: «آنها گفتند: چرا این رسول، غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود»؟! (وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ).
در حالى که او مىخواهد هم ابلاغ دعوت الهى کند و هم بر همه ما حکومت نماید! اصولا آنها معتقد بودند افراد با شخصیت نباید شخصا براى رفع حوائج خود به بازارها گام بگذارند، باید مأموران و خدمتگذاران را به دنبال این کار بفرستند.
سپس افزودند: «چرا لا اقل فرشتهاى (از سوى خدا) بر او فرستاده نشده که (به عنوان گواه صدق دعوتش) همراه او، مردم را انذار کند»؟! (لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً).
(آیه ۸)- بسیار خوب به فرض که قبول کنیم رسول خدا مى تواند انسان باشد، ولى آخر چرا یک انسان تهى دست و فاقد مال و ثروت؟ «چرا گنجى از آسمان براى او انداخته نمىشود و یا لااقل چرا باغى ندارد که از آن بخورد و امرار معاش کند»؟ (أَوْ یُلْقى إِلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْها).
و باز به اینها قناعت نکردند و سر انجام با یک نتیجه گیرى غلط او را متهم به جنون ساختند چنانکه در پایان همین آیه مىخوانیم: «و ستمگران گفتند: (اى مردمى که به او ایمان آوردهاید) شما تنها از یک انسان مجنون و کسى که مورد سحر ساحران قرار گرفته است پیروى مىکنید»! (وَ قالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً). چرا که آنها معتقد بودند ساحران مىتوانند در فکر و هوش افراد دخالت کنند و سرمایه عقل را از آنها بگیرند؟
(آیه ۹)- این آیه پاسخ همه اینها را در یک جمله کوتاه چنین بیان مىکند:
«ببین چگونه براى تو مثلها زدند، و به دنبال آن گمراه شدند، آنچنان که قدرت پیدا کردن راه را ندارند» (انْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا).
این جمله تعبیر گویایى است از این واقعیت که آنها در مقابل دعوت حق و قرآنى که محتواى آن شاهد گویاى ارتباطش با خداست به یک مشت سخنان واهى و بىاساس دست زده و مىخواهند با این حرفهاى بى پایه، چهره حقیقت را بپوشانند.
(آیه ۱۰)- این آیه همانند آیه قبل روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده- به عنوان تحقیر سخنان آنها، و این که قابل جوابگویى نیست- مىفرماید: «زوال ناپذیر و بزرگ است خدایى که اگر بخواهد براى تو بهتر از این قرار مىدهد، باغهایى که از زیر درختانش نهرها جارى باشد، (و اگر بخواهد) براى تو قصرهاى مجلل قرار مىدهد» (تَبارَکَ الَّذِی إِنْ شاءَ جَعَلَ لَکَ خَیْراً مِنْ ذلِکَ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ یَجْعَلْ لَکَ قُصُوراً).
مگر باغها و قصرهاى دیگران را چه کسى به آنها داده جز خدا؟
اصولا چه کسى این همه نعمت و زیبایى را در این عالم آفریده جز پروردگار! ولى او هرگز نمىخواهد مردم شخصیت تو را در مال و ثروت و قصر و باغ بدانند، و از ارزشهاى واقعى غافل شوند.
(آیه ۱۱)- در اینجا- به دنبال بحثى که از انحراف کفار در مسأله توحید و نبوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در آیات قبل بود- سخن از بخش دیگرى از انحرافات آنها در زمینه معاد مىگوید، و در حقیقت با بیان این بخش روشن مىشود که آنها در تمام اصول دین گرفتار تزلزل و انحراف بودند، هم در توحید و هم در نبوت و هم در معاد، که دو قسمت آن در آیات گذشته آمده، و اکنون سومین بخش را مىخوانیم.
نخست مىگوید: «بلکه آنها قیامت را تکذیب کردند» (بَلْ کَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ).
چرا که اگر کسى ایمان به چنان دادگاه عظیم و پاداش و کیفر الهى داشته باشد این چنین بىپروا حقایق را به باد مسخره نمىگیرد و با ذکر بهانههاى واهى از دعوت پیامبرى که دلائل نبوتش آشکار است سر نمىپیچد.
اما قرآن در اینجا به پاسخ استدلالى نپرداخته، چرا که این گروه اهل منطق و استدلال نبودند، بلکه آینده شوم و دردناک آنها را در برابر چشمشان مجسم مىسازد.
نخست مىگوید: «و ما براى کسى که قیامت را انکار کند آتش سوزانى مهیا کردهایم» (وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِیراً).
منبع: برگزیده تفسیر نمونه