تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۶۳ قرآن کریم
(آیه ۳۳)- سپس براى تأکید بیشتر روى پاسخ فوق مىفرماید: «آنها هیچ مثلى براى تو نمىآورند (و هیچ بحث و سخنى را براى تضعیف دعوت تو طرح نمىکنند) مگر این که ما حق را براى تو مىآوریم، و تفسیرى بهتر» و پاسخى دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند! (وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً).
(آیه ۳۴)- و از آنجا که این دشمنان کینهتوز و مشرکان متعصب و لجوج بعد از مجموعه ایرادات خود چنین استنتاج کرده بودند که محمّد و یارانش با این صفات و این کتاب و این برنامههایى که دارند بدترین خلق خدایند- العیاذ باللّه- و چون ذکر این سخن با کلام فصیح و بلیغى همچون قرآن تناسب نداشت در این آیه خداوند به پاسخ این سخن مىپردازد بىآنکه اصل گفتار آنها را نقل کند، مىگوید:
تو گمراه نیستى «آنان که بر صورتهایشان به سوى جهنم محشور مىشوند بدترین محل را دارند و گمراهترین افرادند» (الَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَلى وُجُوهِهِمْ إِلى جَهَنَّمَ أُوْلئِکَ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضَلُّ سَبِیلًا).
این از یک سو نشانه خوارى و ذلّت آنهاست، چرا که آنها در دنیا نهایت کبر و غرور و خود برتر بینى نسبت به خلق خدا داشتند، و از سوى دیگر تجسّمى است از گمراهیشان در این جهان.
در مقابل گروهى قامتهایى همچون سرو دارند و صورتهاى درخشانى همچون ماه، با گامهاى بلند بسرعت به سوى بهشت مىروند.
(آیه ۳۵)- این همه درس عبرت و این همه بىخبرى! در اینجا قرآن مجید براى دلدارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان از یک سو و تهدید مشرکان بهانهجو از سوى دیگر به تاریخ اقوام گذشته و سر گذشت شوم آنها اشاره کرده، نخست مىفرماید: «و ما به موسى، کتاب (آسمانى) دادیم، و برادرش هارون را یاور او قرار دادیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْنا مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِیراً).
(آیه ۳۶)- ما به آن دو خطاب کردیم «و گفتیم: به سوى این قوم بروید که آیات ما را تکذیب کردند» (فَقُلْنَا اذْهَبا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا).
آنها از یک سو آیات و نشانههاى خدا را که در آفاق و انفس و در تمام عالم هستى وجود دارد عملا تکذیب نمودند و از سوى دیگر تعلیمات انبیاى پیشین را نیز نادیده گرفته، و آنها را تکذیب نمودند.
ولى با تمام تلاش و کوششى که موسى و برادرش انجام دادند، و با دیدن آن همه معجزات عظیم و متنوع و روشن، باز راه کفر و انکار را پیش گرفتند، لذا «ما آنها را شدیدا در هم کوبیدیم و نابود کردیم» (فَدَمَّرْناهُمْ تَدْمِیراً).
(آیه ۳۷)- همچنین «قوم نوح را هنگامى که رسولان الهى را تکذیب کردند، غرق نمودیم و (سر نوشت) آنها را نشانه روشنى براى عموم مردم قرار دادیم، و براى همه ستمگران عذاب دردناکى فراهم ساختیم» (وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آیَةً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ عَذاباً أَلِیماً).
(آیه ۳۸)- همچنین «قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس و اقوام بسیار دیگرى را که در این میان بودند» هلاک کردیم (وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَیْنَ ذلِکَ کَثِیراً).
قوم عاد همان قوم «هود» پیامبر بزرگ خدا هستند، که از سر زمین احقاف (یا یمن) مبعوث شد، و قوم ثمود، قوم پیامبر خدا «صالح» هستند که از سر زمین وادى القرى (میان مدینه و شام) مبعوث گردید، و «اصحاب رس» قومى بودند که درخت صنوبرى را- که «یافث» فرزند «نوح» غرس کرده بود- مىپرستیدند، آنها دوازده شهر آباد داشتند که بر کنار نهرى به نام «رس» بود.
هنگامى که آنها در کفر و بت پرستى فرو رفتند، خداوند پیامبرى از بنى اسرائیل به سوى آنها فرستاد اما آنها ایمان نیاوردند، پیامبر براى قلع ماده فساد از خدا تقاضا کرد آن درخت بخشکد آن درخت خشکید.
آنها هنگامى که چنین دیدند سخت ناراحت شدند، و تصمیم بر کشتن آن پیامبر گرفتند، چاهى عمیق کندند و او را در آن افکندند.
خداوند به خاطر این اعمال زشت، و این ظلم و ستمها آنها را به عذاب شدیدى گرفتار کرد و نابود ساخت.
(آیه ۳۹)- ولى ما هرگز آنها را غافلگیرانه مجازات نکردیم، بلکه «براى هر یک از آنها مثلها زدیم» (وَ کُلًّا ضَرَبْنا لَهُ الْأَمْثالَ).
به ایرادهاى آنها پاسخ گفتیم، همچون پاسخ ایرادهایى که به تو مىکنند، اخطار کردیم، انذار نمودیم، و سر نوشت و داستانهاى گذشتگان را براى آنها باز گو کردیم.
اما هنگامى که هیچ یک از اینها سودى نداد «هر یک از آنها را در هم شکستیم و هلاک کردیم» (وَ کُلًّا تَبَّرْنا تَتْبِیراً).
(آیه ۴۰)- و سر انجام در این آیه اشاره به ویرانههاى شهرهاى قوم لوط مىکند که در سر راه مردم حجاز به شام قرار گرفته، و تابلو زنده و گویایى از سر نوشت دردناک این آلودگان و مشرکان است، مىفرماید: «آنها [مشرکان مکّه] از کنار شهرى که باران شرّ و بد بختى [بارانى از سنگهاى نابود کننده] بر سرشان ریخته شد گذشتند آیا آنها (در سفرهایشان به شام) این صحنه را ندیدند» و در زندگى آنها نیندیشیدند؟! (وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْیَةِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَها). آرى! این صحنه را دیده بودند، ولى هرگز درس عبرت نگرفتند چرا که «آنها به رستاخیز ایمان و امید ندارند»! (بَلْ کانُوا لا یَرْجُونَ نُشُوراً).
مرگ را پایان این زندگى مىشمرند، و اگر به زندگى پس از مرگ هم معتقد باشند اعتقادى بسیار سست و بىپایه دارند.
(آیه ۴۱)- این آیه نمونه دیگرى از منطق مشرکان و کیفیت بر خورد آنها با پیامبر اسلام و دعوت راستین او را باز گو مىکند.
نخست مىگوید: «آنها هنگامى که تو را مىبینند (تنها کارى که انجام مىدهند این است که) به باد مسخرهات مىگیرند (و مىگویند:) آیا این همان کسى است که خدا او را به عنوان پیامبر بر انگیخته است» (وَ إِذا رَأَوْکَ إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً أَ هذَا الَّذِی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا).
(آیه ۴۲)- سپس قرآن در ادامه گفتار مشرکان و از زبان آنها چنین نقل مىکند:
«اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نمىکردیم بیم آن مىرفت که ما را گمراه سازد» و ارتباطمان را با آنها قطع کند (إِنْ کادَ لَیُضِلُّنا عَنْ آلِهَتِنا لَوْ لا أَنْ صَبَرْنا عَلَیْها).
ولى قرآن از چند راه به آنها پاسخ مىگوید نخست با یک جمله کوبنده به این گروه که اهل منطق نبودند چنین پاسخ مىدهد: «هنگامى که عذاب الهى را ببینند بزودى مىفهمند چه کسى گمراهتر بوده است»؟! (وَ سَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا).
(آیه ۴۳)- دومین پاسخى که قرآن به سخنان آنها مىدهد در این آیه آمده است، روى سخن را به پیامبر کرده، به عنوان دلدارى و تسلّى خاطر و هم به عنوان بیان دلیل اصلى عدم پذیرش دعوت پیامبر از سوى آنان مىفرماید: «آیا دیدى کسى که معبود خود را هواى نفس خویش برگزیده»؟! (أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ).
«آیا با این حالت تو قادر به هدایت او و دفاع از او هستى»؟! (أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا).
یعنى، اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انکار و انواع مخالفتها زدند نه خاطر آن بوده که منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع کننده و در آئینت جاى شک و تردید است بلکه به خاطر این است که آنها پیرو فرمان عقل و منطق نیستند، معبود آنها هواى نفسشان است، و هوى پرستى سر چشمه غفلت و بىخبرى و کفر و بىایمانى است.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه