ویدئو:
دریافت
حجم: 34.1 مگابایت؛ مدت زمان: 19 دقیقه 23 ثانیه
صوت:
متن:
«اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا»
یا صاحب الزمان(عج) یا صاحب الزمان(عج)
دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند
گِلِ آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرمِ سرّ و عفاف و ملکوت
همه از حلقه عشاق و شهادت مبهوت
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه عشق شد و بیتِ پُر از نورِ شهید
عشق بیرون بکشد از گِل غفلت دل را
عشق نوریست که معلوم کند ساحل را
زاهد آن نیست که در حوق و مدد درویش است
آنکه از غیر خدا دست کشد، درویش است
این همه شسته ز خود دست ندیدم یکجا
این همه عاشق سرمست ندیدم یکجا
شکر و لله که انوار خدا میبینم
نور ایثار به رخسار شما میبینم
السلام ای پدر عشق فدای قدمت
و توی ای مادر ایثار فدای کرمت
کودکی را که تو نان دادی و شیرش دادی
شیر شد لیک تو از خواب و خوراک افتادی
سفرهات سفره حق بود و شهیدت حالا
زنده ماندست و نشستهست، سر خوانِ خدا
آنکه در روز جزا هست سرافراز، تویی
جان خود را به کف آوردی و جانباز تویی
اصل جانباز تویی زخم نداری به پرت
ترکش داغ جگرگوشه نشسته به پرت
نفس خسته تو رفع بلای امت
بی عصایی تو گشتهست عصای امت
دامن و دوش تو معراج و دعای تو بُراق
متصل شد به خدا قلب تو با داغ فِراق
پاره روح تو شد پارهای از جان حسین
اختری شد که نشستهست به دامان حسین
با شهیدت که ستاره شده در اوج سما
راه پیدا شده از خانه دل تا به خدا
ای جان به قربان امامی که خطر راه حس کرد
تیغ شیطان روی حلقوم بشر را حس کرد
تا که اعلام خطر کرد تو بیدار شدی
با همان طفل زبان بسته هوادار شدی
کودک آمده و نامده سرباز شدند
لشکر روح خدا لشکر اعجاز شدند
کل عالم طرفی بود و خمینی طرفی
شرّ شیطان طرفی شور حسینی طرفی
کودکت مرد شد و باج به افلاک نداد
سرِ خود داد ولی یک وجب از خاک نداد
دستهایی که فقط رو به خدا بوسیده
صاحبش دست پر از مهر تو را بوسیده
حشر مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ علی با شهداست
حشر جان داده در راه علی کرب و بلاست
اینکه میگفت امامم فقط اسلام عزیز
یعنی غیر همین دین همه را دور بریز
هر وصیت که رسیدهست به دستم ز شهید
کلماتی است پر از نور، وفا، شور امید
اولین جمله آن نام خداوند و رسول
اول و آخر آن خارج از ادراک عقول
بعد از آن بیشترین حرف، سلامم به امام
پیروی از ولی امر و حمایت ز قیام
علم و اخلاق و حیا و وطن اسلامی
پیشرفت و شرف و توسعه با خوشنامی
مجتهد بود شهیدی که جهادش این بود
همه همت او دفع خطر از دین بود
نان و شیر تو چه کردهست که شمشیر شده
لای لای تو همان نعره تکبیر شده
قهرمان کیست همانی که جوانش دادهست
پهلوان کیست همان که ز جهان آزاد است
این مهم است خدا قدر تو را میداند
نصّ قرآن نبی وصف تو را میخواند
ای جهاد تو به اولاد و انفس معلوم
گریه و شکر تو گشتهست کنون بغض گلو
من خودم حزن و نشاط تو به چشمم دیدم
با تو عمریست که بیدار شدم خوابیدم
خودم دیدم، بیقراری تو را قبل دعای سحرت
اشک پنهان تو را بر روی عکس پسرت
پدرم، یک پدر و مادر مانند تو داشت
تا دمِ مرگ نظر بر ره فرزند گذاشت
لحظه آخر خود گفت نیامد پسرم
شکر و لله که حسین آمده اکنون به برم
القرض فاطمیون حیدریون زینبیون
حامیان حرم و رفته به دریای جنون
کشته امنیت و عزت و علم و همت
کشته مرز بلاد علوی و امت
هر شهیدی که به آن عالم بالا رفتهست
شک نداریم که ز دامان شماها رفتهست
باز گفتی ثمرم هدیه برای تو حسین
پدر و مادر عالم به فدای تو حسین
پدر و مادر شهدا، همسر و فرزندان شهدا فیض ببرند:
تو ندیدی پسرت، تیغ به ابروش خورد
تو ندیدی پسرت، نیزه به پهلوش خورد
تو ندیدی پسرت، عرباً و عربا بشود
بین لشکر لب تشنه تک و تنها بشود
تو ندیدی پسرت، پا بکشد روی زمین
حال می خوانم تو با نظر خویش ببین
نوح کو تا که بیاید نگرد طوفانها، علی اکبرم
به کنار لب خشک تو شده ساحل من، پسرم
بهر قتلم دگر این نیزه و شمشیر چرا
که همین داغ جگرسوز شود قاتل من
پسرم علی، پسرم علی
تو که همچو فاتح خیبری
همه گفتند تو پیامبری
به خدا که تو علی اکبری
پسرم علی، پسرم علی