تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۷۷ قرآن کریم

سوره نمل
محتواى سوره:

محتواى این سوره از نظر کلى همان محتواى سوره‏هاى مکى است، از نظر اعتقادى بیشتر روى مبدء و معاد تکیه مى‏کند.
و از نظر مسائل عملى و اخلاقى، بخش قابل ملاحظه‏اى از سر گذشت پنج پیامبر بزرگ الهى، و مبارزات آنها با اقوام منحرف بحث مى‏کند، تا هم دلدارى و تسلّى خاطر براى مؤمنانى باشد که مخصوصا در آن روز در مکه در اقلیت شدید قرار داشتند، و هم هشدارى باشد براى مشرکان لجوج و بیدادگر.
یکى از امتیازات این سوره بیان بخش مهمى از داستان «سلیمان» و «ملکه سبأ» و چگونگى ایمان آوردن او به توحید، و سخن گفتن پرندگانى، همچون هدهد، و حشراتى همچون مورچه، با سلیمان است.
این سوره به خاطر همین معنى، سوره «نمل» (مورچه) نامیده شده، و عجب این که در بعضى از روایات به نام سوره سلیمان آمده است.
ضمنا این سوره از علم بى‏پایان پروردگار، و نظارت او بر همه چیز در عالم هستى، و حاکمیت او در میان بندگان سخن مى‏گوید.
این سوره با «بشارت» شروع مى‏شود، و با «تهدید» پایان مى‏یابد، بشارتى که قرآن براى مؤمنان آورده، و تهدید به این که خداوند از اعمال شما بندگان غافل نیست.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

(آیه ۱)- قرآن از سوى حکیم دانایى است

باز در آغاز این سوره به «حروف مقطّعه» قرآن بر خورد مى‏کنیم «طا، سین» (طس).
با توجه به این که بلا فاصله بعد از آن از عظمت قرآن سخن مى‏گوید به نظر مى‏رسد که یکى از اسرار آن این باشد که این کتاب بزرگ و آیات مبین از حروف ساده الفبا تشکیل یافته، و زیبنده ستایش، آن آفریدگارى است که چنین اثر بدیعى را از چنان مواد ساده‏اى به وجود آورده.
سپس مى‏ افزاید: «این آیات قرآن و کتاب مبین است» (تِلْکَ آیاتُ الْقُرْآنِ وَ کِتابٍ مُبِینٍ).

(آیه ۲)- در این آیه دو توصیف دیگر براى قرآن بیان شده: قرآنى که «مایه هدایت، و وسیله بشارت براى مؤمنان است» (هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُؤْمِنِینَ).
چرا که تا مرحله‏اى از تقوا و تسلیم و ایمان به واقعیتها در دل انسان نباشد به دنبال حق نمى‏ رود.

(آیه ۳)- «همان کسانى که نماز را بر پامى‏دارند و زکات را ادا مى‏کنند و به آخرت یقین دارند» (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ).
و به این ترتیب هم اعتقاد آنها به مبدأ و معاد محکم است، و هم پیوندشان با خدا و خلق. بنا بر این اوصاف فوق اشاره‏اى به اعتقاد کامل و برنامه عملى جامع آنهاست.

(آیه ۴)- سپس به بیان حال گروهى که در نقطه مقابل مؤمنان قرار دارند پرداخته و یکى از خطرناکترین حالاتشان را چنین باز گو مى‏کند: «کسانى که ایمان به آخرت ندارند اعمال سوئشان را براى آنها زینت مى‏دهیم پس در طریق زندگى حیران و سر گردان مى‏شوند» (إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ).
آلودگى در نظر آنها پاکى، زشتیها نزد آنها زیبا، پستیها افتخار، و بد بختیها و سیه روزیها سعادت و پیروزى محسوب مى‏شود.
این دگرگونى ارزشها، و به هم ریختن معیارها در نظر انسان، که نتیجه‏اش سرگردان شدن در بیراهه‏هاى زندگى است از بدترین حالاتى مى‏باشد که به یک انسان دست مى‏دهد.

(آیه ۵)- سپس به نتیجه «تزیین اعمال» پرداخته و سر انجام کار چنین کسانى را این گونه بیان مى‏کند: «آنها کسانى هستند که عذابى بد (و شدید و دردناک) دارند) (أُوْلئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ).
در دنیا سر گردان و مأیوس و پریشان خواهند بود، و در آخرت گرفتار مجازاتى هولناک.
«و آنها در آخرت زیانکارترین مردمند» (وَ هُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ).
چه زیانى از این بالاتر که انسان اعمال زشتش را زیبا ببیند و تمام نیروى خود را براى آن به کار گیرد، اما سر انجام ببیند جز بد بختى و سیه روزى به بار نیاورده است.

(آیه ۶)- و در این آیه به عنوان تکمیلى بر اشارات گذشته در زمینه عظمت محتواى قرآن، و مقدمه‏اى براى داستانهاى انبیا که بلا فاصله بعد از آن شروع مى‏شود مى‏فرماید: «بطور مسلم این قرآن از سوى حکیم دانایى بر تو القا مى‏شود» (وَ إِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ).
گر چه «حکیم» و «علیم» هر دو اشاره به دانایى پروردگار است، ولى «علیم» از آگاهى بى‏پایان خدا خبر مى‏دهد، و «حکیم» از حساب و هدفى که در ایجاد این عالم و نازل کردن قرآن به کار رفته است.

(آیه ۷)- موسى اینجا به امید قبسى مى ‏آید!

چنانکه گفتیم در این سوره، بعد از بیان اهمیت قرآن، گوشه‏اى از سر گذشت پنج تن از پیامبران بزرگ و قوم آنها به میان آمده است، و وعده پیروزى مؤمنان و مجازات کافران در آنها به روشنى باز گو شده.
نخست از پیامبر اولوا العزم موسى (ع) شروع مى‏ کند و مستقیما به سراغ لحظه‏اى که نخستین جرقه وحى در دل او درخشید، و با پیام و سخن الهى آشنا شد، مى‏رود، و مى‏گوید: به خاطر بیاور «هنگامى را که موسى به خانواده خود گفت: من آتشى از دور دیدم»! (إِذْ قالَ مُوسى‏ لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ ناراً).
همین جا توقف کنید «من به زودى خبر از آن براى شما مى‏آورم و یا شعله‏اى از آتش، تا گرم شوید» (سَآتِیکُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ).
و این در همان شبى بود که با همسرش دختر شعیب در طریق مصر در بیابانى تاریک و ظلمانى گرفتار آمد، راه را گم کرد، و در همین حال درد وضع حمل به همسرش دست داد، موسى احساس نیاز شدیدى به افروختن آتش و استفاده از گرماى آن مى‏کرد، همین که شعله آتش را از دور دید خوشحال شد، و آن را دلیل بر وجود انسان یا انسانهایى گرفت، و گفت مى‏روم، یا براى شما خبرى مى‏آورم و یا شعله آتشى که با آن گرم شوید.

(آیه ۸)- موسى خانواده ‏اش را در همانجا گذاشت و به آن سو که آتش دیده بوده حرکت کرد «پس هنگامى که نزد آتش رسید، ندایى برخاست که: مبارک باد آن کس که در آتش است، و کسى که در اطراف آن است، و منزه است خداوندى که پروردگار عالمیان است» (فَلَمَّا جاءَها نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).
منظور از کسى که در آتش است موسى (ع) بوده که به آن شعله آتش که از میان درخت سبز نمایان شده بوده، آنقدر نزدیک گردیده که گویى در درون آن قرار داشت، و منظور از کسى که اطراف آن قرار دارد فرشتگان مقرب پروردگار است که در آن لحظه خاص، آن سر زمین مقدس را احاطه کرده بودند.
و یا این که به عکس منظور از کسانى که در آتشند فرشتگان الهى مى‏باشند و کسى که در گرد آن قرار دارد موسى (ع).

(آیه ۹)- بار دیگر ندایى برخاست و موسى را مخاطب ساخته، گفت:
«اى موسى! من خداوند عزیز و حکیمم» (یا مُوسى‏ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
این جمله براى این بود که هر گونه شک و تردید از موسى، بر طرف شود، و بداند که این خداوند عالمیان است که با او سخن مى‏گوید نه شعله آتش یا درخت خداوندى که «شکست‏ناپذیر» و «صاحب حکمت و تدبیر» است.

(آیه ۱۰)- از آنجا که مأموریت رسالت آن هم در برابر ظالم و جبّارى همچون فرعون نیاز به قدرت و قوت ظاهرى و باطنى و سند حقانیت محکم دارد، در اینجا به موسى (ع) دستور داده شد «و عصایت را بیفکن» (وَ أَلْقِ عَصاکَ).
موسى عصاى خود را افکند، ناگاه تبدیل به مار عظیمى شد «هنگامى که موسى نظر به آن افکند، دید با سرعت همچون مارهاى کوچک به هر سو مى‏دود و حرکت مى‏کند (ترسید و) به عقب برگشت و حتى پشت سر خود را نگاه نکرد» (فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ).
در اینجا بار دیگر به موسى خطاب شد: «اى موسى! نترس که رسولان در نزد من ترس و وحشتى ندارند» (یا مُوسى‏ لا تَخَفْ إِنِّی لا یَخافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ).
یعنى اى موسى! تو در حضور پروردگار بزرگ هستى، و حضور او ملازم با امنیت مطلق است!

(آیه ۱۱)- اما در این آیه استثنایى براى جمله «إِنِّی لا یَخافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ» بیان کرده، مى‏گوید: «مگر کسى که ستم کند سپس (در مقام توبه و جبران بر آید و) بدى را تبدیل به نیکى کند که من غفور و رحیمم»، توبه او را مى‏پذیرم و به او نیز امنیت مى‏بخشم (إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ).

(آیه ۱۲)- سپس دومین معجزه موسى (ع) را به او ارائه کرد، فرمود:
«و دستت را در گریبانت داخل کن هنگامى که خارج مى‏شود، سفید و درخشنده است بى‏آنکه عیبى در آن، باشد» (وَ أَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ).
یعنى این سفیدى ناشى از بیمارى «برص» نیست، بلکه نورانیت و درخشندگى و سفیدى جالبى است که خود بیانگر وجود یک معجزه و امر خارق عادت است.
باز براى این که به موسى (ع) لطف بیشترى کند و به منحرفان امکان بیشترى براى هدایت دهد، مى‏گوید: معجزات تو منحصر به این دو نیست، بلکه این دو معجزه «در زمره معجزات نه‏گانه‏اى است که تو با آنها بسوى فرعون و قومش فرستاده مى‏شوى آنان قومى فاسد و طغیانگرند» و نیاز به راهنمایى دارند، مجهز به معجزات بزرگ فراوان (فِی تِسْعِ آیاتٍ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ).
از ظاهر این آیه چنین استفاده مى‏شود که این دو معجزه جزء نه معجزه معروف موسى بوده است نه اضافه بر آن.

(آیه ۱۳)- بالاخره موسى (ع) با قویترین سلاح معجزه، مسلح شد، و به سراغ فرعون و فرعونیان آمد و آنها را به سوى آیین حق دعوت کرد قرآن در این آیه مى‏گوید: «هنگامى که آیات روشنى بخش ما به سراغ آنان آمد گفتند: این سحر آشکارى است» (فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ).
و مى‏دانیم این تهمت تنها در مورد موسى (ع) نبود، بلکه متعصبان لجوج براى توجیه مخالفتهاى خود با انبیا تهمت سحر را مطرح مى‏ نمودند.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه