تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۹۲ قرآن کریم

آیه ۵۱- شأن نزول: در مورد نزول این آیه و چهار آیه بعد از آن روایات گوناگونى نقل شده که قدر مشترک همه آنها ایمان آوردن گروهى از علماى یهود و نصارى و افراد پاکدل به آیات قرآن و پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم است.
از جمله: از «سعید بن جبیر» نقل شده که: این آیات در باره هفتاد نفر از کشیشهاى مسیحى نازل شده که «نجاشى» آنها را براى تحقیق از «حبشه» به «مکّه» فرستاد، هنگامى که پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و سلّم سوره یس را براى آنها تلاوت کرد اشک شوق ریختند و اسلام آوردند.
تفسیر: حق طلبان اهل کتاب به قرآن تو ایمان مى ‏آورند!

از آنجا که در آیات گذشته سخن از بهانه‏ هایى بود که مشرکان براى عدم تسلیم در مقابل حقایق قرآن مطرح مى ‏کردند، در اینجا از دلهاى آماده ‏اى سخن مى‏گوید که با شنیدن این آیات، حق را پیدا کرده و به آن سخت وفادار ماندند، و جان و دل تسلیم آن شدند، در حالى که قلبهاى تاریک جاهلان متعصب کمترین اثرى از خود نشان نداد! مى‏فرماید: «و ما آیات قرآن را یکى بعد از دیگرى براى آنها آوردیم شاید متذکر شوند» وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.

(آیة ۵۲)- ولى «کسانى که قبلا کتاب آسمانى به آنها داده‏ایم (از یهود و نصارى) به آن [قرآن‏] ایمان مى ‏آورند» الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ یُؤْمِنُونَ. چرا که آن را هماهنگ با نشانه‏ هایى مى‏ بینند که در کتب آسمانى خود یافته ‏اند.

(آیه ۵۳)- سپس مى‏افزاید: «و هنگامى که (این آیات) بر آنها خوانده مى‏شود مى‏گویند: به آن ایمان آوردیم، اینها مسلما حق است، و از سوى پروردگار ما است، وَ إِذا یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا.
سپس اضافه مى‏کند: نه تنها امروز تسلیم سخنان پروردگاریم که «ما پیش از این هم مسلمان بودیم» (إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ).

(آیه ۵۴)- سپس قرآن به پاداش عظیم این گروه تقلید شکن و حق طلب پرداخته چنین مى‏گوید: «آنها کسانى هستند که اجر و پاداششان را به خاطر صبر و شکیبائیشان دو بار دریافت مى‏دارند»! (أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا).
یک بار به خاطر ایمان به کتاب آسمانى خودشان که به راستى نسبت به آن وفادار و پایبند بودند، و یک بار هم به خاطر ایمان آوردن به پیامبر اسلام، پیامبر موعودى که کتب پیشین از او خبر داده بود.
سپس به یک رشته از اعمال صالح آنها که هر یک از دیگرى ارزنده‏تر است اشاره مى‏کند این اعمال عبارتند از «دفع سیئات به وسیله حسنات» «انفاق از نعمتهاى الهى» و «بر خورد بزرگوارانه با جاهلان» که به انضمام «صبر و شکیبایى» که در جمله قبل آمد، چهار صفت ممتاز مى‏شود.
نخست مى‏گوید: «آنها به وسیله نیکیها، بدیها را دفع مى‏کنند» (وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ).
دیگر این که: «از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).
نه تنها از اموال و ثروتشان که از علم و دانش و نیروى فکرى و جسمى و وجاهت اجتماعیشان که همه مواهب و روزیهاى الهى است در راه نیازمندان مى‏بخشد.

(آیه ۵۵)- و بالاخره آخرین امتیاز عملى آنان این است که: «هر گاه سخن لغو و بیهوده‏اى را بشنوند از آن روى مى‏گردانند» (وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ).
هرگز «لغو» را با «لغو» پاسخ نمى‏گویند، و جهل را با جهل جواب نمى‏دهند، بلکه به بیهوده گویان «مى‏گویند: اعمال ما از آن ماست و اعمال شما از آن خودتان»! (وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ).
سپس مى‏افزاید: آنها با جاهلان بیهوده گو و کسانى که با سخنان موذیانه سعى مى‏کنند اعصاب افراد با ایمان و نیکو کار را در هم بریزند، وداع مى‏گویند و گفتارشان این است: «سلام بر شما ما طالب جاهلان نیستیم»! (سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ).
ما نه اهل زشت گویى و جهل و فسادیم، و نه خواهان آن، ما خواهان دانشمندان روشن ضمیر و علماى عامل و مؤمنان راستین هستیم.
آرى! این بزرگوارانند که مى‏توانند رسالت ایمان را در خود پذیرا شوند و در برابر انواع ناملایمات براى رسیدن به سر منزل ایمان مقاومت به خرج دهند.

(آیه ۵۶)- هدایت تنها به دست خداست!

این آیه پرده از روى این حقیقت بر مى‏دارد که: «تو نمى‏توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى، ولى خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى‏کند، و او از هدایت یافتگان آگاهتر است» (إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ).
منظور از هدایت در اینجا «ارائه طریق» نیست، چرا که ارائه طریق کار اصلى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است و بدون استثناء راه را به همه نشان مى‏دهد، بلکه منظور از هدایت در اینجا «ایصال به مطلوب» و رسانیدن به سر منزل مقصود است.
به هر حال این آیه یک نوع دلدارى براى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است که به این واقعیت توجه کند نه اصرار بر شرک از ناحیه گروهى از بت پرستان مکّه بى‏دلیل است، و نه ایمان مخلصانه مردم حبشه یا نجران و امثال سلمانها و بحیراها. و هرگز از عدم ایمان گروه اول نگرانى به خود راه ندهد.

(آیه ۵۷)- در این آیه سخن از کسانى مى‏گوید که در دل به حقانیت اسلام معترف بودند ولى روى ملاحظات منافع شخصى، حاضر به قبول ایمان نبودند مى‏فرماید: «آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم (و از آن پیروى کنیم) ما را از سر زمینمان مى‏ربایند»! (وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‏ مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا).
این سخن را کسانى مى‏گویند که قدرت پروردگار را ناچیز مى‏شمرند و نمى‏دانند چگونه او یارانش را یارى و دشمنانش را در هم مى‏شکند.
لذا قرآن در پاسخ آنها چنین مى‏گوید: «آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى (از هر شهر و دیارى) به سوى آن آورده مى‏شود رزقى است از جانب ما»؟! أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبى‏ إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا.
«ولى بیشترشان نمى‏دانند» وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ.
خداوندى کم هسرزمین شوره‏زار و سنگلاخ بى‏آب و درختى را حرم امن قرار داد، و آن‏چنان دلها را متوجه آن ساخت که بهترین محصولات از نقاط مختلف جهان را به سوى آن مى‏آورند، قدت خود را به‏خوبى نشان داده است.
بنابراین چگونه ممکن است خداوند بعد از اسلام شما را از آن محروم سازد، دل قوى دارید و ایمان بیاورید.

(آیه ۵۸)- دلبستگی هاى دنیا شما را نفریبد!

در آیات گذشته سخن از این بود که بعضى از کفّار متوسل به این عذر مى‏ شدند که اگر ما ایمان بیاوریم، عرب به ما حمله مى‏کند و ما را از سرزمینمان بیرون مى‏ راند.
در اینجا دو پاسخ دیگر به آن داده شده است.
نخست مى‏فرماید: به فرض که شما ایمان را نپذیرفتید ود ر سایه کفر و شرک زندگى مرفّه و مادّى پیدا کردید، اما فراموش نکنید: «ما بسیارى از شهرهایى را که مست و مغرور نعمت و زندگى مرفّه بودند نابودشان کردیم» وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَها.
آرى! غرور نعمت آنها را به طغیان دعوت کرد، و طغیان سر چشمه ظلم و بیدادگرى شد، و ظلم ریشه زندگانى آنها را به آتش کشید.
«پس این خانه‏ها و دیار آنهاست که بعد از آنان جز مدت قلیلى کسى در آن سکونت نکرد، فَتِلْکَ مَساکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا.
آرى! شهرها و خانه‏هاى ویران آنها همچنان خالى و خاموش و بدون صاحب مانده است و اگر کسانى به سراغ آن آمدند افراد کم و در مدت کوتاهى بود.
«و ما وارث آنها بودیم»! وَ کُنَّا نَحْنُ الْوارِثِینَ.
جمله فوق اشاره‏اى است به مالکیت حقیقى خداوند نسبت به همه‏چیز، که اگر مالکیت اعتبارى بعضى اشیا را موقتا به بعضى انسانها واگذار کند، چیزى نمى‏گذرد که همه زائل مى‏گردد و او وارث همگان خواهد بود.

(آیه ۵۹)- این آیه در حقیقت جواب سؤال مقدرى است و آن این که: اگر چنین است که خداوند طغیانگران را نابود مى‏کند، پس چرا مشرکان مکّه و حجاز که طغیانگرى را به حد اعلا رسانیده بودند و جهل و جنایتى نبود که مرتکب نشوند با عذابش نابود نکرد.
قرآن مى‏گوید: «و پروردگار تو هرگز شهرها و آبادیها را هلاک نمى‏کرد تا این که در کانون و مرکز آنها پیامبرى بفرستد که آیات ما را بر آنان بخواند» وَ ما کانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرى‏ حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولًا یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا.
آرى، تا اتمام حجت نکنیم و پیامبران را با دستورات صریح نفرستیم مجازات نخواهیم کرد.
تازه بعد از اتمام حجت مراقب اعمال آنها هستیم، اگر ظلم و ستمى از آنها سر زد و مستوجب عذاب شدند مجازاتشان مى‏ کنیم «و ما هرگز شهرهاى را هلاک نمى‏کردیم مگر آن‏که اهلش ظالم و ستمگر باشند» وَ ما کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرى‏ إِلَّا وَ أَهْلُها ظالِمُونَ.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه