تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۳۹۴ قرآن کریم
(آیه ۷۱)- نعمت بزرگ روز و شب
در اینجا سخن از بخش عظیمى از مواهب الهى مى گوید که هم دلیلى است بر مسأله توحید و نفى شرک- و از این نظر بحث گذشته را تکمیل مى کند- و هم نمونه اى است از نعمتهاى خداوند که به خاطر آن شایسته حمد و ستایش است.
نخست به نعمت بزرگ نور و روشنایى روز که مایه هر جنبش و حرکت است اشاره کرده، مى فرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا قیامت بر شما جاودان سازد آیا معبودى جز خدا مى تواند روشنایى براى شما بیاورد؟ آیا نمى شنوید»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیاءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ).
(آیه ۷۲)- این آیه سخن از نعمت «ظلمت و تاریکى» به میان مى آورد، مى فرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان کند چه معبودى غیر از اللّه است که شبى براى شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمىبینید»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ).
(آیه ۷۳)- و در این آیه که در حقیقت نتیجه گیرى از دو آیه قبل است مىفرماید: «و از رحمت الهى است که براى شما شب و روز قرار داد، تا از یک سو در آن آرامش پیدا کنید، و از سوى دیگر براى تأمین زندگى و بهره گیرى از فضل خداوند تلاش کنید، و شاید شکر نعمت او را به جا آورید» (وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
آرى! گستردگى دامنه رحمت خدا ایجاب مىکند که تمام وسائل حیات شما را تأمین کند.
(آیه ۷۴)- بار دیگر پس از ذکر گوشه اى از دلائل توحید و ابطال شرک به سراغ همان سؤالى مىرود که در آیات گذشته نیز مطرح شده بود.
مىفرماید: «روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مىدهد و مىگوید کجایند شریکانى که براى من مىپنداشتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ).
(آیه ۷۵)- در این آیه مى فرماید: در آن روز «از هر امتى گواهى بر مىگزینیم» (وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً).
سپس به مشرکان بى خبر و گمراه «مى گوییم: دلیل خود را (بر شرکتان) بیاورید»؟! (فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَکُمْ).
اینجاست که همه مسائل آفتابى مىشود «و آنها مىدانند که حق براى خداست» (فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ).
«و تمام آنچه را افترا مىبستند از (نظر) آنها گم خواهد شد»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).
این گواهان به قرینه آیات دیگر قرآن، همان پیامبرانند که هر پیامبرى گواه امت خویش است، و پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله که خاتم انبیاست گواه بر همه انبیا و امتها.
(آیه ۷۶)- ثروتمند خود خواه بنى اسرائیل
سر گذشت عجیب موسى و مبارزه او با فرعون در بخشى از آیات این سوره مشروحا گذشت.
در این بخش از آیات این سوره سخن از در گیرى دیگر بنى اسرائیل با مردى ثروتمند و سر کش از خودشان به نام قارون به میان مىآورد.
معروف است که او از بستگان نزدیک موسى (ع) بود، و از نظر اطلاعات و آگاهى از تورات معلومات قابل ملاحظهاى داشت، نخست در صف مؤمنان بود، ولى غرور ثروت او را به آغوش کفر کشید و به قعر زمین فرستاد، او را به مبارزه با پیامبر خدا وادار نمود و مرگ عبرتانگیزش درسى براى همگان شد.
نخست مىگوید: «قارون از قوم موسى بود اما بر آنها ستم و ظلم کرد» (إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَیْهِمْ).
علت این بغى و ظلم آن بود که ثروت سرشارى به دست آورده بود.
قرآن مىگوید: «ما آنقدر اموال و ذخائر و گنج به او دادیم که حمل خزائن او براى یک گروه زورمند، مشکل بود» (وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ).
ببینیم بنى اسرائیل به قارون چه گفتند؟
قرآن مىگوید: «به خاطر بیاور زمانى را که قومش به او گفتند: این همه خوشحالى (آمیخته با غرور و غفلت و تکبر) نداشته باش که خدا شادى کنندگان مغرور را دوست نمىدارد» (إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ).
(آیه ۷۷)- بعد از این نصیحت، چهار اندرز پرمایه و سرنوشت ساز دیگر به او مى دهند که مجموعا یک حلقه پنجگانه کامل را تشکیل مى دهد.
نخست مىگویند: «در آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو کن، وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ.
اشاره به این که مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از کجاندیشان، چیز بدى نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیرى به کار مى افتد. و قارون کسى بود که با داشتن آن اموال عظیم، قدرت کارهاى خیر اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود که غرورش اجازة دیدن حقایق را به او نداد.
در نصیحت دوم افزودند: «و سهم و بهرهات را از دنیا فراموش مکن» وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا.
این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودى از دنیا دارد، یعنى اموالى که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او مىشود مقدار معینى است، و مازاد بر آن به هیچ وجه قابل جذب نیست.
مگر یک نفر چقدر مىتواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب مىتواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود مىتواند ببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانتدار آنها! و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان على علیه السّلام: «اى فرزند آدم! هر چه بیش از مقدار خوراکت به دست مىآورى خزانهدار دیگران در مورد آن خواهى بود»! سومین اندرز این که: «همانگونه که خدا به تو نیکى کرده است تو هم نیکى کن» وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ.
و به تعبیر دیگر همانگونه که خدا به تو بخشیده است به دیگران ببخش.
بالاخره چهارمین اندرز این کمه: نکند که این امکانات مادى تو را بفریبد و آن را در راه فساد و افساد بهکار گیرى! «هرگز فساد در زمین مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد» وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ.
این نیز یک واقعیت است که بسیارى از ثروتمندان ب ایمان گاه بر اثر جنون افزون طلبى و گاه براى برترى جویى دست به فساد مى زنند جامعه را به محرومیت و فقر مى کشانند همه چیز را در انحصار خود مى گیرند.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه