تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۰۱ قرآن کریم

(آیه ۳۹)- این آیه از سه نفر از گردنکشان که هر کدام نمونه بارزى از یک قدرت شیطانى بودند نام برده، مى‏ گوید: «و قارون و فرعون و هامان را نیز» هلاک کردیم (وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ).
قارون مظهر ثروت توأم با غرور و خود خواهى و غفلت، فرعون مظهر قدرت استکبارى توأم با شیطنت، و هامان الگویى براى معاونت از ظالمان مستکبر بود.
سپس مى ‏افزاید: «موسى با دلائل روشن به سراغ این سه آمد» و حجت را بر آنها تمام کرد (وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‏ بِالْبَیِّناتِ).
«اما آنها راه استکبار و غرور و سر کشى را در زمین پیش گرفتند» (فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ).
ولى «آنها (با این همه) نتوانستند بر خدا پیشى گیرند» و از چنگال قدرت او فرار کنند (وَ ما کانُوا سابِقِینَ).
زیرا آنها نتوانستند از قلمرو قدرت خدا با امکاناتى که در اختیار داشتند بگریزند، و از عذاب الهى رهایى یابند، بلکه در همان لحظه‏اى که خداوند اراده کرد آنها را با ذلت و زبونى به دیار عدم فرستاد.

(آیه ۴۰)- در این آیه مى‏ فرماید: «پس ما هر یک از آنها را به گناهش گرفتیم» (فَکُلًّا أَخَذْنا بِذَنْبِهِ).
«بر بعضى از آنها توفانى شدید و کوبنده توأم با سنگریزه فرستادیم» (فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَیْهِ حاصِباً). منظور از این گروه، قوم عاد است.
«و بعضى دیگر را صیحه آسمانى فرو گرفت» (وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ).
و این عذابى بود که بر قوم ثمود، و بعضى اقوام دیگر نازل گردید.
«و بعضى دیگر از آنها را در زمین فرو بردیم» (وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ).
این مجازاتى بود که در مورد قارون تحقق یافت و بالاخره «بعضى دیگر را غرق کردیم» (وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا).
این اشاره به فرعون و هامان و اتباع آنهاست.
در پایان آیه براى تأکید این واقعیت که اینها همه گرفتار عکس العمل کارهاى خویش شدند و محصولى را درو مى‏کردند که بذر آن را خودشان پاشیده بودند، مى‏فرماید: «خداوند هرگز به آنها ظلم و ستم نکرد، آنها بودند که بر خویشتن ستم مى‏کردند» (وَ ما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
آرى! مجازاتهاى این جهان و جهان دیگر باز تاب و تجسمى است از اعمال انسانها، در آنجا که تمام راههاى اصلاح و باز گشت را به روى خود ببندند.

(آیه ۴۱)- تکیه‏ گاههاى سست همچون لانه عنکبوت!

در آیات گذشته سر نوشت دردناک و غم‏انگیز مشرکان مفسد و مستکبران لجوج و ظالمان بیدادگر و خود خواه بیان شد، به همین تناسب در اینجا مثال جالب و گویایى براى کسانى که غیر خدا را معبود و ولى خود قرار مى‏دهند بیان کرده، مى‏فرماید: «مثل کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود بر گزیدند، مثل عنکبوت است که خانه‏اى براى خود انتخاب کرده، در حالى که سست‏ترین خانه‏ها، خانه عنکبوت است، اگر مى‏دانستند»! (مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
ولى آنها که بر ایمان و توکل بر خدا تکیه مى‏کنند تکیه بر سدّ پولادین دارند.
ذکر این نکته نیز در اینجا ضرورى است: خانه عنکبوت و تارهاى او با این که ضرب المثل در سستى مى‏باشد خود از عجایب آفرینش است که دقت در آن انسان را به عظمت آفریدگار آشناتر مى‏کند.
اگر به خانه‏هاى سالم عنکبوت دقت کنیم منظره جالبى همچون یک خورشید با شعاعهایش بر روى پایه‏هاى خصوصى از تارها مشاهده مى‏کنیم البته این خانه براى عنکبوت خانه مناسب و ایده‏آلى است ولى در مجموع سست‏تر از آن تصور نمى‏شود، و این چنین است معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستند.

(آیه ۴۲)- در این آیه هشدار تهدیدآمیزى به این مشرکان غافل و بى‏ خبر مى ‏دهد، مى ‏گوید: «خداوند آنچه را آنها غیر از او مى‏ خوانند مى ‏داند» (إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ).
شرک آشکار آنها، و شرک مخفى و پنهانشان، هیچ یک بر خدا پوشیده نیست.
«و اوست قادر شکست ‏ناپذیر و حکیم على الاطلاق» (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
اگر مهلت به آنها مى ‏دهد، نه به خاطر آن است که نمى‏داند یا قدرتش محدود است، بلکه حکمت او ایجاب مى‏کند که فرصت کافى دهد تا بر همه اتمام حجت شود، و آنها که شایسته هدایتند، هدایت گردند.

(آیه ۴۳)- این آیه گویا اشاره به ایرادى است که دشمنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر این مثالها به او مى‏کردند و مى‏گفتند: چگونه ممکن است خدایى که آفریننده زمین و آسمان است به عنکبوت و مگس و حشرات و مانند اینها مثال بزند.
قرآن در پاسخ آنها مى‏گوید: «و اینها مثالهایى است که ما براى مردم مى‏زنیم و جز عالمان آن را درک نمى ‏کنند» (وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ).

(آیه ۴۴)- در این آیه اضافه مى‏ کند: «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده و در این نشانه عظیمى است براى افراد با ایمان» (خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ).
باطل و بیهوده در کار او راه ندارد، اگر مثال به عنکبوت و خانه سست و بى‏بنیادش مى‏زند، روى حساب است، و اگر موجود کوچکى را براى تمثیل برگزیده براى بیان حق است، و گر نه او آفریننده بزرگترین کهکشانها و منظومه‏ هاى آسمانى است.

(آیه ۴۵)- نماز باز دارنده از زشتیها و بدیها

بعد از پایان بخشهاى مختلفى از سر گذشت اقوام پیشین و پیامبران بزرگ و بر خورد نا مطلوب آنها با این رهبران الهى، و پایان غم ‏انگیز زندگى آنها، روى سخن را- براى دلدارى و تسلى خاطر و تقویت روحیه و ارائه خط مشى کلى و جامع- به پیامبر کرده دو دستور به او مى‏ دهد.
نخست مى ‏گوید: «آنچه را از کتاب آسمانى (قرآن) به تو وحى شده تلاوت کن» (اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ). بخوان و در زندگیت به کار بند.
بعد از بیان این دستور که در حقیقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم مى‏پردازد که شاخه اصلى پرورش است، مى‏گوید: «و نماز را بر پا دار» (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ).
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته، مى‏گوید: «زیرا نماز (انسان را) از زشتیها و منکرات باز مى‏دارد» (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ).
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل باز دارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى‏اندازد داراى اثر باز دارندگى از فحشاء و منکر است.
البته نهى از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است.
امام صادق علیه السّلام مى‏فرماید: «کسى که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز، او را از زشتیها و منکرات باز داشته یا نه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است»!
در دنباله آیه اضافه مى ‏فرماید: «ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است» (وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ).
ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمترى براى نماز مى‏باشد، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتى از نهى از فحشا و منکر نیز مهمتر است آن است که انسان را به یاد خدا مى‏اندازد که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است، و حتى عامل اصلى نهى از فحشا و منکر نیز همین «ذکر اللّه» مى‏باشد، در واقع برترى آن به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب مى‏شود.
و از آنجا که نیات انسانها و میزان حضور قلب آنها در نماز و سایر عبادات بسیار متفاوت است در پایان آیه مى‏فرماید: «و خدا مى‏داند چه کارهایى را انجام مى‏دهید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ).
چه اعمالى را که در پنهان انجام مى‏دهید یا آشکار، چه نیاتى را که در دل دارید، و چه سخنانى که بر زبان جارى مى ‏کنید.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه