تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۰۵ قرآن کریم

(آیه ۶)- باز هم براى تأکید بیشتر مى‏ فرماید: «این وعده‏ اى است که خدا داده است» (وَعْدَ اللَّهِ).
«و خداوند هرگز از وعده‏ اش تخلف نخواهد کرد، هر چند بیشتر مردم نمى‏ دانند» (لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ).
و علت عدم آگاهى مردم عدم معرفتشان نسبت به خدا و علم و قدرت اوست آنها خدا را به درستى نشناختند، و لذا از این حقیقت که او محال است از وعده اش تخلف کند درست آگاه نیستند، چرا که تخلف از وعده یا به خاطر جهل است و یا به خاطر ضعف و ناتوانى است و هیچ یک در خدا راه ندارد.

(آیه ۷)- سپس مى ‏افزاید: این مردم کوتاه بین «تنها ظاهرى از زندگى دنیا را مى‏بینند و از آخرت و پایان کارها بى‏خبرند»! (یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ).
انسان «ظاهر بین» انفاق را سبب خسران و زیان مى‏شمرد، در حالى که این «موحد» تجارتى پرسود مى‏داند.
آن یکى ربا خوارى را مایه افزایش در آمد، و این یکى مایه وبال و بدبختى و زیان.
آن یکى جهاد را مایه افزایش در آمد، و این یکى مایه وبال و بدبختى و زیان.
آن یکى جهاد را مایه دردسر و شهادت را به معنى نابودى و این یکى جهاد را رمز سر بلندى و شهادت را حیات جاویدان مى‏شمرد.
اگر آنها باطن و درون این زندگى دنیا را نیز مى‏دانستند براى شناخت آخرت کافى بود، چرا که دقت کافى در این زندگى زود گذر نشان مى‏دهد که حلقه‏اى است از یک سلسله طولانى، و مرحله‏اى است از یک مسیر بزرگ، همان گونه که دقت در زندگى دوران جنینى نشان مى‏دهد که هدف نهایى خود این زندگى نیست، بلکه این یک مرحله مقدماتى براى زندگى گسترده‏اى است.
اعجاز قرآن از دریچه علم غیب!
یکى از طرق اثبات اعجاز قرآن خبرهاى غیبى قرآن است که یک نمونه روشن آن در همین آیات مورد بحث آمده، در طى چند آیه با انواع تأکیدات از پیروزى بزرگ یک ارتش شکست خورده در چند سال بعد خبر مى‏دهد، و آن را به عنوان یک وعده تخلف‏ناپذیر الهى معرفى مى‏کند.
تاریخ به ما مى ‏گوید که هنوز نه سال نگذشته بود که: رومیان در نبرد جدیدى بر ایرانیان پیروز شدند، و مقارن همان زمان مسلمانان با صلح حدیبیه (و طبق روایتى در جنگ بدر) پیروزى چشمگیرى بر دشمنان پیدا کردند.

(آیه ۸)- آیه قبل سخن از ظاهربینانى بود که تنها افق فکرشان به محدوده دنیا و جهان ماده تعلق دارد، و از قیامت و عالم ماوراء طبیعت بى‏ خبرند.
در این آیه و آیات آینده به ذکر مطالب متنوعى پیرامون مبدأ و معاد مى‏پردازد نخست به صورت یک استفهام اعتراض‏آمیز مى‏گوید: «آیا آنها در درون جان خویش تفکر نکردند که خداوند آسمان و زمین و آنچه را در میان این دو است جز به حق نیافریده؟ و براى آن اجل و پایان معینى قرار داده است» (أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى).
یعنى اگر آنها درست بیندیشند و به وجدان خود و داورى عقلشان مراجعه کنند به خوبى از این دو امر آگاه مى‏شوند که: جهان بر اساس حق آفریده شده، و نظاماتى بر آن حاکم است که دلیل بر وجود عقل و قدرت کامل در خالق این جهان است.
و دیگر این که: این جهان رو به زوال و فنا مى‏رود و از آنجا که خالق حکیم ممکن نیست بیهوده آن را آفریده باشد دلیل بر این است که جهان دیگرى که سراى بقا است بعد از این جهان مى‏باشد، و گر نه آفرینش این جهان مفهوم نداشت.
لذا در پایان آیه اضافه مى‏کند: «بسیارى از مردم به لقاى پروردگارشان کافرند» (وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ).
و یا این که با زبان، منکر نیستند اما عملشان آن چنان آلوده و ننگین است که نشان مى‏دهد آنها اعتقادى به معاد ندارند، چرا که اگر معتقد بودند نباید این چنین فاسد و مفسد باشند.

(آیه ۹)- عاقبت بدکاران!

از آنجا که تعبیر به «اجل مسمى» بیانگر این حقیقت است که به هر حال زندگى این جهان دوام و بقایى ندارد و این هشدارى است به همه دنیا پرستان، در این آیه مى‏فرماید: «آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند عاقبت کسانى که قبل از آنها بودند» به کجا کشیده شد (أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
«آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (براى زراعت و آبادى) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند» (کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها).
«و پیامبرانشان با دلایل آشکار به سراغشان آمدند» (وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ). اما آنها خیره‏سرى کردند، و در برابر حق تسلیم نشدند و کیفر خود را دیدند.
«خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم مى‏کردند»! (فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).

(آیه ۱۰)- این آیه آخرین مرحله کفر آنها را بیان کرده، مى‏گوید: «سپس سر انجام کسانى که اعمال بد انجام دادند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و (از آن بدتر) به استهزا و مسخره کردن آن بر خاستند» (ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ).
آرى! گناه و آلودگى همچون بیمارى خوره به جان انسان مى‏افتد، و روح ایمان را مى‏خورد و از بین مى‏برد، و کار به جایى مى‏رسد که سر از تکذیب آیات الهى در مى‏آورد و به مرحله‏اى مى‏رسد که دیگر هیچ وعظ و اندرز و انذارى مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب دردناک الهى راهى باقى نمى‏ماند!

(آیه ۱۱)- سر نوشت مجرمان در قیامت

در آیات گذشته سخن از تکذیب کنندگانى به میان آمد که آیات خدا را به باد مسخره مى‏گرفتند، و در اینجا با بیان گوشه‏اى از مباحث معاد و سر نوشت مجرمان در قیامت بحثهایى را که پیش از این در باره معاد در آیات قبل گفته شد تکمیل مى‏کند.
نخست مى ‏فرماید: «خداوند آفرینش را آغاز نموده سپس اعاده مى‏کند، و بعد به سوى او بازگردانده مى‏شوید» (اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
در آیه یک استدلال کوتاه و پر معنى براى مسأله معاد بیان شده که در آیات دیگر قرآن نیز به عبارات دیگرى آمده است، و آن این که: «همان کسى که قدرت بر آفرینش نخستین داشت قدرت بر معاد هم دارد، و قانون عدالت و همچنین حکمت خداوند ایجاب مى‏کند که این آفرینش مجدد تحقق یابد».

(آیه ۱۲)- این آیه وضع مجرمان را چنین مجّسم مى‏ کند: «آن روز که قیامت بر پا مى‏شود مجرمان در نومیدى و غم و اندوه فرو مى‏روند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ).
چرا که نه ایمان و عمل صالحى با خود به عرصه محشر آورده‏اند، نه یار و یاورى دارند و نه امکان بازگشت به دنیا و جبران گذشته وجود دارد.

(آیه ۱۳)- لذا در این آیه مى‏ افزاید: «آنها شفیعانى از معبودانشان ندارند» (وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکائِهِمْ شُفَعاءُ).
به همین جهت «نسبت به معبودهایى که آنها را شریک خدا قرار داده بودند کافر مى‏شوند» و از آنها تنفر و بیزارى مى‏جویند (وَ کانُوا بِشُرَکائِهِمْ کافِرِینَ).

(آیه ۱۴)- سپس به گروههاى مختلف مردم در آن روز اشاره کرده، مى‏گوید:
«روزى که قیامت بر پا مى‏شود مردم از هم جدا مى‏گردند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ).

(آیه ۱۵)- «پس گروهى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها در باغى از بهشت متنعم و شاد و مسرور خواهند بود، آن چنان که آثار شادى در چهره‏هایشان هویدا مى‏گردد» (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه