تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۰۸ قرآن کریم

(آیه ۳۳)- این آیه در حقیقت استدلال و تأکیدى است بر بحث گذشته در زمینه فطرى بودن توحید و شکوفا شدن این نور الهى در شداید و سختیها.
مى‏فرماید: «هنگامى که مختصر ضررى به انسانها برسد پروردگارشان را مى‏خوانند، و به سوى او انابه مى‏کنند» (وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ).
ولى آن چنان کم ظرفیت و کوتاه فکر و اسیر تعصب و تقلید کورکورانه از نیاکان مشرک خود هستند که به مجرد این که حوادث سخت بر طرف مى‏شود و نسیم آرامش مى‏وزد و «خداوند رحمتى از سوى خودش به آنها مى‏چشاند گروهى از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک مى‏شوند» (ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ).
تکیه روى «مُنِیبِینَ إِلَیْهِ» اشاره لطیفى به این معنى مى‏باشد که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خدا پرستى است و شرک امر عارضى است که وقتى از آن قطع امید مى‏کند خواه ناخواه به سوى ایمان و توحید باز مى‏گردد.

(آیه ۳۴)- در این آیه به عنوان تهدید به این افراد کم ظرفیت مشرک که به هنگام نیل به نعمتها خدا را به دست فراموشى مى‏سپارند مى‏گوید: بگذار «نعمتهایى را که ما به آنها داده‏ایم کفران کنند» و هر کار از دستشان ساخته است انجام دهند (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ).
«پس (تا مى‏توانید از این نعمتهاى زود گذر دنیا) بهره گیرید» (فَتَمَتَّعُوا).
«اما به زودى (نتیجه شوم اعمال خویش را) خواهید دانست» (فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).

(آیه ۳۵)- در این آیه براى محکوم ساختن این گروه مشرک، سخن را در قالب استفهام آمیخته با توبیخ درآورده، مى‏گوید: «آیا ما دلیل محکمى بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن مى‏گوید» و آن را موجّه مى‏شمارد؟ (أَمْ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِما کانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ).

(آیه ۳۶)- این آیه که ترسیم دیگرى از طرز فکر و روحیه این جاهلان کم ظرفیت است چنین مى‏گوید: «و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم خوشحال و مغرور مى‏شوند، و هر گاه بلا و رنج و دردى به خاطر اعمالى که انجام داده‏اند به آنها برسد ناگهان مأیوس و نومید مى‏گردند» (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذا هُمْ یَقْنَطُونَ).
در حالى که مؤمنان راستین کسانى هستند که نه به هنگام نعمت گرفتار غرور و غفلت مى‏شوند و نه به هنگام مصیبت، گرفتار یأس و نومیدى، نعمت را از خدا مى‏دانند و شکر به درگاه او مى‏برند، و مصیبت را آزمون و امتحان، و یا نتیجه اعمال خویش محسوب مى‏دارند و صبر مى‏کنند و رو به درگاه او مى‏آورند.

(آیه ۳۷)- این آیه همچنان از «توحید ربوبیت» سخن مى‏گوید، و به تناسب بحثى که در آیات گذشته آمده بود که بعضى از کم ظرفیتان با روى آوردن نعمت، مغرور و با مواجه شدن بلا، مأیوس مى‏شوند، چنین مى‏فرماید: «آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده (و براى هر کس بخواهد) تنگ مى‏سازد» (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ).
درست است که عالم، عالم اسباب است ولى در عین حال این یک قاعده کلى و همیشگى نیست، چرا که گاه افراد بسیار جدى و لایقى را مى‏بینیم که هر چه مى‏دوند به جایى نمى‏رسند، و به عکس گاه افراد کم دست و پا را مشاهده مى‏کنیم که درهاى روزى از هر سو به روى آنها گشوده است! این استثناها گویا براى این است که خداوند نشان دهد با تمام تأثیرى که در عالم اسباب آفریده، نباید در عالم اسباب گم شوند، و نباید فراموش کنند که در پشت این دستگاه، دست نیرومند دیگرى است که آن را مى‏گرداند.
لذا در پایان آیه مى‏گوید: «در این نشانه‏هایى است از قدرت و عظمت خدا براى قومى که ایمان مى‏آورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).

(آیه ۳۸)- و از آنجا که هر نعمت و موهبتى، وظایف و مسؤولیتهایى را همراه مى‏آورد، در این آیه روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏گوید: چون چنین است «پس حق بستگان و نزدیکان را ادا کن، و همچنین (حق) مسکینان و در راه‏ماندگان را» (فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ).
تعبیر به «حَقَّهُ» بیانگر این واقعیت است که آنها در اموال انسان شریکند و اگر چیزى انسان مى‏پردازد حق خود آنها را ادا مى‏کند.
و در پایان آیه براى تشویق نیکوکاران، و ضمنا بیان شرط قبولى انفاق مى‏فرماید: «این کار براى کسانى که تنها رضاى خدا را مى‏طلبند بهتر است» (ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ).
«و کسانى که چنین کار نیکى را انجام مى‏دهند رستگارانند» (وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
با توجه به این که «وجه اللّه» به معنى ذات پاک پروردگار است، این آیه نشان مى‏دهد که تنها مسأله انفاق و پرداختن حق خویشاوندان و دیگر صاحبان حقوق کافى نیست، مهم آن است که با اخلاص و نیت پاک توأم بوده و از هر گونه ریا و خودنمایى و منت و تحقیر و انتظار پاداش خالى باشد.

(آیه ۳۹)- در این آیه به تناسب بحثى که از انفاق خالص در میان بود به دو نمونه از انفاقها که یکى براى خداست، و دیگرى به منظور رسیدن به مال دنیا اشاره کرده، مى‏فرماید: «آنچه به عنوان ربا مى‏پردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فزونى نخواهد یافت، و آنچه را به عنوان زکات مى‏پردازید و تنها رضاى خدا را مى‏طلبید (مایه برکت است و) کسانى که چنین مى‏کنند داراى پاداش مضاعفند» (وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ).
«ربا» در اصل به معنى افزایش است و در اینجا منظور هدایایى است که بعضى از افراد براى دیگران- مخصوصا صاحبان مال و ثروت- مى‏برند، به این منظور که پاداشى بیشتر و بهتر از آنها دریافت دارند.
بدیهى است در این گونه هدایا نه استحقاق طرف در نظر گرفته مى‏شود، و نه شایستگیها و اولویتها، بلکه تمام توجه به این است که این هدیه به جایى داده شود که بتواند مبلغ بیشترى را صید کند! و طبیعى است این چنین هدایا که جنبه اخلاص در آن نیست از نظر اخلاقى و معنوى فاقد ارزش مى‏باشد.

(آیه ۴۰)- در این آیه بار دیگر به مسأله مبدأ و معاد که موضوع اساسى در بسیارى از آیات این سوره بود باز مى‏گردد، و خدا را با چهار وصف، توصیف مى‏کند تا هم اشاره‏اى به توحید و مبارزه با شرک باشد، و هم دلیلى بر معاد، مى‏فرماید:
«خداوند همان کسى است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد مى‏میراند و بعد زنده مى‏کند» (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ).
«آیا هیچ یک از شریکانى که شما براى خدا ساخته‏اید توانایى بر چیزى از این کارها دارد»؟ (هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ).
«منزه است خدا، و برتر است از آنچه آنها شریک براى او قرار مى‏دهند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ).
مسلم است هیچ یک از مشرکان، معتقد نبودند که آفرینش به وسیله بتها صورت گرفته، یا این که روزى آنها به دست بتهاست، و یا پایان عمرشان.
بنا بر این پاسخ این سؤالات منفى است و استفهام، استفهام انکارى مى‏باشد.
جمله «سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ» این حقیقت را بازگو مى‏کند که آنها مقام پروردگار را فوق العاده پایین آوردند که در کنار بتها و معبودان ساختگى قرار مى‏دهند.

(آیه ۴۱)- سر چشمه فساد، اعمال خود مردم است! در آیات گذشته، سخن از شرک در میان بود و مى‏دانیم ریشه اصلى تمام مفاسد فراموش کردن اصلى توحید و روى آوردن به شرک است، لذا در اینجا سخن از ظهور فساد در زمین به خاطر اعمال مردم به میان آورده، مى‏گوید: «فساد در خشکى و دریا به خاطر کارهایى که مردم انجام داده‏اند آشکار شده است» (ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ). هر جا فسادى ظاهر شود بازتاب اعمال مردم است چرا که هر کار نادرست عکس العمل نامطلوبى دارد.
سپس مى‏فرماید: «خدا مى‏خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید به سوى حق باز گردند»! (لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).


منبع: برگزیده تفسیر نمونه