تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۱۱ قرآن کریم

سوره لقمان 
محتواى سوره:

بطور کلى محتواى این سوره در پنج بخش خلاصه مى‏شود:
بخش اول بعد از ذکر حروف مقطعه اشاره به عظمت قرآن و هدایت و رحمت بودن آن براى مؤمنانى که واجد صفات ویژه هستند مى‏کند.
بخش دوم از نشانه‏هاى خدا در آفرینش آسمان و برپا داشتن آن بدون هیچ‏گونه ستون، و آفرینش کوهها در زمین، و جنبندگان مختلف، و نزول باران و پرورش گیاهان سخن مى‏گوید.
بخش سوم قسمتى از سخنان حکمت‏آمیز لقمان آن مرد الهى را به هنگام اندرز فرزندش نقل مى‏کند.
در بخش چهارم بار دیگر به دلائل توحید باز مى‏گردد، و سخن از تسخیر آسمان و زمین و نعمتهاى وافر پروردگار و نکوهش از منطق بت پرستانى که تنها بر اساس تقلید از نیاکان در این وادى گمراهى افتادند، سخن مى‏گوید.
و نیز از علم گسترده و بى‏پایان خدا با ذکر مثال روشنى پرده بر مى‏دارد.
بخش پنجم اشاره کوتاه و تکان دهنده‏اى به مسأله معاد و زندگى پس از مرگ دارد، به انسان هشدار مى‏دهد که مغرور به زندگى این دنیا نشود.
این مطلب را با ذکر گوشه‏اى از علم غیب پروردگار که از همه چیز در ارتباط با انسان از جمله لحظه مرگ او و حتى جنینى که در شکم مادر است آگاه است تکمیل کرده و سوره را پایان مى‏دهد.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

(آیه ۱)- این سوره، با ذکر عظمت و اهمیت قرآن آغاز مى‏شود، و بیان حروف مقطعه در ابتداى آن نیز اشاره لطیفى به همین حقیقت است، که این آیات که از حروف ساده الفبا ترکیب یافته، چنان محتوائى بزرگ و عالى دارد که سر نوشت انسانها را بکلى دگرگون مى‏سازد «الف، لام، میم» (الم).

(آیه ۲)- لذا بعد از ذکر «حروف مقطعه» مى‏گوید: «این آیات کتاب حکیم است» کتابى پر محتوا و استوار (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ).
توصیف «الْکِتابِ» به «الْحَکِیمُ» یا بخاطر استحکام محتواى آن است، چرا که هرگز باطل به آن راه نمى‏یابد، و هر گونه خرافه را از خود دور مى‏سازد.
و یا به معنى آن است که این قرآن همچون دانشمند حکیمى است که در عین خاموشى با هزار زبان سخن مى‏گوید، تعلیم مى‏دهد، اندرز مى‏گوید، تشویق مى‏کند، انذار مى‏نماید، داستانهاى عبرت‏انگیز بیان مى‏کند، و خلاصه به تمام معنى داراى حکمت است، و این سر آغاز، تناسب مستقیمى دارد با سخنان «لقمان حکیم» که در این سوره از آن بحث به میان آمده.

(آیه ۳)- این آیه هدف نهائى نزول قرآن را با این عبارت بازگو مى‏کند: این کتاب حکیم «مایه هدایت و رحمت براى نیکو کاران است» (هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ).
«هدایت» در حقیقت مقدمه‏اى است براى «رحمت پروردگار»، چرا که انسان نخست در پرتو نور قرآن حقیقت را پیدا مى‏کند و به آن معتقد مى‏شود، و در عمل خود آن را به کار مى‏بندد، و به دنبال آن مشمول رحمت واسعه و نعمتهاى بى‏پایان پروردگار مى‏گردد.

(آیه ۴)- این آیه محسنین را با سه وصف، توصیف کرده، مى‏گوید: همانان که نماز را بر پا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند» (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ).
پیوند آنها با خالق از طریق نماز، و با خلق خدا از طریق زکات، قطعى است و یقین آنها به دادگاه قیامت انگیزه نیرومندى است براى پرهیز از گناه و براى انجام وظایف.

(آیه ۵)- و این آیه عاقبت و سر انجام کار «محسنین» را چنین بیان مى‏کند:
«آنها بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران» (أُولئِکَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).

(آیه ۶-)
شأن نزول:
این آیه در باره «نضر بن حارث» نازل شده است.
او مرد تاجرى بود و به ایران سفر مى‏کرد، و در ضمن، داستانهاى ایرانیان را براى قریش بازگو مى‏نمود، و مى‏گفت: اگر محمّد براى شما سر گذشت عاد و ثمود را نقل مى‏کند، من داستانهاى رستم و اسفندیار، و اخبار کسرى و سلاطین عجم را باز مى‏گویم! آنها دور او را گرفته، استماع قرآن را ترک مى‏گفتند.
بعضى دیگر گفته‏اند که این قسمت از آیات در باره مردى نازل شده که کنیز برگزیده تفسیر نمونه، ج‏۳، ص: ۵۵۲
خواننده‏اى را خریدارى کرده بود و شب و روز براى او خوانندگى مى‏کرد و او را از یاد خدا غافل مى‏ساخت.
تفسیر:
غنا یکى از دامهاى بزرگ شیاطین! در اینجا سخن از گروهى است که درست در مقابل گروه «محسنین» و «مؤمنین» قرار دارند که در آیات گذشته مطرح بودند.
سخن از جمعیتى است که سرمایه‏هاى خود را براى بیهودگى و گمراه ساختن مردم به کار مى‏گیرد، و بدبختى دنیا و آخرت را براى خود مى‏خرد! نخست مى‏فرماید: «و بعضى از مردم، سخنان باطل و بیهوده را خریدارى مى‏کنند تا (خلق خدا را) از روى جهل و نادانى، از راه خدا گمراه سازند» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ).
«و آیات خدا را به استهزاء و سخریه گیرند» (وَ یَتَّخِذَها هُزُواً).
و در پایان آیه اضافه مى‏کند: «عذاب خوار کننده از آن این گروه است» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
«لهو الحدیث» مفهوم وسیع و گسترده‏اى دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهاى سر گرم کننده و غفلت‏زا که انسان را به بیهودگى یا گمراهى مى‏کشاند در بر مى‏گیرد، خواه از قبیل «غنا» و الحان و آهنگهاى شهوت‏انگیز و هوس آلود باشد، و خواه سخنانى که نه از طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوا انسان را به بیهودگى و فساد، سوق مى‏دهد.
تحریم غنا:
بدون شک غنا بطور اجمال از نظر مشهور علما حرام است و شهرتى در حدّ اجماع و اتفاق دارد.
از مجموع کلمات فقهاى اسلام استفاده مى‏شود که: «غنا» آهنگهایى است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد مى‏باشد، و قواى شهوانى را در انسان تحریک مى‏نماید.
این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتواى آن، به این ترتیب که اشعار عشقى و فسادانگیز را با آهنگهاى مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غناست به این ترتیب که اشعار پر محتوا یا آیات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگى بخوانند که مناسب مجالس عیّاشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام مى‏باشد.
نکته دیگر اینکه آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگى است، و اما استفاده از آلات موسیقى و حرمت آن بحث دیگرى دارد که از موضوع این سخن خارج است.

(آیه ۷)- این آیه به عکس العمل این گروه در برابر آیات الهى اشاره کرده، و در واقع آن را با عکس العملشان در برابر لهو الحدیث مقایسه مى‏کند و مى‏گوید:
«و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود مستکبرانه روى بر مى‏گرداند، گویى آن را نشنیده، گویى اصلا گوشهایش سنگین است» و هیچ سخنى را نمى‏شنود (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّى مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً).
و در پایان، کیفر دردناک چنین کسى را این گونه بازگو مى‏کند: «او را به عذابى دردناک بشارت ده»! (فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ).

(آیه ۸)- در این آیه به شرح حال مؤمنان راستین باز مى‏گردد که در آغاز این مقایسه از آنان شروع شد، در پایان نیز به آنان ختم مى‏گردد، مى‏فرماید: «کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند، باغهاى پر نعمت بهشت از آن آنها است» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ).

(آیه ۹)- مهمتر اینکه این باغهاى پر نعمت بهشتى، براى آنها جاودانه است «همیشه در آن خواهند ماند» (خالِدِینَ فِیها).
«این وعده حتمى الهى است» و عده‏اى تخلف‏ناپذیر (وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا).
و خداوند نه وعده دروغین مى‏دهد، و نه از وفاى به وعده‏هاى خود عاجز است، چرا که «اوست عزیز و حکیم» شکست‏ناپذیر و دانا (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).

(آیه ۱۰)- این آفرینش خداست، دیگران چه آفریده‏اند؟ این آیه از دلائل توحید که یکى دیگر از اساسى‏ترین اصول اعتقادى است سخن مى‏گوید.
نخست به پنج قسمت از آفرینش پروردگار که پیوند ناگسستنى با هم دارند اشاره مى‏کند، این موارد عبارتند از: آفرینش آسمان، و معلق بودن کرات در فضا و نیز آفرینش کوهها براى حفظ ثبات زمین، و سپس آفرینش جنبندگان، و بعد از آن آب و گیاهان که وسیله تغذیه آنهاست.
مى‏فرماید: «خداوند آسمانها را بدون ستونى که قابل رؤیت باشد آفرید» (خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها).
این تعبیر اشاره لطیفى است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونى بسیار نیرومند اما نامرئى کرات آسمانى را در جاى خود نگه داشته بنا بر این، جمله فوق یکى از معجزات علمى قرآن مجید است که شرح بیشتر آن را در ذیل آیه ۲ سوره رعد (در جلد دوم) آوردیم.
سپس در باره فلسفه آفرینش کوهها مى‏گوید: «خداوند در زمین کوههایى افکند تا شما را مضطرب و متزلزل نکند» (وَ أَلْقى‏ فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ).
حال که نعمت آرامش آسمان به وسیله ستون نامرئیش، و آرامش زمین به وسیله کوهها تأمین شد نوبت به آفرینش انواع موجودات زنده و آرامش آنها مى‏رسد که در محیطى آرام بتوانند قدم به عرصه حیات بگذارند، مى‏گوید: «و در روى زمین از هر جنبنده‏اى منتشر ساخت» (وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ).
اما پیداست که این جنبندگان نیاز به آب و غذا دارند، لذا در جمله‏هاى بعد به این دو موضوع اشاره کرده، مى‏گوید: «و از آسمان آبى فرستادیم و به وسیله آن (در روى زمین) انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پرارزش رویاندیم» (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ).
سفره‏اى است گسترده با غذاهاى متنوع در سر تا سر روى زمین که هر یک از آنها از نظر آفرینش، دلیلى است بر عظمت و قدرت پروردگار.
این آیه بار دیگر به «زوجیت در جهان گیاهان» اشاره مى‏کند که آن نیز از معجزات علمى قرآن است، چرا که در آن زمان، زوجیت (وجود جنس نر و ماده) در جهان گیاهان بطور گسترده ثابت نشده بود، و قرآن از آن پرده برداشت.

(آیه ۱۱)- بعد از ذکر عظمت خداوند در جهان آفرینش، و چهره‏هاى مختلفى از خلقت روى سخن را به مشرکان کرده و آنها را مورد باز خواست قرار مى‏دهد، مى‏گوید: «این آفرینش خداست، اما به من نشان دهید معبودان غیر او چه چیز را آفریده‏اند»؟! (هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی ما ذا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ).
مسلما آنها نمى‏توانستند ادعا کنند هیچ یک از مخلوقات این جهان مخلوق بتها هستند، بنا بر این آنها به توحید خالقیت معترف بودند، با این حال چگونه مى‏توانستند شرک در عبادت را توجیه کنند، چرا که توحید خالقیت دلیل بر توحید ربوبیت و یگانگى مدبر عالم، و آن هم دلیل بر توحید عبودیت است.
لذا در پایان آیه، عمل آنها را منطبق بر ظلم و ضلال شمرده، مى‏گوید: «ولى ظالمان در گمراهى آشکارند» (بَلِ الظَّالِمُونَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
مى‏دانیم «ظلم» معنى گسترده‏اى دارد که شامل قرار دادن هر چیز در غیر محل خودش مى‏شود، و از آنجا که مشرکان عبادت و گاه تدبیر جهان را در اختیار بتها مى‏گذاشتند مرتکب بزرگترین ظلم و ضلالت بودند.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه