تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۲۲ قرآن کریم
(آیه ۳۱)- اما در نقطه مقابل نیز «و هر کس از شما در برابر خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خضوع و اطاعت کند و عمل صالحى به جا آورد پاداش او را دو چندان خواهیم داد، و روزى پرارزشى را براى او فراهم ساخته‏ایم» (وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً).

(آیه ۳۲)- همسران پیامبر باید چنین باشند! در آیات گذشته سخن از موقعیت و مسؤولیت سنگین همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود، این موضوع همچنان ادامه مى‏یابد و طى آیاتى هفت دستور مهم به همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏دهد.
نخست در مقدمه کوتاهى مى‏فرماید: «اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوا پیشه کنید» (یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ).
شما به خاطر انتسابتان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داراى موقعیت خاصى هستید که مى‏توانید سر مشقى براى همه زنان باشید، چه در مسیر تقوا و چه در مسیر گناه.
و به دنبال این مقدمه- که آنان را براى پذیرش مسؤولیتها آماده مى‏سازد و به آنها شخصیت مى‏دهد- نخستین دستور را در زمینه عفت صادر مى‏کند و مخصوصا به سراغ یک نکته باریک مى‏رود تا مسائل دیگر در این رابطه خود به خود روشن گردد، مى‏فرماید: «پس بگونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند» (فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ).
بلکه به هنگام سخن گفتن، جدى و خشک و بطور معمولى سخن بگویید، نه همچون زنان کم شخصیت که سعى دارند با تعبیرات تحریک کننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصى است که افراد شهوت‏ران را به فکر گناه مى‏افکند سخن بگویید.
در پایان آیه دومین دستور را این گونه شرح مى‏دهد: «شما باید به صورت شایسته‏اى (که مورد رضاى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و توأم با حق و عدالت باشد) سخن بگویید» (وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً).

(آیه ۳۳)- سپس سومین دستور را که آن نیز در زمینه رعایت عفت است چنین بیان مى‏کند: «و شما در خانه‏هاى خود بمانید و همچون جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید» و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید (وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى‏).
منظور از «جاهلیّت اولى» همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بوده، و بطورى که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله روسرى‏هاى خود را به پشت سر مى‏انداختند بطورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره‏هاى آنها نمایان بود، و به این ترتیب قرآن همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را از این گونه اعمال باز مى‏دارد.
بدون شک این یک حکم عام است، و تکیه آیات بر زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به عنوان تأکید بیشتر است.
بالاخره دستور چهارم و پنجم و ششم را به این صورت بیان مى‏فرماید: شما زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله «نماز را بر پا دارید، و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید» (وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).
این دستورات سه گانه نیز نشان مى‏دهد که احکام فوق مخصوص به زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نیست، بلکه براى همگان است هر چند در مورد آنان تأکید بیشترى دارد.
در پایان آیه مى‏افزاید: «خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد» (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).
تعبیر به «انّما» که معمولا براى حصر است، دلیل بر این است که این موهبت ویژه خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است.
جمله «یرید» اشاره به اراده تکوینى پروردگار است یعنى معصومان به خاطر تأییدات الهى و اعمال پاک خویش، چنان هستند که در عین داشتن قدرت و اختیار براى گناه کردن به سراغ گناه نمى‏روند.
روایات بسیار زیادى که در منابع اهل سنت و شیعه وارد شده شمول همه خاندان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را نفى مى‏کند و مى‏گوید: مخاطب در آیه فوق و منظور از «اهل بیت» منحصرا پنج نفرند: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، على علیه السّلام، و فاطمه علیها السّلام و حسن و حسین علیهما السّلام.

(آیه ۳۴)- در این آیه «هفتمین» و آخرین وظیفه همسران پیامبر بیان شده و هشدارى است به همه آنان براى استفاده کردن از بهترین فرصتى که در اختیار آنان براى آگاهى بر حقایق اسلام قرار گرفته، مى‏فرماید: «و آنچه را در خانه‏هاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مى‏شود، یاد کنید» و خود را در پرتو آن بسازید که بهترین فرصت را در اختیار دارید (وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى‏ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِکْمَةِ).
سر انجام در پایان آیه مى‏فرماید: «خداوند لطیف و خبیر است» (إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطِیفاً خَبِیراً).
اشاره به این که او از دقیقترین و باریکترین مسائل باخبر و آگاه است، و نیّات شما را به خوبى مى‏داند، و از اسرار درون سینه‏هاى شما باخبر است.
جاهلیت قرن بیستم!
جمعى از مفسران در تفسیر «الجاهلیّة الاولى» در آیات مورد بحث گرفتار شکّ و تردید شدند گویى نتوانستند باور کنند که بعد از ظهور اسلام، نوعى دیگر جاهلیت در جهان پا به عرصه وجود خواهد گذاشت که جاهلیت عرب قبل از اسلام در مقابل آن موضوع کم اهمیتى خواهد بود.
ولى امروز این امر براى ما که شاهد مظاهر جاهلیت وحشتناک قرن بیستم هستیم کاملا حلّ شده است، و باید آن را به حساب یکى از پیشگوئیهاى اعجازآمیز قرآن مجید گذارد.
اگر عرب در عصر جاهلیت اولى، جنگ و غارتگرى داشت، و فى المثل چندین بار بازار عکاظ صحنه خونریزیهاى احمقانه گردید که چند تن کشته شدند، در جاهلیت عصر ما جنگهاى جهانى رخ مى‏دهد که گاه بیست میلیون نفر در آن قربانى و بیش از آن مجروح و ناقص الخلقه مى‏شوند! اگر در جاهلیت عرب زنان، «تبرج به زینت» مى‏کردند، و روسریهاى خود را کنار مى‏زدند به گونه‏اى که مقدارى از سینه و گلو و گردنبند و گوشواره آنها نمایان مى‏گشت، در عصر ما کلوپهایى تشکیل مى‏شود به نام کلوپ برهنگان- که نمونه آن در انگلستان معروف است- که با نهایت معذرت افراد در آن برهنه مادرزاد مى‏شوند، رسوائیهاى پلاژهاى کنار دریا و استخرها و حتى معابر عمومى نگفتنى است.
اگر در جاهلیت عرب، «زنان آلوده ذوات الاعلام» بودند که پرچم بر در خانه خود مى‏زدند تا افراد را به سوى خود دعوت کنند!، در جاهلیت قرن ما افرادى هستند که در روزنامه‏هاى مخصوص مطالبى را در این زمینه مطرح مى‏کنند که قلم از ذکر آن جدا شرم دارد، و جاهلیت عرب بر آن صد شرف دارد.
خلاصه چه گوییم از وضع مفاسدى که در تمدن مادى ماشینى منهاى ایمان عصر ما وجود دارد که ناگفتنش بهتر است، و نباید این تفسیر را با آن آلوده کرد.
آنچه گفتیم فقط مشتى از خروار براى نشان دادن زندگى کسانى بود که از خدا فاصله مى‏گیرند، و با داشتن هزاران دانشگاه و مراکز علمى و دانشمندان معروف، در منجلاب فساد غوطه‏ورند، و حتى گاهى همین مراکز علمى و دانشمندانشان در اختیار همان فجایع و مفاسد قرار مى‏گیرند.

(آیه ۳۵)- شأن نزول: هنگامى که «اسماء بنت عمیس» همسر «جعفر بن ابى طالب» با شوهرش از «حبشه» بازگشت به دیدن همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد، یکى از نخستین سؤالاتى که مطرح کرد این بود: آیا چیزى از آیات قرآن در باره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه! «اسماء» به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد، عرض کرد: «اى رسول خدا جنس زن گرفتار خسران و زیان است! پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: چرا؟ عرض کرد: به خاطر این که در اسلام و قرآن فضیلتى در باره آنها همانند مردان نیامده است.
اینجا بود که آیه نازل شد و به آنها اطمینان داد که زن و مرد در پیشگاه خدا از نظر قرب و منزلت یکسانند.
تفسیر:شخصیت و ارزش مقام زن در اسلام
به دنبال بحثهایى که در باره وظائف همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در آیات گذشته ذکر شده در این آیه سخنى جامع و پرمحتوا در باره همه زنان و مردان و صفات بر جسته آنها بیان شده است، و ضمن بر شمردن ده وصف از اوصاف اعتقادى و اخلاقى و عملى آنان، پاداش عظیم آنها را در پایان آیه بر شمرده است.
مى‏گوید: «مردان مسلمان و زنان مسلمان» (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ).
«و مردان مؤمن و زنان مؤمنه» (وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ).
اشاره به این که اسلام همان اقرار به زبان است که انسان را در صف مسلمین قرار مى‏دهد، و مشمول احکام آنها مى‏کند، ولى ایمان تصدیق به قلب و دل است و اعمالى که به دنبال آن مى‏آید.
«و مردانى که مطیع فرمان خدا هستند و زنانى که از فرمان حق اطاعت مى‏کنند» (وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ).
سپس به یکى دیگر از مهمترین صفات مؤمنان راستین، یعنى حفظ زبان پرداخته، مى‏گوید: «و مردان راستگو و زنان راستگو» (وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ).
و از آنجا که ریشه ایمان، صبر و شکیبایى در مقابل مشکلات است، و نقش آن در معنویات انسان همچون نقش «سر» است در برابر «تن» پنجمین وصف آنها را این گونه بازگو مى‏کند: «و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا» (وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ).
از طرفى مى‏دانیم یکى از بدترین آفات اخلاقى، کبر و غرور و حب جاه است، و نقطه مقابل آن «خشوع»، لذا در ششمین توصیف مى‏فرماید: «و مردان با خشوع و زنان با خشوع» (وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ).
گذشته از حب جاه، حب مال، نیز آفت بزرگى است، و اسارت در چنگال آن، اسارتى است دردناک، و نقطه مقابل آن انفاق و کمک کردن به نیازمندان است، لذا در هفتمین توصیف مى‏گوید: «و مردان انفاق‏گر و زنان انفاق کننده» (وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ).
سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیارى از شرور و آفات اخلاقى در امان است، زبان و شکم و شهوت جنسى، به قسمت اول در چهارمین توصیف اشاره شد، اما به قسمت دوم و سوم در هشتمین و نهمین وصف مؤمنان راستین اشاره کرده، مى‏گوید: «و مردانى که روزه مى‏دارند و زنانى که روزه مى‏دارند» (وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ).
«و مردانى که دامان خود را از آلودگى به بى‏عفتى حفظ مى‏کنند، و زنانى که عفیف و پاکند» (وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ).
سر انجام به دهمین و آخرین صفت که تداوم تمام اوصاف پیشین بستگى به آن دارد پرداخته، مى‏گوید: «و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند، و زنانى که بسیار یاد خدا مى‏کنند» (وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ).
آرى! آنها با یاد خدا در هر حال و در هر شرایط، پرده‏هاى غفلت و بى‏خبرى را از قلب خود کنار مى‏زنند، وسوسه‏ها و همزات شیاطین را دور مى‏سازند و اگر لغزشى از آنان سر زند، فورا در مقام جبران بر مى‏آیند.
در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانى را که داراى ویژگیهاى ده گانه فوق هستند چنین بیان مى‏کند: «خداوند براى آنها مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است» (أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً).
نخست با آب مغفرت گناهان آنها را- که موجب آلودگى روح و جان آنها است- مى‏شوید، سپس پاداش عظیمى که عظمتش را جز او کسى نمى‏داند در اختیارشان مى‏نهد.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه