تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۲۸ قرآن کریم

سوره سبأ
محتواى سوره:

بحثهاى این سوره- که به مناسبت شرح سرگذشت قوم «سبأ» به نام «سبا» نامیده شده- ناظر به پنج مطلب است:
۱- «مسأله توحید» و قسمتى از نشانه‏هاى خداوند در عالم هستى، و صفات پاک او از جمله «توحید» «ربوبیّت» و «الوهیّت».
۲- «مسأله معاد» که از همه مسائل در این سوره بیشتر مطرح شده.
۳- «مسأله نبوت انبیاى پیشین و مخصوصا پیامبر اسلام» و پاسخ به بهانه جوئیهاى دشمنان در باره او، و بیان پاره‏اى از معجزات انبیاى سلف.
۴- بیان بخشى از نعمتهاى بزرگ خداوند و سرنوشت شکرگزاران و کفران کنندگان، ضمن بیان گوشه‏اى از زندگى سلیمان و قوم سبا.
۵- دعوت به تفکر و اندیشه و ایمان و عمل صالح.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

(آیه ۱)- او مالک همه چیز و عالم به همه چیز است

پنج سوره از سوره ‏هاى قرآن مجید با حمد پروردگار شروع مى‏شود که در سه سوره، حمد و ستایش خداوند به خاطر آفرینش آسمان و زمین و موجودات دیگر است (سوره سبأ، فاطر، و انعام).
و در یک سوره (سوره کهف) این حمد و ستایش به خاطر نزول قرآن بر قلب پاک پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مى‏باشد.
در حالى که در سوره حمد تعبیر جامعى شده که همه این امور را در بر مى‏گیرد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».
به هر حال سخن در آغاز سوره «سبأ» از حمد و سپاس خداست به خاطر مالکیت و حاکمیت او در دنیا و آخرت.
مى‏فرماید: «حمد مخصوص خداوندى است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست» (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).
«و نیز حمد و سپاس براى او در سراى آخرت است» (وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْآخِرَةِ).
چرا که هر نعمتى، و هر فایده و برکتى، و هر خلقت موزون و شگرف و عجیبى، همه تعلق به ذات پاک او دارد.
بنابر این هر کس در این عالم مدح و ستایشى از چیزى کند این حمد و ستایش سر انجام به ذات پاک او بر مى‏گردد، و به گفته شاعر:
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست و در پایان آیه مى‏افزاید: «و او حکیم و خبیر است» (وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ).
بر اساس حکمت بالغه اوست که این نظام عجیب بر جهان حکومت مى‏کند، و بر اساس علم و آگاهى اوست که هر چیز به جاى خود قرار گرفته، و هر موجودى آنچه را که نیاز دارد در اختیار دارد.
این حمد نه تنها از زبان انسانها و فرشتگان است که از تمام ذرات جهان هستى نیز زمزمه حمد و تسبیح او به گوش هوش مى‏رسد، هیچ موجودى نیست جز این که حمد و تسبیح او مى‏گوید.

(آیه ۲)- این آیه به شرح گوشه ‏اى از علم بى‏پایان پروردگار به تناسب توصیف خداوند به «حکیم» و «خبیر» در آیه قبل پرداخته، چنین مى‏گوید: «آنچه را در زمین فرو مى‏رود و آنچه را از آن خارج مى‏شود مى‏داند» (یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها).
آرى! او از تمام قطرات باران و امواج سیلاب که در اعماق زمین فرو مى‏روند و به طبقه نفوذ ناپذیر مى‏رسند و در آنجا متمرکز و براى انسانها ذخیره مى‏شوند آگاه است.
او از دانه‏ هاى گیاهان که در زمین فرو مى‏روند و روزى به درخت سرسبز یا گیاه پر طراوتى تبدیل مى‏گردند با خبر است.
از ریشه‏ هاى درختان به هنگامى که در جستجوى آب و غذا به اعماق زمین پیشروى مى‏کنند.
از امواج الکتریسته، از گازهاى مختلف و ذرات هوا که به داخل زمین نفوذ مى‏کنند، و نیز از گنجها و دفینه ‏ها و اجساد مردگان اعم از انسانها و غیر انسانها که در این زمین گسترده دفن مى‏شوند، آرى از همه اینها با خبر است.
همچنین از گیاهانى که از زمین خارج مى‏شوند، از انسانها که از آن برخاسته ‏اند، از چشمه‏هایى که از آن مى‏جوشد، از گازهایى که از آن بر مى‏خیزد، از آتشفشانهایى که از آن زبانه مى‏کشد، و خلاصه از تمام موجوداتى که از اعماق زمین بیرون مى‏ریزند، اعم از آنچه ما مى‏دانیم و نمى‏دانیم، او از همه آنها مطلع و آگاه است.
سپس مى‏افزاید: «او از آنچه از آسمان نازل مى‏شود و یا به آسمان بالا مى‏رود باخبر است» (وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها).
از دانه ‏هاى باران، از اشعه حیات‏بخش خورشید، از امواج نیرومند وحى و شرایع آسمانى، از فرشتگانى که براى ابلاغ رسالت یا انجام مأموریتهاى دیگر به زمین نزول مى‏کنند، از اشعه کیهانى که از ماوراء جوّ به زمین نازل مى‏شود، از شهاب ها و سنگریزه ‏هاى سرگردان فضا که به سوى زمین جذب مى‏شوند، او از همه اینها مطلع است.
و نیز از اعمال بندگان که به آسمان عروج مى‏کند، از فرشتگانى که پس از اداى رسالت خود به آسمان باز مى‏گردند، از شیاطینى که براى استراق سمع به آسمانها مى‏روند، از بخارهایى که از دریا بر مى‏خیزد و بر فراز آسمان ابرها را تشکیل مى‏دهد، از آهى که از دل مظلومى بر مى‏خیزد و به آسمان صعود مى‏کند، آرى از همه اینها آگاه است.
و در پایان مى‏افزاید: «اوست مهربان و آمرزنده» (وَ هُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ).

(آیه ۳)- به پروردگار سوگند قیامت خواهد آمد!

آیات گذشته در عین این که از توحید و صفات خدا سخن مى‏گفت زمینه‏ساز مسأله معاد بود، زیرا بحث معاد جز از طریق علم بى‏پایان حق حل نمى‏شود.
لذا آیه مى‏گوید: «و کافران گفتند: (این دروغ است که قیامتى در پیش داریم) هرگز قیامت به سراغ ما نمى‏آید»! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ).
آنها مى‏خواستند از این طریق آزادى عمل پیدا کنند و هر کارى از دستشان ساخته است- به این امید که حساب و کتاب و عدل و دادى در کار نیست- انجام دهند.
اما از آنجا که دلائل قیامت روشن است قرآن با یک جمله قاطع و به صورت بیان نتیجه به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مى‏گوید: «بگو: آرى، به پروردگارم سوگند که قیامت به سراغ همه شما خواهد آمد» (قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُمْ).
تکیه روى کلمه «ربّ» به خاطر این است که قیامت از شؤون ربوبیّت است، چگونه ممکن است خداوند مالک و مربى انسانها باشد و آنها را در مسیر تکامل پیش ببرد اما نیمه کاره رها کند و با مرگ همه چیز پایان گیرد! و از آنجا که یکى از اشکالات مخالفان معاد این بوده که به هنگام خاک شدن بدن انسان، و پراکنده شدن اجزاى آن در اطراف زمین، چه کسى مى‏تواند آنها را بشناسد و جمع کند و به زندگى نوین بازگرداند؟ از سوى دیگر چه کسى مى‏تواند آنها را بشناسد و جمع کند و به زندگى نوین باز گرداند؟ از سوى دیگر چه کسى مى‏تواند حساب این همه اعمال بندگان را در نهان و آشکار و درون و برون نگاه دارد و به موقع به این حسابها برسد؟ لذا در دنباله آیه اضافه مى‏کند: «او از تمام امور پنهانى باخبر است و به اندازه سنگینى ذره‏اى در تمام آسمانها و نه در زمین از حوزه علم بى‏پایان او بیرون نخواهد بود» (عالِمِ الْغَیْبِ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ).
«و نه کوچکتر از ذره، و نه بزرگتر از آن، مگر این که همه اینها در کتاب مبین ثبت و ضبط است» (وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ).

(آیه ۴)- سپس ضمن دو آیه هدف قیام قیامت را بیان مى‏کند، و یا به تعبیر دیگر دلیل بر لزوم چنین عالمى را بعد از جهان کنونى در برابر منکران شرح داده، مى‏فرماید: «هدف این است آنها را که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند پاداش دهد» (لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
آرى «براى آنها مغفرت و روزى پرارزشى است» (أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ).
آیا اگر مؤمنان صالح العمل به پاداش خود نرسند اصل عدالت که از اساسى‏ترین اصول خلقت است تعطیل نمى‏گردد؟

(آیه ۵)- و از آنجا که بخش دیگر عدالت در مورد مجازات گنهکاران و مجرمان است در این آیه مى‏افزاید: «و کسانى که سعى در (تکذیب) آیات ما داشتند، و گمان کردند از حوزه قدرت ما مى‏توانند بگریزند، عذابى بد و دردناک خواهند داشت» (وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیاتِنا مُعاجِزِینَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ).

(آیه ۶)- عالمان، دعوت تو را حق مى‏دانند: در آیات گذشته سخن از بى‏خبران کوردلى بود که قاطعانه معاد را با آن همه دلائل، انکار مى‏کردند.
به همین مناسبت در این آیه سخن از عالمان و اندیشمندانى مى‏گوید که به تصدیق آیات الهى و تشویق دیگران به پذیرش آن مى‏پردازند، مى‏فرماید: «کسانى که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق مى‏دانند که به راه خداوند عزیز و حمید هدایت مى‏کند» (وَ یَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَ یَهْدِی إِلى‏ صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ).
(الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ) همه دانشمندان و اندیشمندان را در هر عصر و هر زمان و مکان در بر مى‏گیرد.
امروز کتابهاى مختلفى از سوى دانشمندان غربى و شرقى در باره اسلام و قرآن تألیف یافته که در آنها اعترافات بسیار گویا و روشنى بر عظمت اسلام و صدق آیه فوق دیده مى‏شود.

(آیه ۷)- در این آیه بار دیگر به مسأله قیامت و رستاخیز باز مى‏گردد و بحثهاى گذشته را به صورت دیگرى تکمیل مى‏کند، مى‏فرماید: «و کافران گفتند:
آیا مردى را به شما نشان دهیم که خبر مى‏دهد هنگامى که همگى خاک شدید و ذرات بدن شما از یکدیگر جدا شد و هر یک در گوشه‏اى قرار گرفت (و یا شاید جزء بدن حیوان یا انسان دیگرى شد) بار دیگر به آفرینش تازه‏اى باز مى‏گردید»؟! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلى‏ رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ).
به نظر مى‏رسد اصرار آنها بر مسأله انکار معاد از دو امر سر چشمه گرفته، نخست این که: چنین مى‏پنداشتند معادى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله مطرح مى‏کرد (معاد جسمانى) مطلبى است آسیب‏پذیر! دیگر این که اعتقاد به معاد و یا حتى قبول احتمالى آن به هر حال در انسان ایجاد مسؤولیت و تعهد مى‏کند، و این مطلبى بود که براى سردمداران کفر سخت خطرناک محسوب مى‏شد.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه