تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۲۹ قرآن کریم
(آیه ۸)- و عجب این که آنها این سخن را دلیل بر دروغگویى و یا جنون گوینده اش مى گرفتند، و مى گفتند: «آیا او بر خدا دروغ بسته؟ یا نوعى جنون دارد»؟
(أَفْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَمْ بِهِ جِنَّةٌ). و گر نه آدم راستگو و عاقل چگونه ممکن است لب به چنین سخنى بگشاید؟! ولى قرآن به طرز قاطعى به آنها چنین پاسخ مىگوید: چنین نیست نه او دیوانه است و نه دروغگو «بلکه آنها که ایمان به آخرت ندارند (هم اکنون) در عذاب و گمراهى دورى هستند» (بَلِ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِیدِ). چه گمراهى از این آشکارتر که انسان منکر معاد شود.
به راستى اگر زندگى محدود به همین چند روز عمر دنیا بود تصور مرگ براى هر انسانى کابوس وحشتناکى مىشد به همین دلیل منکران معاد همیشه در یک نوع نگرانى جانکاه و عذاب الیم به سر مىبرند در حالى که مؤمنان به معاد مرگ را دریچهاى به سوى جهان بقا، و وسیلهاى براى شکسته شدن قفس و آزادى از این زندان مىشمرند.
(آیه ۹)- سپس به دلیل دیگرى پیرامون معاد، دلیلى توأم با تهدید غافلان لجوج، پرداخته چنین مىگوید: «آیا به آنچه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار گرفته نگاه نکردند»؟ (أَ فَلَمْ یَرَوْا إِلى ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ).
این آسمان با این همه اختران ثابت و سیار و همچنین این زمین با تمام موجودات زنده و برکات و مواهبش، گویاترین دلیل بر قدرت آفریدگار است.
این همان «برهان قدرت» است که در آیات دیگر قرآن در برابر منکران معاد به آن استدلال شده از جمله در آیه ۸۲ سوره یس و آیه ۹۹ سوره اسراء.
در ضمن، این جمله مقدمهاى است براى تهدید این گروه متعصب تیره دل که اصرار دارند چشم به روى همه حقایق ببندند، لذا به دنبال آن مىفرماید: «اگر ما بخواهیم به زمین دستور مىدهیم پیکر آنها را در خود فرو برد» زلزلهاى ایجاد شود، زمین شکاف بردارد و در میان آن دفن گردند! (إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ).
«و یا (اگر بخواهیم) فرمان مىدهیم قطعات سنگهاى آسمانى بر آنها فرو بارد» و خودشان و خانه و زندگیشان را در هم بکوبد (أَوْ نُسْقِطْ عَلَیْهِمْ کِسَفاً مِنَ السَّماءِ).
آرى «در این موضوع، نشانه روشنى است (بر قدرت خداوند و توانایى او بر همه چیز، اما براى هر بندهاى که به سوى خدا بازگردد» و فکر و اندیشه خود را به کار گیرد (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ).
ما که از هر سو در قبضه قدرت او قرار داریم چگونه مىتوانیم توانائیش را بر معاد انکار کنیم! و یا چگونه مىتوانیم از حوزه حکومت او فرار نمائیم.
(آیه ۱۰)- مواهب بزرگ خدا بر داود!
از آنجا که در آیه قبل سخن از «عبد منیب» و بنده توبهکار بود و مىدانیم این توصیف در بعضى از آیات قرآن (ص/ ۲۴) براى داود پیامبر ذکر شده است چه بهتر که گوشهاى از حال این پیامبر بزرگ و فرزندش سلیمان به عنوان یک الگو بازگو شود و بحث گذشته تکمیل گردد.
ضمنا هشدارى باشد براى همه کسانى که نعمتهاى خدا را به دست فراموشى مىسپرند و به هنگامى که بر اریکه قدرت مىنشینند خدا را بنده نیستند.
آیه مىگوید: «ما به داود از فضل خود نعمتى بزرگ بخشیدیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا).
بعد از این اشاره سر بسته به شرح آن مىپردازد و قسمتى از فضائل معنوى و بخشى از فضیلتهاى مادى داود را بدین گونه شرح مىدهد: ما گفتیم «اى کوهها! با داود هم صدا شوید و همچنین شما اى پرندگان با او هم آواز گردید» و هر گاه او ذکر و تسبیح خدا مىگوید زمزمه را سر دهید (یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ).
در روایتى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «داود به سوى دشت و بیابان خارج شد، و هنگامى که زبور را تلاوت مىکرد هیچ کوه و سنگ و پرندهاى نبود مگر این که با او هم صدا مىشد».
بعد از ذکر این فضیلت معنوى به ذکر یک فضیلت مادّى پرداخته، مىگوید:
«و ما آهن را براى او نرم کردیم» (وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ).
ظاهر آیه این است که، نرم شدن آهن در دست داود به فرمان الهى و به صورت اعجاز انجام مىگرفت.
در حدیثى آمده است که خداوند به داود وحى فرستاد «تو بنده خوبى هستى جز این که از بیت المال ارتزاق مىکنى، داود چهل روز گریه کرد (و از خدا راه حلى خواست) خداوند آهن را براى او نرم کرد، و هر روز زرهى مىساخت ...
و به این وسیله از بیت المال بىنیاز شد».
(آیه ۱۱)- این آیه شرحى براى زره ساختن داود و فرمان بسیار پر معنى پروردگار در این زمینه است، مىگوید: ما به او گفتیم «زرههاى کامل بساز، و حلقههاى آنها را به اندازه و متناسب کن» (أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ).
در واقع خداوند به داود دستورى مىدهد که باید سرمشقى براى همه صنعتگران و کارگران با ایمان جهان باشد، دستور محکم کارى و رعایت دقت در کیفیت و کمیت در مصنوعات، آن چنان که مصرف کنندگان به خوبى و راحتى بتوانند از آن استفاده کنند، و از استحکام کامل برخوردار باشد.
و در پایان آیه داود و خاندانش را مخاطب ساخته، مىگوید: «عمل صالح به جا آورید که من نسبت به آنچه انجام مىدهید بصیر و بینا هستم» (وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).
هدف ساختن زره و کسب درآمد نیست، هدف عمل صالح است، و اینها وسیلهاى است در آن مسیر که هم داود از آن بهره مىگرفت و هم خاندان و قومش.
(آیه ۱۲)- حشمت سلیمان و مرگ عبرت انگیز او!
به دنبال بحث از مواهبى که خدا به داود داده بود سخن را به فرزندش سلیمان مىکشاند، و از سه موهبت بزرگ- که از عوامل مهم اداره یک کشور پهناور است- بحث مىکند، مىفرماید:
«و براى سلیمان باد را مسخّر ساختیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را مىپیمود و عصرگاهان مسیر یک ماه را»! (وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ).
جالب این که براى پدر جسم خشن و فوق العاده محکمى یعنى آهن را مسخّر مىکند و براى فرزند موجود بسیار لطیف! ولى هر دو کار سازنده و اعجاز آمیزند.
در این که باد چگونه دستگاه سلیمان (کرسى یا فرش او را) به حرکت در مىآورد، بر ما روشن نیست، همین قدر مىدانیم هیچ چیز در برابر قدرت خدا مشکل و پیچیده نمىباشد.
سپس به دومین موهبت الهى نسبت به سلیمان اشاره کرده، مىگوید: «و براى او چشمه مس (مذاب) را روان ساختیم»! (وَ أَسَلْنا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ).
چگونگى این امر نیز دقیقا بر ما روشن نیست، همین اندازه مىدانیم که از الطاف الهى در باره این پیامبر بزرگ بود.
و بالأخره به بیان سومین موهبت پروردگار نسبت به سلیمان یعنى تسخیر گروه عظیمى از جن پرداخته، چنین مىگوید: «و گروهى از جن پیش روى او به اذن پروردگار برایش کار مىکردند» (وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ).
«و هرگاه کسى از آنها از فرمان ما سرپیچى مىکرد او را با آتش سوزان مجازات مىکردیم» (وَ مَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِیرِ).
(آیه ۱۳)- در این آیه به بخشى از کارهاى مهم تولیدى گروه جن که به فرمان سلیمان انجام مىدادند اشاره کرده، چنین مىگوید: «سلیمان هر چه مىخواست از معبدها، و تمثالها، و ظرفهاى بزرگ غذا که همچون حوضهاى بزرگ بود، و دیگهاى عظیم ثابت براى او تهیه مىکردند» (یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ کَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ).
که بخشى از آنها مربوط به مسائل معنوى و عبادى بود، و بخشى با نیازهاى جسمانى انسانها و جمعیت عظیم لشکریان و کارگزارانش تناسب داشت.
در پایان آیه، بعد از ذکر این مواهب خداوند خطاب به دودمان حضرت داود کرده، مىفرماید: «اى آل داود! شکرگزارى کنید» (اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً).
«اما عده کمى از بندگان من شکرگزارند»! (وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ).
منظور از شکرگزارى در اینجا «شکر در عمل» است یعنى استفاده از مواهب در مسیر همان اهدافى که به خاطر آن آفریده و اعطا شدهاند، و مسلم است کسانى که مواهب الهى را عموما در جاى خود به کار گیرند اندکى بیش نیستند.
(آیه ۱۴)- این آیه که در عین حال آخرین سخن پیرامون «سلیمان» در اینجا است، از مرگ عجیب و عبرت انگیز این پیامبر بزرگ خدا سخن مىگوید، و این واقعیت را روشن مىسازد که پیامبر با آن عظمت، و حکمرانى با آن قدرت و ابهت، چگونه به آسانى جان به جانآفرین سپرد.
مىفرماید: «هنگامى که مرگ را براى سلیمان مقرر کردیم کسى مردم را از مرگ او آگاه نساخت، مگر جنبندهاى از زمین که عصاى او را مىخورد» تا عصا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد (فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ).
لذا بعد از آن مىافزاید: «هنگامى که سلیمان فرو افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقى نمىماندند» (فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ).
یعنى تا آن زمان گروه جن از مرگ سلیمان آگاه نبودند و فهمیدند که اگر از اسرار غیب آگاه بودند در این مدت در زحمت و رنج کارهاى سنگین باقى نمىماندند.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه