تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۳۲ قرآن کریم

(آیه ۳۲)- ولى مستکبران خاموش نمى ‏مانند و «در پاسخ به مستضعفین مى‏ گویند: آیا ما شما را از طریق هدایت باز داشتیم بعد از آن که هدایت به سراغ شما آمد» و به قدر کافى اتمام حجت شد و پیامبران گفتنى‏‌ها را گفتند (قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدى‏ بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ).
نه ما مسؤول نیستیم، «بلکه خود شما گنهکار بودید» (بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ).
که با داشتن آزادى اراده تسلیم سخنان بى‏اساس ما شدید، به کفر و الحاد روى آوردید و سخنان منطقى انبیا را به دست فراموشى سپردید.

(آیه ۳۳)- «و مستضعفان به مستکبران مى‏گویند: وسوسه‏هاى فریبکارانه شما در شب و روز (مایه گمراهى ما شد) هنگامى که به ما دستور مى‏دادید که به خداوند کافر شویم و همتایانى براى او قرار دهیم»! (وَ قالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً).
درست است که ما در پذیرش آزاد بودیم و مقصر و گنهکار، ولى شما هم به عنوان عامل فساد مسؤولید و گنهکار، بلکه سنگ اول به دست ناپاک شما گذاشته شد، بخصوص این که همواره از موضع قدرت با ما سخن مى‏گفتید.
لذا هر دو گروه از کرده خود پشیمان مى‏شوند، مستکبران از گمراه ساختن دیگران و مستضعفان از پذیرش بى‏قید و شرط این وسوسه‏هاى شوم، «اما هنگامى که عذاب الهى را مى‏بینند ندامت خود را کتمان مى‏کنند (مبادا بیشتر رسوا شوند) و ما غل و زنجیر بر گردن کافران مى‏نهیم» (وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِی أَعْناقِ الَّذِینَ کَفَرُوا).
آرى! آنها هر وقت در دنیا به اشتباه خود پى مى‏بردند و نادم مى‏شدند شجاعت اظهار ندامت را نداشتند، و همین خصیصه اخلاقى خود را در قیامت نیز به کار مى‏گیرند اما چه سود؟
به هر حال اینها نتیجه اعمال خودشان است که از پیش فراهم ساخته‏اند «آیا آنها جزایى جز اعمالى که انجام مى‏دادند دارند»؟! (هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
آرى! این اعمال و کردار کفار و مجرمین است که به صورت زنجیرهاى اسارت بر گردن و دست و پاى آنها گذارده مى‏شود.

(آیه ۳۴)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از اغواگرى مستکبران بود در اینجا گوشه‏اى از این اغواگرى را منعکس مى‏سازد، مى‏گوید: «و ما هرگز در هیچ شهر و دیارى پیامبر انذار کننده‏اى نفرستادیم مگر این که مترفین (همان متنعمان مغرور و مست نعمت) مى‏گفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‏اید کافریم»
و آنچه را نامش پیام الهى مى‏نهید قبول نداریم (وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).
نه تنها در برابر انبیا که در برابر هر قدم اصلاحى از ناحیه هر دانشمند مصلح و عالم مجاهدى برداشته شود این گروه سر به مخالفت بر مى‏دارند.

(آیه ۳۵)- مال و فرزند دلیل قرب به خدا نیست!

این آیه به منطق پوشالى آنها که در هر زمانى براى اثبات برترى خود به آن متوسل مى‏شدند و به اغفال عوام مى‏پرداختند اشاره کرده، مى‏گوید: «و آنها گفتند: ما از همه ثروتمندتر و پر اولادتریم» (وَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً).
خداوند به ما محبت دارد هم اموال فراوان در اختیار ما نهاده، و هم نیروى انسانى بسیار، و این دلیل بر لطف او در حق ما و نشانه مقام و موقعیت ما در نزد اوست «و ما (نور چشمى‏ها) هرگز مجازات نخواهیم شد»! (وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ).
اگر ما مطرود درگاه او بودیم این همه نعمت چرا به ما مى‏داد؟ خلاصه آبادى دنیاى ما دلیل روشنى بر آبادى آخرت ماست!

(آیه ۳۶)- این آیه این منطق پوشالى و عوام فریبانه را به عالیترین وجهى پاسخ مى‏دهد و درهم مى‏کوبد، روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله کرده، مى‏فرماید: «به آنها بگو: پروردگار من روزى را براى هر کس بخواهد گسترش مى‏دهد، و (براى هر کس بخواهد) سخت مى‏گیرد» (قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ).
و اینها همه طبق مصالحى است که براى آزمون خلق و نظام زندگى انسان لازم مى‏داند و ربطى به قدر و مقام در درگاه خدا ندارد.
بنابر این هرگز نباید وسعت روزى را دلیل بر سعادت، و تنگى روزى را دلیل بر شقاوت شمرد «اما اکثر مردم از این واقعیت بى‏خبرند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ). البته اکثریت ناآگاه و بى‏خبر چنین هستند.

(آیه ۳۷)- سپس با صراحت بیشترى همین معنى را تعقیب کرده، مى‏گوید:
«هرگز چنان نیست که اموال و اولادتان شما را نزد ما مقرّب سازد» (وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفى‏).
این سخن بدان معنى نیست که انسان دست از تلاش و کوشش لازم براى زندگى بردارد، بلکه هدف این است که داشتن امکانات اقتصادى و نیروى انسانى فراوان هرگز معیار ارزش معنوى انسانها در پیشگاه خدا نمى‏شود.
سپس به معیار اصلى ارزشهاى انسانها و آنچه مایه تقرب به درگاه خدا مى‏شود پرداخته و به صورت یک استثنا مى‏گوید: «مگر کسانى که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که براى آنها در برابر اعمالشان پاداش مضاعف است، و در غرفه‏هاى بهشتى در نهایت امنیت به سر مى‏برند» (إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ).
بنابر این تمام معیارها به این دو امر باز مى‏گردد «ایمان» و عمل «صالح».
اینجاست که قرآن با صراحت بى‏نظیرش قلم بطلان بر تمام پندارهاى انحرافى و خرافى در زمینه عوامل قرب به پروردگار کشیده.

(آیه ۳۸)- در این آیه گروه مقابل آنها را توصیف کرده، مى‏گوید: «اما آنها که براى انکار و ابطال آیات ما تلاش و کوشش مى‏کنند (نه خود ایمان دارند و نه اجازه مى‏دهند دیگران در راه حق گام نهند) در حالى که چنین مى‏پندارند که مى‏توانند از چنگال قدرت ما فرار کنند، آنها در عذاب دردناک روز قیامت احضار مى‏شوند» (وَ الَّذِینَ یَسْعَوْنَ فِی آیاتِنا مُعاجِزِینَ أُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُونَ).
آنها همان کسانى هستند که با استفاده از اموال و اولاد و نفرات خود به تکذیب انبیا پرداخته و به وسوسه خلق خدا مشغول شدند.

(آیه ۳۹)- بیزارى معبودان از عابدان

بار دیگر در اینجا به پاسخ گفتار آنها که اموال و اولاد خود را دلیل بر قرب خویش در درگاه خداوند مى‏پنداشتند باز مى‏گردد، و به عنوان تأکید مى‏گوید: «بگو: پروردگار من روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده یا محدود مى‏کند» (قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ).
سپس مى‏افزاید: «آنچه را در راه خدا انفاق کنید خداوند جاى آن را پر مى‏کند و او بهترین روزى دهندگان است» (وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ).
در روایتى از پیغمبر صلّى اللّه علیه و اله مى‏خوانیم: «کسى که یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق کردن سخاوتمند خواهد بود».
اما مسأله مهم این است که انفاق از اموال حلال و مشروع باشد که خدا غیر آن را قبول نمى‏کند و برکت نمى‏دهد.
گر چه محتواى این آیه تأکید بر مطلب گذشته است ولى از دو جهت تازگى دارد:
نخست این که آیه ۳۷ که مفهومش همین مفهوم بود بیشتر ناظر به اموال و اولاد کفار بود در حالى که این آیه ناظر به مؤمنان است.
دیگر این که آیه قبل وسعت و تنگى معیشت را در باره دو گروه مختلف بیان مى‏کرد در حالى که این آیه ممکن است اشاره به دو حالت مختلف از یک انسان باشد که گاه روزیش گسترده و گاه تنگ و محدود است.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه