تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۳۵ قرآن کریم

(آیه ۴)- در بخش دوم از آیات این سوره به دنبال سخنى که پیرامون توحید خالقیت و رازقیت بود، روى سخن را نخست به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و بعد به عموم مردم کرده برنامه‏هاى عملى آنها را به دنبال برنامه‏هاى عقیدتى گذشته تشریح مى‏کند.
نخست به پیغمبر درس استقامت در مسیر راهش مى‏دهد که مهمترین درس براى او همین است، مى‏فرماید: «اگر تو را تکذیب کنند (غم مخور، این چیز تازه‏اى نیست) پیامبران قبل از تو نیز مورد تکذیب قرار گرفتند» (وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ). آنها نیز در این راه مقاومت کردند.
مهم این است که «همه کارها به سوى خدا باز مى‏گردد» و او ناظر بر همه چیز و حساب کننده همه کارهاست (وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).
او هرگز زحمات تو را در این راه نادیده نمى‏گیرد، همان گونه که تکذیبهاى این مخالفان لجوج را بى‏کیفر نمى‏گذارد.

(آیه ۵)- سپس به بیان مهمترین برنامه انسانها پرداخته، مى‏گوید: «اى مردم! وعده خداوند حق است» (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
قیامت و حساب کتاب و میزان و مجازات و کیفر و جنت و نار وعده‏هایى است تخلف ناپذیر از سوى خداوند قادر حکیم.
با توجه به این وعده حق «مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان مغرور کننده شما را فریب دهد» و به عفو و کرم خدا مغرور سازد (فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ).
آرى! عوامل سرگرم کننده، و زرق و برقهاى دل فریب این جهان مى‏خواهد تمام قلب شما را پرکند، و از آن وعده بزرگ الهى غافل سازد مراقب آنها باشید.

(آیه ۶)- این آیه هشدارى است به همه مؤمنان در ارتباط با مسأله وسوسه‏هاى شیطان که در آیه قبل مطرح شده بود، مى‏گوید: «شیطان بطور مسلم دشمن شماست، شما نیز او را دشمن خود بدانید» (إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا). عداوت او از نخستین روز آفرینش آدم شروع شد.
در دنباله آیه براى تأکید بیشتر مى‏افزاید: «او فقط حزبش را براى این دعوت مى‏کند که اهل آتش سوزان جهنّم باشند» (إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِیرِ).
شیطان حزب خود را به آلودگى و گناه، به پلیدیهاى شهوات، به شرک و طغیان و ستم و سر انجام به آتش جهنم دعوت مى‏کند.

(آیه ۷)- در این آیه سر انجام کار «حزب اللّه» و عاقبت دردناک «حزب شیطان» را این چنین بیان مى‏کند: «کسانى که کافر شدند عذاب دردناک از آن آنهاست، و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند مغفرت و پاداش بزرگ دارند» (الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ).
طبق این آیه کفر به تنهایى موجب عذاب است ولى ایمان بدون عمل مایه نجات نخواهد بود.

(آیه ۸)- از آنجا که در آیات گذشته مردم به دو گروه تقسیم شدند در این آیه یکى از ویژگیهاى مهم این دو گروه را که در واقع سر چشمه سایر برنامه‏هاى آنهاست بیان کرده، مى‏گوید: «آیا کسى که زشتى عملش در نظر او زینت داده شده، و آن را زیبا مى‏بیند» همانند کسى است که واقعیات را آن گونه که هست زشت و زیبا درک مى‏کند؟ (أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً).
در حقیقت این مسأله کلید همه بدبختیهاى اقوام گمراه و لجوج است که اعمال زشتشان به خاطر هماهنگ بودن با شهوات و قلبهاى سیاهشان در نظرشان زیباست.
اما چه کسى اعمال سوء بدکاران را در نظرشان جلوه مى‏دهد؟
بدون شک عامل اصلى، هواى نفس و شیطان است، اما چون خدا این اثر را در اعمال آنها آفریده مى‏توان آن را به خدا نیز نسبت داد، زیرا انسانها هنگامى که گناهى را مرتکب مى‏شوند در آغاز از عمل خود ناراحت مى‏شوند، اما هر قدر آن را تکرار مى‏کنند از ناراحتى آنها کاسته مى‏شود. تدریجا به مرحله بى‏تفاوتى مى‏رسند، و اگر باز هم تکرار کنند زشتیها در نظرشان زیبا مى‏شود.
سپس قرآن به بیان علت تفاوت این دو گروه پرداخته، مى‏افزاید: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى‏کند و هر کس را بخواهد هدایت مى‏نماید» (فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ).
روشن است این مشیت الهى توأم با حکمت اوست و به هر کس آنچه لایق است مى‏دهد.
لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «مبادا بر اثر شدت تأسف و حسرت بر وضع آنها جان خود را از دست دهى» (فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ).
اما چرا حسرت نخورى؟ «براى این که خداوند از اعمال آنها آگاه است» و آنچه را شایسته آنند به آنها مى‏دهد (إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ).

(آیه ۹)- در این آیه با توجه به بحثهایى که قبلا پیرامون هدایت و ضلالت و ایمان و کفر گذشت به بیان کوتاه و روشنى پیرامون مبدأ و معاد مى‏پردازد و اثبات «مبدأ» را با اثبات «معاد» در یک دلیل جالب قرین کرده، مى‏فرماید: «خداوند همان کسى است که بادها را فرستاد تا ابرهایى را به حرکت در آورند» (وَ اللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً).
«پس ما این ابرها را به سوى سرزمین مرده و خشکى مى‏رانیم» (فَسُقْناهُ إِلى‏ بَلَدٍ مَیِّتٍ).
«سپس به وسیله آن زمین را بعد از مردنش زنده مى‏کنیم» (فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها).
«آرى! زنده شدن مردگان بعد از مرگ نیز همین گونه است»! (کَذلِکَ النُّشُورُ).
نظام حساب شده‏اى که بر حرکت بادها، و سپس حرکت ابرها، و بعد از آن نزول قطره‏هاى حیات بخش باران، و به دنبال آن زنده شدن زمینهاى مرده حاکم است، خود بهترین دلیل و گواه بر این حقیقت است که دست قدرت حکیمى در پشت این دستگاه قرار دارد و آن را تدبیر مى‏کند.

(آیه ۱۰)- به دنبال این بحث توحیدى، به اشتباه بزرگ مشرکان که عزت خویش را از بتها مى‏ خواستند، اشاره کرده، مى‏فرماید: «کسانى که عزت مى‏خواهند (از خدا بطلبند چرا که) تمام عزت از آن خداست» (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً).
از آنجا که تنها ذات پاک اوست که شکست ناپذیر است، لذا تمام عزت از آن اوست، و هر کس عزتى کسب مى‏کند از برکت دریاى بى‏انتهاى اوست.
در حالات امام حسن مجتبى علیه السّلام مى‏خوانیم که در ساعات آخر عمرش هنگامى که یکى از یاران به نام «جنادة بن ابى سفیان» از او اندرز خواست نصایح ارزنده و مؤثرى براى او بیان فرمود که از جمله این بود: «هر گاه بخواهى بدون داشتن قبیله «عزیز» باشى و بدون قدرت حکومت و هیبت داشته باشى، از سایه ذلت معصیت خدا به درآى و در پناه عزت اطاعت او قرار گیر»! سپس راه وصول به «عزت» را چنین تشریح مى‏کند: «سخنان پاکیزه و عقاید پاک به سوى او صعود مى‏کند» (إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ).
«و عمل صالح را او بالا مى‏برد» (وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ).
«الکلم الطّیّب» به اعتقادات صحیح نسبت به مبدأ و معاد و آیین خداوند تفسیر شده است.
سپس به نقطه مقابل آن پرداخته، مى‏گوید: «و کسانى که نقشه سوء مى‏کشند عذاب شدیدى براى آنهاست» (وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).
«و تلاش و کوشش آلوده و ناپاک و فاسد آنها نابود مى‏گردد» و به جایى نمى‏رسد (وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُورُ).

(آیه ۱۱)- با توجه به این که در آیات گذشته سخن از مسأله توحید و معاد و صفات خدا در میان بود، در این آیه نخست به آفرینش انسان در مراحل مختلف اشاره کرده، مى‏گوید: «خداوند شما را از خاک آفرید» (وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ).
«سپس از نطفه» (ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ).
«بعد از آن شما را به صورت همسران یکدیگر درآورد» (ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً).
مسلم است که انسان از خاک است هم از این نظر که جدّ انسانها، آدم از خاک آفریده شده، و هم از این نظر که تمام موادى که جسم انسان را تشکیل مى‏دهد و یا انسان از آن تغذیه مى‏کند، و یا نطفه او از آن منعقد مى‏شود همه سر انجام به موادى که در خاکها نهفته است منتهى مى‏شود.
سپس وارد چهارمین و پنجمین مرحله حیات انسان شده، موضوع «باردارى مادران» و «وضع حمل» آنها را پیش کشیده، مى‏گوید: «هیچ جنس ماده‏اى باردار نمى‏شود و وضع حمل نمى‏کند مگر به علم پروردگار» (وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‏ وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ).
خاک بى‏جان و مرده کجا و انسان زنده عاقل و هوشیار و پرابتکار کجا؟! نطفه بى‏ارزش که از چند قطره آب متعفن تشکیل شده کجا و انسانى رشید و زیبا و مجهز به حواس مختلف و دستگاههاى گوناگون کجا؟! بعد به مرحله «ششم» و «هفتم» این برنامه شگرف در حلقه دیگر پرداخته و به مراحل مختلف عمر و فزونى و کاستى آن بر اثر عوامل مختلف اشاره کرده، مى‏گوید:
«و هیچ انسانى عمر طولانى نمى‏کند، یا از عمرش کاسته نمى‏شود مگر این که در کتاب (علم خداوند) ثبت است» و از قوانین و برنامه‏هایى تبعیت مى‏کند که حاکم بر آنها علم و قدرت اوست (وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِی کِتابٍ).
و سر انجام آیه را با این جمله پایان مى‏دهد: «همه اینها بر خداوند آسان است» (إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ).
آفرینش این موجود عجیب و همچنین مسائل مربوط به جنسیت، و زوجیت، و باردارى، و وضع حمل، و افزایش و کاستى عمر، چه از نظر قدرت، و چه از نظر علم و محاسبه همه براى او سهل و ساده است، و اینها گوشه‏اى از آیات انفسى هستند که از یک سو ما را به مبدأ عالم هستى مربوط و آشنا مى‏کنند و از سوى دیگر دلائل زنده‏اى بر مسأله امکان معاد محسوب مى‏شوند.
یک سلسله عوامل طبیعى در افزایش یا کوتاهى عمر دخالت دارند که بسیارى از آنها براى بشر تا کنون شناخته شده است، همانند تغذیه صحیح، کار و حرکت مداوم، دورى از هیجانات مداوم، و داشتن ایمان قوى که بتواند انسان را در ناملایمات زندگى آرامش و قدرت بخشد.
ولى علاوه بر اینها عواملى وجود دارد که در روایات اسلامى روى آن تأکید شده است، به عنوان نمونه به دو روایت زیر توجه فرمایید:
الف) پیغمبر گرامى صلّى اللّه علیه و اله مى‏فرماید: «انفاق در راه خدا و صله رحم خانه‏ها را آباد و عمرها را طولانى مى‏کند».
ب) امام باقر علیه السّلام مى‏فرماید: «نیکوکارى و انفاق پنهانى فقر را بر طرف ساخته، و عمر را افزون مى‏کند».

منبع: برگزیده تفسیر نمونه