تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۴۰ قرآن کریم

(آیه ۴۵)- اگر لطف او نبود جنبنده‏اى بر پشت زمین نبود!

این آیه که آخرین آیه سوره «فاطر» است بحثهاى تند و تهدیدهاى شدید گذشته این سوره را با بیان لطف و رحمت پروردگار بر مردم روى زمین پایان مى‏دهد، همان گونه که این سوره را با گشایش رحمت خدا بر مردم آغاز کرد.
آیه قبل که مجرمان بى‏ایمان را تهدید به سرنوشت پیشینیان مى‏کرد این سؤال را براى بسیارى از آنها و دیگران مطرح مى‏سازد که اگر سنت الهى در باره همه گردنکشان چنین است پس چرا این قوم مشرک و سرکش مکّه را مجازات نمى‏کند؟! در پاسخ این سؤال مى‏فرماید: «اگر خداوند همه مردم را به خاطر اعمالى که انجام داده‏اند مجازات کند (و هیچ مهلتى براى اصلاح و تجدید نظر و خودسازى به آنان ندهد) جنبنده‏اى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت» (وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ).
آن چنان مجازاتهاى پى در پى نازل مى‏شد و صاعقه‏ها و زلزله‏ها و طوفانها گنهکاران ظالم را در هم مى‏کوبید که زمین جاى زندگى براى کسى نبود.
«ولى خداوند (به لطف و کرمش) آنها را تا زمان معینى به تأخیر مى‏اندازد» و به آنها فرصت براى توبه و اصلاح مى‏دهد (وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى).
اما این حلم و فرصت الهى حسابى دارد، تا زمانى است که اجل آنها فرا نرسیده باشد، «اما هنگامى که اجل آنها فرارسد (هر کس را به مقتضاى عملش جزا مى‏دهد چرا که) خداوند نسبت به بندگانش بصیر و بیناست» هم اعمال آنها را مى‏بیند و هم از نیات آنها با خبر است (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً).
«پایان سوره فاطر»

سوره یس 
محتواى سوره:

در این سوره چهار بخش عمده مخصوصا دیده مى ‏شود:
۱- نخست سخن از رسالت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و قرآن مجید و هدف از نزول این کتاب بزرگ آسمانى است.
۲- بخش دیگر از رسالت سه نفر از پیامبران الهى، و چگونگى دعوت آنها به سوى توحید و مبارزه پى‏گیر و طاقتفرساى آنها با شرک سخن مى‏گوید.
۳- بخشى از این سوره که از آیه ۳۳ شروع مى‏شود و تا آیه ۴۴ ادامه دارد مملو از نکات جالب توحیدى، و بیان گویا از آیات و نشانه‏هاى عظمت پروردگار در عالم هستى است.
۴- بخش مهم دیگرى از این سوره در مسائل مربوط به «معاد» و دلائل گوناگون آن و چگونگى حشر و نشر، و سؤال و جواب در روز قیامت، و پایان جهان، و بهشت و دوزخ سخن مى‏گوید، و در لابلاى این بحثها آیاتى تکان دهنده براى بیدارى و هشیارى غافلان و بى‏خبران آمده است که اثرى نیرومند در دلها و جانها دارد.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

(آیه ۱)- سر آغاز «قلب قرآن» این سوره همانند ۲۸ سوره دیگر قرآن مجید با حروف مقطعه آغاز مى‏شود، و این بار دو حرف «یا- سین» (یس). آیه اول سوره را تشکیل مى‏دهد.
در خصوص سوره «یس» در روایتى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم که فرمود:
«یس نام رسول خداست و دلیل بر آن این است که بعد از آن مى‏فرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستى».

(آیه ۲)- به دنبال این حروف مقطعه- همانند بسیارى از سوره‏هایى که با حروف مقطعه آغاز شده- سخن از قرآن مجید به میان مى‏آورد، منتها در اینجا به آن سوگند یاد کرده، مى‏گوید: «سوگند به قرآن حکیم» (وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ).
گویى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پیشوا معرفى مى‏کند که مى‏تواند درهاى حکمت را به روى انسانها بگشاید.
البته خداوند نیازى به سوگند ندارد، ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دو فایده مهم است: نخست تأکید روى مطلب، و دیگر بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مى‏شود.

(آیه ۳)- این آیه چیزى را که سوگند آیه قبل به خاطر آن بوده است بازگو مى‏کند، مى‏فرماید: «مسلما تو از رسولان خداوند هستى» (إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ).

(آیه ۴)- رسالتى که توأم با حقیقت است و «بودن تو بر صراط مستقیم» (عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).

(آیه ۵)- سپس مى‏افزاید: این قرآنى است که «از ناحیه خداوند عزیز و رحیم نازل شده» (تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ).
عزّت و رحمتش که یکى مظهر «انذار» و دیگرى مظهر «بشارت» است با هم آمیخته و این کتاب بزرگ آسمانى را در اختیار انسانها گذارده است.

(آیه ۶)- این آیه هدف اصلى نزول قرآن را این گونه شرح مى‏دهد:
قرآن را بر تو نازل کردیم «تا قومى را انذار کنى که پدران آنها انذار نشدند و به همین دلیل آنها در غفلت فرو رفته‏اند» (لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ).
قرآن نازل شد تا مردم غافل را هوشیار، و خواب زدگان را بیدار سازد.

(آیه ۷)- سپس قرآن به عنوان یک پیشگویى در باره سران کفر و سردمداران شرک مى‏گوید: «فرمان و وعده الهى بر اکثر آنها تحقق یافته و به همین دلیل ایمان نمى‏آورند» (لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى‏ أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).
حقیقت این است که انسان در صورتى اصلاح پذیر و قابل هدایت است که فطرت توحیدى خود را با اعمال زشت و اخلاق آلوده‏اش بکلى پایمال نکرده باشد و گر نه تاریکى مطلق بر قلب او چیره خواهد شد و تمام روزنه‏هاى امید براى او بسته مى‏شود.

(آیه ۸)- این آیه ادامه توصیف این گروه نفوذ ناپذیر است، در نخستین توصیف آنها مى‏گوید: «ما در گردنهاى آنها غلهایى قرار دادیم که تا چانه‏هاى آنها ادامه دارد، و سرهاى آنها را به بالا نگاه داشته است» (إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ).
چه جالب است تشبیهى که از حال بت پرستان لجوج خصوصا سران آنها به چنین انسانهایى شده، آنها طوق «تقلید» و زنجیر «عادات و رسوم خرافى» را بر گردن و دست و پاى خود بسته‏اند و غلهاى آنها آنقدر پهن و گسترده است که سر آنها را بالا نگاهداشته و از دیدن حقایق محروم ساخته، آنها اسیرانى هستند که نه قدرت فعالیت و حرکت دارند و نه قدرت دید! آیه فوق هم مى‏تواند ترسیمى از حال این گروه بى‏ایمان در دنیا باشد، و هم بیان حال آنها در آخرت که تجسمى است از مسائل این جهان.

(آیه ۹)- این آیه توصیف دیگرى از همین افراد است، و ترسیم گویایى از عوامل نفوذ ناپذیرى آنها، مى‏فرماید: «و ما در پیش روى آنها سدى قرار دادیم و در پشت سرشان سدى» (وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا).
آنها در میان این دو سد چنان محاصره شده‏اند که نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت! و در همین حال «چشمانشان را پوشانده‏ایم لذا نمى‏بینند» (فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ).
و چنین است حال مستکبران خودخواه و خودبین، و مقلدان کور و کر، و متعصبان لجوج در برابر چهره حقایق!

(آیه ۱۰)- به همین دلیل در این آیه صریحا مى‏گوید: «براى آنها یکسان است، چه آنها را انذار کنى، یا نکنى، ایمان نمى‏آورند»! (وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).
گفتار تو هر قدر نافذ، و وحى آسمانى هر قدر مؤثر باشد، تا در زمینه آماده وارد نشود تأثیر نخواهد گذاشت.

(آیه ۱۱)- چه کسانى انذار تو را مى‏پذیرند؟ در آیات گذشته سخن از گروهى در میان بود که به هیچ وجه آمادگى پذیرش انذارهاى الهى را ندارند، اما در اینجا از گروه دیگرى که درست در نقطه مقابل آنها قرار گرفته‏اند سخن مى‏گوید، تا با مقایسه با یکدیگر- همان گونه که روش قرآن در بحث است- مسأله روشنتر شود.
مى‏فرماید: «تو تنها کسى را انذار مى‏کنى که از ذکر پیروى کند، و از خداوند رحمان در پنهان بترسد» و از طریق برهان و استدلال او را بشناسد (إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ). کسى که گوش شنوا و قلب آماده دارد.
«و کسى که چنین است او را بشارت به مغفرت و پاداش پر ارزش ده» (فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ).

(آیه ۱۲)- سپس به تناسب بحثى که در آیات گذشته پیرامون اجر و پاداش پر ارزش مؤمنان و پذیرندگان انذارهاى انبیا آمده بود در این آیه به مسأله «معاد و رستاخیز و ثبت و ضبط اعمال براى حساب و جزا» اشاره کرده، مى‏فرماید: «ما مردگان را زنده مى‏کنیم» (إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى‏).
«و تمام آثار آنها را مى‏نویسیم» (وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ).
بنابر این چیزى فروگذار نخواهد شد مگر این که در نامه اعمال براى روز حساب محفوظ خواهد بود.
و در پایان آیه براى تأکید بیشتر مى‏افزاید: «و ما همه چیز را در کتاب آشکار احصا کرده‏ایم» (وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ).


منبع: برگزیده تفسیر نمونه