تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۶۰ قرآن کریم

(آیه ۱۱)- در پنجمین دستور سخن از مسأله اخلاص، و توحید خالص از هر گونه شائبه شرک، به میان آمده، اما در اینجا لحن کلام عوض مى‏شود و پیامبر صلّى اللّه علیه و اله از وظائف و مسؤولیتهاى خودش سخن مى‏گوید، مى‏فرماید: «بگو: من مأمورم که خدا را پرستش کنم در حالى که دینم را براى او خالص کرده باشم» (قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ).

(آیه ۱۲)- سپس به ششمین دستور اشاره کرده، مى‏افزاید: «و مأمورم که نخستین مسلمان باشم»! (وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ).

(آیه ۱۳)- هفتمین و آخرین دستور که مسأله خوف از مجازات پروردگار در روز قیامت است نیز با همین لحن عنوان شده، مى‏فرماید: «بگو: من اگر نافرمانى پروردگارم کنم از عذاب روز بزرگ (قیامت) مى‏ترسم» (قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).
تا این حقیقت روشن شود که پیامبر صلّى اللّه علیه و اله نیز بنده‏اى از بندگان خدا است، او نیز مأمور به پرستش خالصانه است و از کیفر الهى خائف مى‏باشد، و این خود نشانه روشنى بر عظمت و حقانیت اوست.

(آیه ۱۴)- بعد از ذکر برنامه هفت ماده‏اى آیات فوق (تقوا، احسان، هجرت، صبر، اخلاص، تسلیم، و خوف) از آنجا که مسأله اخلاص مخصوصا در برابر انگیزه‏هاى مختلف شرک ویژگى خاصى دارد بار دیگر براى تأکید به سراغ آن رفته، و با همان لحن مى‏فرماید: «بگو: تنها خدا را مى‏پرستم در حالى که دینم را براى او خالص مى‏کنم» (قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِینِی).

(آیه ۱۵)- «شما هر کس را جز او مى‏خواهید بپرستید» (فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ).
سپس مى‏افزاید: «بگو: این راه، راه زیانکاران است چرا که) زیانکاران واقعى آنانند که سرمایه وجود خویش و بستگانشان را در روز قیامت از دست داده‏اند»! (قُلْ إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
نه از وجود خویش بهره‏اى گرفتند، و نه از سرمایه عمر نتیجه‏اى، نه خانواده و فرزندانشان وسیله نجات آنها هستند و نه مایه آبرو و شفاعت در پیشگاه حق، تازه در برابر از دست دادن این سرمایه‏هاى عظیم، سخت‏ترین و دردناکترین عذاب را براى خود فراهم ساخته‏اند.
«آگاه باشید زیان آشکار همین است»! (أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ).

(آیه ۱۶)- در این آیه یکى از چهره‏ هاى زیان آشکار آنها را این گونه توصیف مى‏کند: «براى آنها از بالاى سرشان سایبانهائى از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهائى» از آتش است! (لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ).
و به این ترتیب آنها از هر طرف با شعله ‏هاى آتش محاصره شده‏اند، چه خسرانى از این بالاتر؟ و چه عذابى از این دردناکتر؟! این در حقیقت تجسمى از حالات دنیاى آنهاست که جهل و کفر و ظلم به تمام وجودشان احاطه کرده بود، و از هر سو آنها را مى‏پوشاند.
سپس براى تأکید و عبرت مى افزاید: «این چیزى است که خداوند با آن بندگانش را مى‏ترساند، اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهیزید»! (ذلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ یا عِبادِ فَاتَّقُونِ).
تعبیر به «عباد» (بندگان) اشاره به این است که اگر خداوند تهدیدى به عذاب مى‏کند آن هم به خاطر لطف و رحمت اوست، تا بندگان حق گرفتار چنین سرنوشت شومى نشوند.

(آیه ۱۷)- بندگان حقیقى خدا: باز در اینجا، قرآن از روش مقایسه بهره‏گیرى کرده، و در مقابل مشرکان متعصب و لجوجى که سرنوشتى جز آتش دوزخ ندارند سخن از بندگان خاص و حقیقت جوى پروردگار به میان آورده، مى‏گوید: و کسانى که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوى خدا بازگشتند بشارت از آن آنهاست» (وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‏).
«اجتناب از طاغوت» دورى از هر گونه شرک و بت پرستى و هوى پرستى و شیطان پرستى و تسلیم در برابر حاکمان جبّار و سلطه گران ستمکار را فرا مى‏گیرد و «أَنابُوا إِلَى اللَّهِ» جامع روح تقوا و پرهیزکارى و ایمان است، و البته چنین کسانى در خور بشارتند.
سپس براى معرفى این بندگان ویژه مى‏گوید: «پس بندگان مرا بشارت ده» (فَبَشِّرْ عِبادِ).

(آیه ۱۸)- «همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند، و از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند» (الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ).
«آنها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند» (أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ).
این دو آیه که به صورت یک شعار اسلامى درآمده، آزاد اندیشى مسلمانان، و انتخابگرى آنها را در مسائل مختلف به خوبى نشان مى‏دهد.

(آیه ۱۹)- و از آنجا که پیامبر صلّى اللّه علیه و اله به هدایت گمراهان و مشرکان سخت علاقه داشت، و از انحراف آنها که گوش شنوا در برابر حقایق نداشتند رنج مى‏برد این آیه به او از طریق بیان این حقیقت که این عالم، عالم آزادى و امتحان است، و گروهى سر انجام مستوجب آتشند دلدارى داده، مى‏گوید: «آیا تو مى‏توانى کسى را که فرمان عذاب الهى در باره او قطعى شده رهایى بخشى، آیا تو مى‏توانى کسى را که در درون آتش است برگیرى و نجات دهى؟ (أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ).
بدیهى است قطعى شدن فرمان عذاب در باره این گروه جنبه اجبارى نداشته، بلکه به خاطر اعمالى است که مرتکب شده‏اند.

(آیه ۲۰)- اما براى شادى قلب پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و امیدوارى مؤمنان، در این آیه چنین مى‏گوید: «ولى آنها که تقواى الهى پیشه کردند غرفه‏هایى در بهشت دارند که بر فراز آنها غرفه‏هاى دیگرى بنا شده» (لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِیَّةٌ).
اگر دوزخیان در میان پرده‏هاى آتش قرار دارند، بهشتیان غرفه‏هایى دارند بر فراز غرفه‏ها، و قصرهایى بر فراز قصرها، چرا که دیدن منظره گلها و آبها و نهرها و باغها از فراز غرفه‏ها لذت بخش و دلپذیرتر است.
این غرفه‏هاى زیباى بهشتى با نهرهائى که از زیر آن جارى مى‏شود تزیین شده لذا در دنباله آیه مى‏فرماید: «و از زیر آنها نهرها جارى است» (تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
آرى «این وعده الهى است، و خداوند در وعده خود تخلّف نمى‏کند» (وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعادَ).

(آیه ۲۱)- در این آیه بار دیگر قرآن به دلائل توحید و معاد باز مى‏گردد، و بحثهایى را که در آیات گذشته پیرامون کفر و ایمان بود تکمیل مى‏کند.
روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله کرده، به عنوان سرمشقى براى همه مؤمنان، مى‏فرماید: «آیا ندیدى که خداوند از آسمان آبى فرستاد و آن را بصورت چشمه‏هائى در زمین وارد نمود»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابِیعَ فِی الْأَرْضِ).
قطره‏هاى حیاتبخش باران از آسمان نازل مى‏شود، قشر «نفوذ پذیر» زمین آنها را به درون مى‏پذیرد و تا به قشر «نفوذ ناپذیر» مى‏رسد آنها را متوقف مى‏سازد و ذخیره مى‏کند، سپس بصورت چشمه‏ها و قناتها و چاهها بیرون مى‏فرستد.
بعد مى‏افزاید: «سپس با آن زراعتى را خارج مى‏سازد که رنگهاى مختلف دارد» (ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ).
هم انواع آن مختلف است، همچون گندم و جو و برنج و ذرت، و هم کیفیتهاى آن متفاوت است، و هم رنگ ظاهرى آن، بعضى سبز تیره، بعضى سبز کمرنگ، بعضى داراى برگهاى پهن و گسترده، و بعضى برگهاى باریک و لطیف و همچنین ...!
بعد به مراحل دیگر حیات این گیاه پرداخته، مى‏گوید: «بعد آن گیاه خشک مى‏شود به گونه‏اى که آن را زرد و بى‏روح مى‏بینى»! (ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا).
تند باد از هر سو مى‏وزد، و آن را که سست شده است از جا مى‏کند «سپس آن را درهم شکسته و خرد مى‏کند» (ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطاماً).
«در این مثال تذکرى است براى خردمندان» از ناپایدارى دنیا (إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرى‏ لِأُولِی الْأَلْبابِ).
تذکرى است از نظام حسابشده و با عظمت عالم هستى و ربوبیت پروردگار در این صحنه عظیم، و نیز تذکرى است از پایان زندگى و خاموش شدن شعله‏هاى حیات، و سپس مسأله رستاخیز، و تجدید حیات مردگان.


منبع: برگزیده تفسیر نمونه