تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۷۳ قرآن کریم
(آیه ۵۰)- ولى مراقبان دوزخ «مىگویند: آیا پیامبران شما دلائل روشن برایتان نیاوردند»؟ و آیا بقدر کافى براى شما اتمام حجت نشد؟ (قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ).
در پاسخ «مىگویند: آرى» (قالُوا بَلى).
خازنان دوزخ به «آنان مىگویند: پس هر چه مىخواهید (خدا را) بخوانید ولى دعاى کافران (به جایى نمىرسد و) جز در ضلالت نیست» (قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ).
شما خود معترفید که پیامبران الهى با دلائل روشن آمدند، اما به آنها اعتنا نکردید و کافر شدید، بنابر این هر چه دعا کنید سودى ندارد.
(آیه ۵۱)- ما مؤمنان را یارى مىدهیم!
از آنجا که در آیات پیشین سخن از «مؤمن آل فرعون» آن مرد مجاهد و مبارز کم نظیر و حمایت خداوند از او مطرح بود، در اینجا به عنوان یک قانون کلى حمایت خویش را از پیامبران و مؤمنان در دنیا و آخرت بیان مىدارد.
مىفرماید: «ما بطور مسلم رسولان خود و کسانى را که ایمان آورده اند در زندگى دنیا و روز قیامت که گواهان بر پا مى خیزند یارى مىدهیم» (إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ).
حمایتى که بىقید و شرط است و به همین جهت انواع پیروزیها را به دنبال دارد، اعم از پیروزى در منطق و بیان، یا پیروزى در جنگها، یا فرستادن عذاب الهى بر مخالفان و نابود کردن آنان و یا امدادهاى غیبى که قلب را تقویت و روح را به لطف الهى نیرومند و قوى مىسازد.
مقصود از «اشهاد» فرشتگان و پیامبران و مؤمنانند که گواهان اعمال انسانها مى باشند.
(آیه ۵۲)- اما آن روز روز رسوایى و بدبختى کافران و ظالمان است، چنانکه در این آیه مىافزاید: «همان روزى که عذر خواهى ظالمان سودى به حالشان نمىبخشد، و لعنت خدا مخصوص آنهاست، و خانه و جایگاه بد نیز به آنها تعلق دارد» (یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ).
(آیه ۵۳)- سپس قرآن یکى از موارد یارى رسولان و پیروزى آنها را در پرتو حمایت الهى بر دشمنان عنوان کرده، مىگوید: «و ما به موسى هدایت بخشیدیم و بنى اسرائیل را وارثان کتاب آسمانى (تورات) قرار دادیم» (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْهُدى وَ أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ).
هدایتى که خداوند به موسى ارزانى داشت معنى گستردهاى دارد که هم مقام نبوت و وحى را شامل مىشود، و هم کتاب آسمانى یعنى تورات، و هم هدایتهایى که در مسیر انجام رسالتش به او داده شد، و معجزاتى که در اختیار او قرار گرفت.
(آیه ۵۴)- در این آیه مى افزاید: این کتاب آسمانى «مایه هدایت و تذکّر براى صاحبان عقل بود» (هُدىً وَ ذِکْرى لِأُولِی الْأَلْبابِ).
تفاوت «هدایت» و «ذکرى» در این است که هدایت در آغاز کار است، اما «تذکر» به عنوان یادآورى در برابر مسائلى است که انسان قبلا شنیده و به آن ایمان آورده اما از صفحه خاطرش محو شده است، و به تعبیر دیگر کتب آسمانى هم آغازگر هدایت است هم تداوم بخش آن.
ولى هم در آغاز، و هم در ادامه کار، بهره واقعى را «اولوا الالباب» و صاحبان مغز و اندیشه مىبرند، نه نابخردان لجوج و نه متعصبان چشم و گوش بسته.
(آیه ۵۵)- در این آیه سه دستور مهم به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله مىدهد که در حقیقت دستوراتى است عمومى و همگانى هر چند مخاطب شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و اله است. نخست مىگوید: «پس صبر و شکیبایى پیشه کن که وعده خدا حق است» (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
در برابر عناد و لجاجت دشمنان و کارشکنى آنان صبر کن.
در مقابل نادانى جمعى از دوستان و سستى و سهل انگارى و احیانا آزار آنان صبر کن.
و در برابر تمایلات نفس و هوسهاى سرکش و خشم و غضب نیز شکیبایى نما.
تمام پیروزیهایى که نصیب پیامبر و مسلمانان نخستین شد در سایه همین صبر و استقامت بود، و امروز نیز بدون آن غلبه بر دشمنان فراوان و مشکلات زیاد ممکن نیست.
در دستور دوم مىفرماید: «و براى گناهت استغفار کن» (وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ).
مسلم است پیامبر به خاطر مقام عصمت مرتکب گناهى نمىشد، ولى چنانکه گفتهایم این گونه تعبیرات در قرآن مجید در مورد پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و سایر انبیاء علیهم السّلام اشاره به گناهان نسبى است. چرا که یک لحظه غفلت و حتى یک ترک اولى در مورد آنها سزاوار نیست، و باید از همه این امور برکنار باشند و هرگاه از آنها سر زند، از آن استغفار مىکنند.
در آخرین دستور مىفرماید: «و هر صبح و شام تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور» (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ).
(آیه ۵۶)- در آیات گذشته خداوند پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را به صبر و شکیبایى در مقابل مخالفان و نغمههاى ناموزون و توطئههاى شوم آنها دعوت مىکرد، در اینجا انگیزه مجادله و ستیزه جوئیهاى آنان را در مقابل حق شرح مىدهد.
مىگوید: «کسانى که بدون منطق و دلیلى که از سوى خدا براى آنها آمده باشد در آیات الهى مجادله مىکنند، در سینههاشان جز تکبر نیست» (إِنَّ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ).
و به این ترتیب آیه گواه زندهاى بر این حقیقت است که سر چشمه اصلى این گونه مجادلهها، کبر و غرور و خود محورى است.
سپس مىافزاید: «آنها هرگز به منظور خود نخواهند رسید» (ما هُمْ بِبالِغِیهِ).
هدف آنان این است که خود را بزرگ ببینند، فخر بفروشند و بر جامعه حکومت کنند، اما جز ذلت و زیر دست بودن بهرهاى نخواهند گرفت.
در پایان آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله دستور مىدهد که از شرّ این گونه افراد مغرور و خودخواه و بىمنطق به خدا پناه ببرد، مىفرماید: «اکنون که چنین است به خدا پناه ببر که او شنوا و بیناست» (فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ).
هم سخنان بى اساس آنها را مى شنود و هم توطئه ها و اعمال زشتشان را مى بیند.
(آیه ۵۷)- و از آنجا که یکى از موارد مهم مجادله کفار در برابر پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله مسأله معاد و زنده شدن انسانها بعد از مرگ بود، در این آیه با یک بیان روشن مسأله معاد را متذکر شده، مىفرماید: «آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر و بالاتر است، ولى بیشتر مردم نمىدانند» (لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ).
کسى که توانایى دارد این کرات عظیم و کهکشانهاى وسیع و گسترده را با آن همه عظمت بیافریند، و اداره و تدبیر کند چگونه از احیاى مردگان عاجز و ناتوان خواهد بود؟
در این آیه یکى دیگر از عوامل «مجادله» باطل را ذکر کرده که آن «جهل» است، در حالى که در آیات قبل مسأله «کبر» مطرح شده بود، و این هر دو رابطه نزدیک با هم دارند، چرا که سر چشمه «کبر» «جهل و نادانى» و عدم شناخت قدر خود یا مقدار علم و دانایى خویشتن است.
(آیه ۵۸)- در این آیه در یک مقایسه روشن وضع حال این متکبران جاهل را در مقابل مؤمنان آگاه، روشن ساخته، مىگوید: «نابینا و بینا هرگز مساوى نیستند».
(وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى وَ الْبَصِیرُ).
«همچنین کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند، با بدکاران» یکسان نخواهند بود (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِیءُ).
اما شما بر اثر خودخواهى و جهل «کمتر متذکر مىشوید» (قَلِیلًا ما تَتَذَکَّرُونَ).
نابینا همان آدم نادان و بىخبرى است که پردههاى کبر و غرور بر چشمانش افتاده، و اجازه درک حقایق را به او نمىدهد، و بینا کسى است که در پرتو نور علم و استدلالات منطقى، حق را مشاهده مى کند، آیا این دو با هم برابرند؟!
منبع: برگزیده تفسیر نمونه