تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۷۵ قرآن کریم
(آیه ۶۷)- مراحل هفت گانه خلقت انسان
بار دیگر در ادامه آیات توحیدى به بخشى از «آیات انفسى» پرداخته مراحل تطور خلقت انسان را از خاک، و دوران جنینى، و دوران حیات در دنیا تا هنگام مرگ، در هفت مرحله بیان مىکند، تا هم عظمت قدرت و ربوبیت او روشن شود و هم مواهب و نعمتهایش بر بندگان.
مىفرماید: «او کسى است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده) سپس شما را بصورت طفلى (از شکم مادر) بیرون مىفرستد، بعد به مرحله کمال قوّت خود مىرسید و بعد از آن پیر مىشوید- و (در این میان) گروهى از شما پیش از رسیدن به این مرحله مىمیرند- و در نهایت به سر آمد عمر خود مىرسید و شاید تعقّل کنید» (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ).
به این ترتیب نخستین مرحله، مرحله تراب و خاک است که اشاره به آفرینش آدم جد نخستین ما از خاک مىباشد، و یا خلقت همه انسانها از خاک، چرا که مواد غذایى که وجود انسان و حتى نطفه او را تشکیل مىدهد اعم از مواد حیوانى و گیاهى همه از خاک مایه مىگیرد.
مرحله دوم مرحله نطفه است که مربوط به همه انسانها جز آدم و همسرش حواست.
مرحله سوم مرحلهاى است که نطفه تکامل یافته، و نمو قابل ملاحظهاى نموده، و به صورت یک قطعه خون بسته در آمده است.
بعد از این، مرحله «مضغه» (چیزى شبیه به گوشت جویده شده) و مرحله ظهور اعضاء، مرحله حس و حرکت است که قرآن در اینجا سخنى از این سه مرحله به میان نیاورده هر چند در آیات دیگر به آن اشاره کرده است.
در اینجا چهارمین مرحله را مرحله تولد جنین ذکر مىکند، و مرحله پنجم را مرحله تکامل قدرت و قوت جسمى که بعضى آن را سن سى سالگى مىدانند که در آن حد اکثر نمو قواى جسمانى حاصل مىشود و بعضى آن را کمتر یا بیشتر گفتهاند، البته ممکن است در افراد متفاوت باشد و قرآن از آن تعبیر به «بلوغ اشد» کرده است.
از آن به بعد مرحله عقب گرد و از دست دادن نیروها آغاز مىشود و تدریجا دوران پیرى که مرحله ششم است فرا مىرسد.
سر انجام پایان عمر که آخرین مرحله است فرا رسیده و انتقال از این سرا، به سراى جاویدان تحقق مىیابد.
آیا با این همه تغییرات و تطوّرات منظم، و حساب شده، باز هم جاى تردید در قدرت و عظمت مبدأ عالم هستى و الطاف و مواهب او وجود دارد؟
(آیه ۶۸)- در این آیه سخن از مهمترین مظاهر قدرت پروردگار یعنى مسأله حیات و مرگ به میان مىآورد، همان دو پدیدهاى که با تمام پیشرفت علوم بشرى هنوز جزء معمّاهاى ناگشوده است، مىفرماید: «او کسى است که زنده مىکند و مىمیراند» (هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ).
جالب این که از موجودات زنده تک سلولى گرفته، تا حیوانات غول پیکر و از اعماق اقیانوسهاى تاریک و ظلمانى گرفته، تا پرندگانى که بر اوج آسمانها پرواز مىکنند، از گیاه ذرهبینى بسیار کوچکى که در لابلاى امواج اقیانوس شناور است، تا درختانى که دهها متر طول قامت دارند، هریک داراى نوعى حیات و شرائطى مخصوص به خود مىباشند و به همین نسبت مرگهاى آنها نیز متفاوت است، و بدون شک چهرههاى حیات متنوعترین چهرههاى جهان خلقت و اعجاب انگیزترین آنهاست.
اما قابل توجه این که هیچ یک از این مسائل مهم و پیچیده در برابر قدرت او سختى و مشکلى ندارد، و به محض اراده و فرمانش صورت مىگیرد.
لذا در پایان آیه مىفرماید: «و هنگامى که کارى مقرّر کند تنها به آن مىگوید: موجود باش! بىدرنگ موجود مىشود»! (فَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ).
(آیه ۶۹)- سرنوشت ستیزه جویان مغرور: باز هم در اینجا سخن از کسانى است که در آیات الهى به مجادله بر مىخیزند.
نخست مىگوید: «آیا ندیدى کسانى را که در آیات خدا مجادله مىکنند چگونه از راه حق منحرف مىشوند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ).
این مجادله و گفتگوهاى توأم با لجاجت و عناد، این تقلیدهاى کورکورانه و تعصبهاى بىپایه سبب مىشود که آنها از صراط مستقیم به بیراهه کشیده شوند، چرا که حقایق تنها در پرتو روح حق جویى آشکار مىگردد.
(آیه ۷۰)- سپس به توضیح بیشتر در باره آنها پرداخته، مىافزاید: «همان کسانى که کتاب (آسمانى) و آنچه رسولان خود را بدان فرستادهایم تکذیب کردند» (الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا).
و در پایان آیه آنها را با این سخن تهدید مىکند: «آنان به زودى (نتیجه شوم کار خود را) مىفهمند» (فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
(آیه ۷۱)- «آن هنگام که غلها و زنجیرها بر گردن آنها قرار گرفته و با این غل و زنجیر آنها را مىکشند» (إِذِ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ).
(آیه ۷۲)- «به درون آب جوشان، و سپس در آتش دوزخ سوزانده مىشوند»! (فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ).
(آیه ۷۳)- علاوه بر این عذابهاى جسمانى آنها را با یک سلسله عذابهاى دردناک روحى مجازات مىکنند، از جمله همان است که در این آیه به آن اشاره کرده، مىفرماید: «سپس به آنها گفته مىشود: کجایند آنچه را همتاى خدا قرار مىدادید»؟! (ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ تُشْرِکُونَ).
(آیه ۷۴)- همان معبودهایى را که «جز خدا پرستش مىکردید» (مِنْ دُونِ اللَّهِ). تا از شما شفاعت کنند و از میان این عذابهاى دردناک و امواج متلاطم آتش دوزخ رهایى بخشند، مگر بارها نگفتید که ما اینها را به خاطر آن پرستش مىکنیم که شفیعان ما باشند؟ پس کجا رفت شفاعتشان؟! ولى آنها با سر افکندگى و سرشکستگى در پاسخ «مىگویند: همه از نظر ما پنهان و گم شدند» (قالُوا ضَلُّوا عَنَّا).
سپس آنها مىبینند که اصل اعتراف به عبودیت بتها داغ ننگى بر پیشانیشان است، لذا در مقام انکار بر مىآیند و مىگویند: «ما اصلا قبل از این چیزى پرستش نمىکردیم»! (بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَیْئاً).
اینها اوهام و خیالاتى بیش نبودند که ما آنها را واقعیتهایى مىپنداشتیم، اما امروز براى ما روشن شده که آنها اسمهایى بىمسمى و الفاظى بىمعنى و مفهومند که پرستش آنها جز ضلالت و گمراهى و بیهودگى هیچ نبود، بنابر این آنها یک واقعیت غیر قابل انکار را بازگو مىکنند.
در پایان آیه مىفرماید: «این گونه خداوند کافران را گمراه مىسازد» (کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکافِرِینَ).
کفر و لجاجت آنها پرده و حجابى بر قلب و فکر آنها مىشود، لذا راه مستقیم حق را گذارده، در بیراهه گام مىنهند و در قیامت نیز از راه بهشت محروم شده به بیراهه دوزخ کشیده مىشوند، آرى این چنین خداوند کافران را گمراه مىسازد.
(آیه ۷۵)- این آیه به علت گرفتاریهاى این گروه در این همه بلا و مصیبت و عذاب اشاره کرده، مىگوید: «این عذابها به خاطر آن است که به ناحق در زمین شادى مىکردید و از روى غرور و مستى (شهوات) به خوشحالى مىپرداختید»! (ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ).
از مخالفت با پیامبران و کشتن مؤمنان و در فشار گذاردن محرومان و مستضعفان لذت مىبردید، اکنون باید کفاره آن همه شادى بىجا و غرور و غفلت و مستى شهوت را در میان این غل و زنجیرها، و در لابلاى شعلههاى آتش بدهید.
(آیه ۷۶)- این جاست که به آنها خطاب مىشود که: «وارد شوید از درهاى جهنم، و جاودانه در آن بمانید» (ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).
«و چه بد است جایگاه متکبّران» (فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ).
این جمله تأکید مجددى است بر این که سر چشمه اصلى بدبختهاى آنها همان کبر و غرور بوده است.
(آیه ۷۷)- باز هم صبر کن
به دنبال بحثهاى گذشته در زمینه کارشکنیهاى کفار و کبر و غرور و تکذیب آنها نسبت به آیات الهى در این آیه و آیه بعد، پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را دلدارى داده، امر به صبر و استقامت در مقابل این مشکلات مىکند.
نخست مىفرماید: «اکنون که چنین است صبر کن که وعده خدا حق است» (فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
هم وعده پیروزى که به تو داده شده، و هم وعده مجازات دردناک مستکبران مغرور و تکذیب کننده، هر دو حق است و بدون شک تحقق مىیابد.
سپس براى اینکه دشمنان حق چنین تصور نکنند که اگر در مجازاتشان تأخیرى رخ دهد مىتوانند از چنگال کیفر و عذاب الهى بگریزند اضافه مىکند:
«و هر گاه قسمتى از مجازاتهایى را که به آنها وعده دادهایم در حال حیاتت به تو ارائه دهیم، و یا تو را (پیش از آن که آنان گرفتار عذاب شوند) از دنیا ببریم (مهم نیست) چرا که همه آنان را تنها بسوى ما باز مىگردانند» و ما به وعدههاى خود در باره آنان عمل خواهیم کرد (فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا یُرْجَعُونَ).
وظیفه تو تنها ابلاغ آشکار و اتمام حجت بر همگان است، تا دلهاى بیدار در پرتو تبلیغ تو روشن گردد، و براى مخالفان نیز جاى عذر و بهانهاى باقى نماند، تو به هیچ چیزى جز به انجام این وظیفه، دلبستگى نداشته باش!
منبع: برگزیده تفسیر نمونه