تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۷۸ قرآن کریم
(آیه ۱۲)- «در این هنگام خداوند آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید و کامل کرد» (فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ).
«و در هر آسمان آنچه را مى‏خواست امر و فرمان داد» (وَ أَوْحى‏ فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها). و موجودات و مخلوقات مختلف را در آنها آفرید و به آنها نظام بخشید.
«و آسمان پایین را با چراغهایى [ستارگان‏] زنیت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم» (وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ حِفْظاً).
آرى «این است تقدیر خداوند توانا و دانا» (ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ).
۱- جمله «وَ هِیَ دُخانٌ» (آسمانها در آغاز به صورت دود بود) نشان مى‏دهد که آغاز آفرینش آسمانها از توده گازهاى گسترده و عظیمى بوده است، و این با آخرین تحقیقات علمى در مورد آغاز آفرینش کاملا هماهنگ است.
۲- جمله «خداوند به آسمان و زمین فرمود به شکل خود درآیید» به این معنى نیست که واقعا سخنى با لفظ گفته شده باشد، بلکه گفته خداوند همان فرمان تکوینى، و اراده او بر امر آفرینش است، و تعبیر به «طوعا او کرها» (از روى اطاعت یا اکراه) اشاره به این است که اراده قطعى خداوند به شکل گرفتن آسمانها و زمین تعلق یافته بود و در هر صورت مى‏بایست آن مواد به چنین صورت مطلوبى درآیند بخواهند یا نخواهند.
۳- جمله «فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ» (آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید) اشاره به وجود دو دوران در آفرینش آسمانهاست که هر دورانى از آن میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده، و هر دوران به نوبه خود به ادوار دیگرى تقسیم مى‏شود، این دو دوران ممکن است دوران تبدیل گازهاى فشرده به مایع و مواد مذاب، و دوران تبدیل مواد مذاب به جامد بوده باشد.
۴- عدد «سبع» (هفت) ممکن است در اینجا «عدد تکثیر» باشد یعنى آسمانهاى فراوان و کرات بى‏شمارى آفریدیم، و نیز ممکن است «عدد تعداد» باشد، یعنى عدد آسمانها درست هفت است، با این قید که تمام آنچه از کواکب و ستارگان ثوابت و سیارات را مى‏بینیم طبق گواهى جمله بعد در این آیه جزء آسمان اول است، به این ترتیب عالم آفرینش از هفت مجموعه بزرگ تشکیل یافته که تنها یک مجموعه آن در برابر دیدگان انسانها قرار گرفته است.
۵- جمله «وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ» (آسمان پایین را به چراغهاى روشن ستارگان زینت بخشیدیم) دلیل بر این است که همه ستارگان زینت بخش آسمان اول مى‏باشند و نه تنها زینت، بلکه در شبهاى تاریک براى گمشدگان بیابانها چراغهایى هستند که هم با روشنایى خود راهنمایى مى‏کنند، و هم سمت و جهت حرکت را معین مى‏سازند.

(آیه ۱۳)- از صاعقه‏اى همچون صاعقه عاد و ثمود بترسید! به دنبال گفتار مؤثرى که در زمینه توحید و شناسایى خداوند در آیات قبل آمد، در اینجا مخالفان لجوج را که این همه نشانه‏هاى روشن و آیات بینات را نادیده مى‏گیرند شدیدا انذار کرده و به آنان هشدار داده، مى‏گوید: «اگر با این همه دلائل روى گردان شوند به آنها بگو: من شما را به صاعقه‏اى همچون صاعقه قوم عاد و ثمود تهدید مى‏کنم» (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ).
از آن بترسید که همان صاعقه‏هاى مرگبار و آتش‏زا و درهم کوبنده به سراغ شما بیاید و به زندگى ننگین شما خاتمه دهد.

(آیه ۱۴)- سپس در این آیه مى‏افزاید: «در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خداوند را نپرستید» (إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ).
یعنى پیامبران الهى از تمام وسائل هدایت و تبلیغ استفاده کردند، و از هر درى وارد شدند تا در دل این سیاه دلان نفوذ کنند.
اما ببینیم آنها در برابر تلاش عظیم و گسترده این رسولان الهى چه پاسخى گفتند؟! مى‏فرماید: «آنها گفتند: اگر پروردگار ما مى‏خواست فرشتگانى نازل مى‏کرد» تا دعوت او را به ما ابلاغ کنند نه انسانهایى همانند خود ما (قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً).
اکنون که چنین است «پس ما بطور مسلم به آنچه شما به آن فرستاده شده‏اید کافریم» و اصلا اینها را از سوى خداوند نمى‏دانیم (فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).

(آیه ۱۵)- در اینجا- چنانکه روش قرآن است- بعد از ذکر اجمال به تفصیل در باره عاد و ثمود پرداخته، مى‏گوید: «اما قوم عاد به ناحق در زمین تکبر ورزیدند (تا آنجا که) گفتند: چه کسى از ما نیرومندتر است»؟! (فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً).
اما قرآن در پاسخ این ادعا مى‏گوید: «آیا آنها نمى‏دانستند خداوندى که آنان را آفریده از آنها قویتر است»؟! (أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً).
نه تنها خالق آنها که خالق تمام آسمانها و زمین است.
در پایان آیه مى‏افزاید: «و آنها (بر اثر این پندار بى‏اساس) پیوسته آیات ما را انکار مى‏کردند» (وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ).

(آیه ۱۶)- آرى! انسان بى‏مایه و کم ظرفیت هنگامى که مختصر قدرتى در خود احساس کند سر به طغیان بر مى‏دارد، و حتى گاه از بى‏خردى به مبارزه با قدرت خدا بر مى‏خیزد، و خداوند بزرگ چقدر ساده و آسان با یک اشاره عوامل حیاتشان را به عامل مرگشان تبدیل مى‏کند، چنانکه در همین ماجراى عاد در این آیه اضافه مى‏کند: «سر انجام تند بادى شدید و پر صدا و هول‏انگیز و سرد و سخت، در روزهایى شوم و پر غبار، بر آنها فرستادیم، تا عذاب خوار کننده را در زندگى دنیا به آنها بچشانیم» (فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).
این تند باد عجیب چنانکه در آیات دیگر قرآن آمده چنان آنها را از زمین بلند مى‏کرد و زمین مى‏کوبید، همچون تنه‏هاى درخت خرما که از ریشه کنده شده باشد.
هفت شب و هشت روز مى‏وزید، و تمام زندگى این قوم جبّار خودخواه مغرور را درهم مى‏کوبید، و جز ویرانه‏اى از آن قصرهاى پر شکوه و زندگى مرفّه و اموال سرشار باقى نماند.
در پایان آیه مى‏گوید: تازه این عذاب دنیا است، «و عذاب آخرت از آن هم خوار کننده‏تر است» (وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏).
و از همه سخت‏تر این که: هیچ کس به یارى آنها نمى‏شتابد «و از هیچ سو یارى نمى‏شوند» (وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ).

(آیه ۱۷)- سرنوشت قوم سرکش ثمود: بعد از توضیحى که در آیات گذشته پیرامون قوم عاد آمد در این آیه و آیه بعد از قوم ثمود سخن به میان آورده، مى‏گوید:
«اما ثمود را هدایت کردیم (پیامبرمان صالح را با دلائل روشن به سوى آنها فرستادیم) ولى آنها نابینایى و گمراهى را بر هدایت ترجیح دادند»! (وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏).
«لذا صاعقه عذاب خوار کننده به خاطر اعمالى که انجام مى‏دادند دامان آنها را فرو گرفت» (فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).

(آیه ۱۸)- ولى از آنجا که گروهى هر چند اندک به صالح ایمان آورده بودند و ممکن است کسانى سؤال کنند: پس سرنوشت آنها در میان موج وحشتناک صاعقه چه شد؟ آیا آنها نیز به آتش دیگران سوختند؟ قرآن در این آیه مى‏افزاید:
«و کسانى را که ایمان آوردند و پرهیزکار بودند نجات بخشیدیم» (وَ نَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ).
بعضى از مفسّران گفته‏اند: تنها ۱۱۰ نفر به صالح ایمان آوردند.
این گروه را ایمان و تقوایشان نجات داد، و آن گروه طاغى را کفر و اعمال سوئشان گرفتار عذاب الهى ساخت.

(آیه ۱۹)- در آیات پیشین سخن از مجازات دنیوى کفار مغرور و ظالمان مجرم بود، اما در اینجا از عذاب آخرت آنها سخن مى‏گوید.
نخست مى‏فرماید: «به خاطر بیاورید روزى را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوى دوزخ مى‏برند» (وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ).
و براى این که صفوف آنها به هم پیوسته باشد «صفوف پیشین را نگه مى‏دارند» تا صفهاى بعد به آنها ملحق شوند (فَهُمْ یُوزَعُونَ).

(آیه ۲۰)- «وقتى به آن مى‏رسند گوشها و چشمها و پوستهاى تنشان به آنچه مى‏کردند گواهى مى‏دهد»! (حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
از پاره‏اى روایات بر مى‏آید که همه اعضاى تن به نوبه خود اعمالى را که انجام داده‏اند گواهى مى‏دهند.
چه شاهدان عجیبى! که عضو پیکر خود انسانند، و شهادتشان به هیچ وجه قابل انکار نیست، چرا که در همه صحنه‏ها حاضر و ناظر بوده، و به فرمان الهى به سخن آمده‏اند! جمله «حَتَّى إِذا ما جاؤُها» نشان مى‏دهد که دادگاه آنها در کنار جهنّم بر پا مى‏شود.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه