تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۸۶ قرآن کریم
(آیه ۲۳)- شأن نزول: در تفسیر مجمع البیان شأن نزولى براى آیات ۲۳ تا ۲۶ این سوره از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله نقل شده است که حاصلش چنین است:
«هنگامى که پیامبر وارد مدینه شد و پایههاى اسلام محکم گردید، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله مىرسیم و عرض مىکنیم: اگر مشکلات مالى پیدا شد این اموال ما بدون هیچ گونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد.
هنگامى که این سخن را خدمتش عرض کردند آیه (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى)
نازل شد، و پیامبر صلّى اللّه علیه و اله بر آنها تلاوت کرد، آنها با خوشحالى و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند، اما منافقان گفتند: این سخنى است که او بر خدا افترا بسته، و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند، آیه بعد نازل شد (أَمْ یَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً)، و به آنها پاسخ گفت، پیامبر صلّى اللّه علیه و اله به سراغ آنان فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد، گروهى پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند آیه سوم نازل گردید: (وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ).
پیامبر به سراغ آنها فرستاد و آنها را بشارت داد که توبه خالصانه آنان مقبول درگاه خداست.
تفسیر: مودت اهل بیت علیهم السّلام پاداش رسالت است
به دنبال آیه قبل که پاداش مؤمنان را بیان مىکرد در این آیه، براى بیان عظمت این پاداش بزرگ مىافزاید: «این همان چیزى است که خداوند بندگانش را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند به آن نوید مىدهد» (ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
بشارت مىدهد تا رنجهاى طاعت و بندگى و مبارزه با هواى نفس و جهاد در برابر دشمنان بر آنها سخت نیاید.
و از آنجا که ابلاغ این رسالت از سوى پیامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه علیه و اله گاه این توهّم را ایجاد مىکرد که او چه اجر و پاداشى در برابر رسالت خود از مردم مىطلبد به دنبال این سخن به پیامبر دستور مىدهد: «بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوست داشتن نزدیکانم [اهل بیتم]» (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى).
دوستى ذوى القربى بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبرى ائمه معصومین علیهم السّلام از دودمان پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مىکند که در حقیقت تداوم خط رهبرى پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و ادامه مسأله ولایت الهیه است و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبرى همانند نبوت پیامبر صلّى اللّه علیه و اله سبب سعادت خود انسانهاست و نتیجهاش به خود آنها بازگشت مىکند.
«احمد بن حنبل» در «فضائل الصحابه» با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل مىکند: «هنگامى که آیه «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» نازل شد اصحاب عرض کردند: اى رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟
فرمود: «على و فاطمه و دو فرزند آن دو، و این سخن را سه بار تکرار فرمود»!
(آیه ۲۴)- این آیه ادامه آیه قبل در زمینه رسالت و اجر رسالت، و مودت ذى القربى و اهل بیت است.
مىفرماید: آنها این وحى الهى را پذیرا نمىشوند «آیا مىگویند: او بر خدا دروغ بسته» و اینها زائیده فکر خود اوست که به خدا نسبت مىدهد؟ (أَمْ یَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ کَذِباً).
«در حالى که اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مىنهد و» اگر خلاف بگویى قدرت اظهار این آیات را از تو مىگیرد (فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلى قَلْبِکَ).
این در حقیقت اشاره به استدلال منطقى معروفى است که اگر کسى دعوى نبوت کند و معجزات و آیات بینات بر دست و زبان او ظاهر شود، و مورد حمایت و نصرت الهى قرار گیرد، اما او بر خدا دروغ بندد حکمت خداوند ایجاب مىکند که آن معجزات و حمایتش را از او بگیرد، و رسوایش سازد.
سپس براى تأکید این مطلب مىافزاید: «و خداوند باطل را محو مىکند، و حق را به فرمانش محقق و پا برجا مىسازد» (وَ یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ).
این وظیفه خداوند است که براساس حکمتش حق را آشکار و باطل را رسوا سازد، با این حال چگونه اجازه مىدهد کسى بر او دروغ بندد؟
و اگر تصور شود که ممکن است پیامبر پنهان از علم خدا دست به چنین کارى زند اشتباه بزرگى است «چرا که او به آنچه در درون دلهاست آگاه است» (إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ).
(آیه ۲۵)- و از آنجا که خداوند راه بازگشت را همواره به روى بندگان باز مىگذارد کرارا در آیات قرآن بعد از مذمت از اعمال زشت مشرکان و گنهکاران به مسأله گشوده بودن درهاى توبه اشاره کرده در اینجا نیز پس از گفتار سابق مىافزاید:
«و او کسى است که توبه را از بندگانش پذیرا مىشود، و گناهان را مىبخشد» (وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ).
اما اگر تظاهر به توبه کنید، ولى در خفا کارى دیگر انجام دهید، تصور نکنید که از دیده تیزبین علم پروردگار مخفى خواهد ماند، نه «او آنچه را انجام مىدهید مىداند» (وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ).
(آیه ۲۶)- در این آیه پاداش بزرگ مؤمنان و عذاب دردناک کافران را در جملههایى کوتاه بیان کرده، مىفرماید: خداوند «درخواست کسانى را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند اجابت مىکند» (وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ).
«بلکه از فضل خود بر ایشان مىافزاید» و حتى مطالبى را که درخواست نکردهاند به آنها مىبخشد (وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ). و این نهایت لطف و مرحمت خداوند در باره مؤمنان است.
«اما براى کافران عذاب شدیدى است» (وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).
جمعى از مفسران معتقدند که این چهار آیه (آیه ۲۳ تا ۲۶)- در مدینه نازل شده است، و شأن نزولى که در آغاز تفسیر این آیات نقل کردیم گواه بر این معنى است، روایاتى که اهل بیت علیهم السّلام را به على علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام و دو فرزند آنها امام حسن و امام حسین علیهما السّلام تفسیر مىکند نیز مناسب همین معنى است، زیرا مىدانیم ازدواج على علیه السّلام و بانوى اسلام در مدینه انجام گرفت، و تولد امام حسن و امام حسین علیهما السّلام در سالهاى سوم و چهارم هجرى- طبق نقل معروف- بوده است.
(آیه ۲۷)- شأن نزول:
از «خباب بن ارت» صحابى معروف نقل شده که این آیه در باره ما نازل شد، و این به خاطر آن بود که ما به اموال فراوان طوایف «بنى قریظه» و «بنى نضیر» و «بنى قینقاع» از یهود نظر افکندیم، و آرزو داشتیم که اى کاش ما هم چنین اموالى داشتیم، آیه نازل شد و به ما هشدار داد که اگر خداوند روزى را براى بندگانش گسترده کند طغیان خواهند کرد.
تفسیر:
مرفّهین طغیانگر! پیوند این آیه با آیات گذشته ممکن است از این نظر باشد که در آیه قبل آمده بود که خداوند درخواست مؤمنان را اجابت مىکند، و به دنبال آن این سؤال پیش مىآید که پس چرا در میان آنها گروهى فقیرند، و هر چه درخواست مىکنند به جائى نمىرسد؟
مىفرماید: «هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد در زمین طغیان و سرکشى و ستم مىکنند» (وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ).
«و لذا به مقدارى که مىخواهد (و مصلحت مىبیند) روزى را نازل مىکند» (وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ).
و به این ترتیب مسأله تقسیم روزى بر اساس حساب دقیقى است که پروردگار در باره بندگان دارد «چرا که او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست» (إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ). او پیمانه و ظرفیت وجودى هرکس را مىداند و طبق مصلحت او به او روزى مىدهد نه چندان مىدهد که طغیان کنند و نه چندان که از فقر فریادشان بلند شود.
(آیه ۲۸)- درست است که خداوند روزى را با حساب نازل مىکند تا بندگان طغیان نکنند اما چنان نیست که آنها را محروم و ممنوع سازد، لذا در این آیه مىافزاید: «و او کسى است که باران نافع را بعد از آن که مردم مأیوس شدند نازل مىکند و دامنه رحمت خویش را مىگستراند» (وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ).
و باید هم چنین باشد «چرا که او ولىّ و سرپرستى است شایسته ستایش» (وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ).
این آیه در عین این که بیان نعمت و لطف پروردگار است از آیات و نشانههاى توحید نیز سخن مىگوید، چرا که نزول باران نظام بسیار دقیق و حساب شدهاى دارد.
(آیه ۲۹)- و باز به همین مناسبت در این آیه از یکى از مهمترین آیات علم و قدرت پروردگار سخن به میان آورده، مىگوید: «و از آیات و نشانههاى اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها خلق و پراکنده ساخته است» (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِنْ دابَّةٍ).
و در پایان آیه مىفرماید: «او هر گاه بخواهد قادر بر جمع کردن آنهاست» (وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ).
منظور از «جمع کردن تمام جنبندگان» در این آیه را بسیارى از مفسران به معنى جمع براى حساب و جزاى اعمال در قیامت دانستهاند این احتمال نیز وجود دارد که منظور از «جمع» نقطه مقابل «بث» (پراکندن) باشد، به این معنى که «بث» اشاره به آفرینش و گسترش انواع موجودات زنده و جنبندگان است، سپس مىفرماید هرگاه خدا بخواهد آنها را «جمع» کرده و نابود یا منقرض مىسازد.
همان گونه که در طول تاریخ تا کنون بسیارى از انواع جنبندگان در روى زمین گسترش عجیبى پیدا کرده، و در زمانى بعد از آن منقرض و جمع شدهاند، هم گسترش آنها به دست خداست و هم جمع آنها.
(آیه ۳۰)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از رحمت خدا در میان بود و این سخن طبعا این سؤال را بر مىانگیزد که این مصائبى که ما با آن دست به گریبانیم از کجاست؟
آیه شریفه به این سؤال پاسخ مىگوید: «هر مصیبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام دادهاید» (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ).
تازه این تمام مجازات اعمال نارواى شما نیست چرا که «بسیارى را نیز عفو مىکند» (وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ).
به این ترتیب یکى از فلسفههاى حوادث دردناک و مشکلات زندگى مجازات الهى و کفاره گناهان است.
در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السّلام نقل شده که فرمود: «بلاها براى ظالم تأدیب است، و براى مؤمنان امتحان، و براى پیامبران درجه، و براى اولیاء کرامت و مقام است».
(آیه ۳۱)- به هر حال ممکن است افرادى تصور کنند که مىتوانند از این قانون حتمى و سنت اجتناب ناپذیر الهى بگریزند، لذا آیه شریفه مىفرماید: «شما هرگز نمىتوانید از چنگال قدرت خداوند در زمین فرار کنید» در آسمانها نیز جایى براى شما نیست (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ).
چگونه شما مىتوانید از حیطه قدرت و حاکمیت او بگریزید در حالى که تمام عالم هستى عرصه حکومت بلا منازع پروردگار است.
و اگر تصور کنید کسى مىتواند به کمک شما بشتابد بدانید «غیر از خداوند هیچ ولى و یاورى براى شما نیست» (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).
در حقیقت این آیه ضعف و ناتوانى انسان را مجسم مىکند و آیه قبل عدالت و رحمت پروردگار را.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه