تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۸۷ قرآن کریم

(آیه ۳۲)- وزش بادهاى منظم و حرکت کشتیها از آیات اوست بار دیگر به بیان نشانه‏ هاى پروردگار و دلائل توحید پرداخته، و بحثى را که در این زمینه در آیات قبل آمده ادامه مى‏دهد.
در اینجا به سراغ مطلبى مى‏رود که انسانها در زندگى مادى خود با آن بسیار سر و کار دارند، مخصوصا ساحل نشینان و مسافران دریاها، مى‏گوید: «از آیات و نشانه‏هاى خداوند کشتیهایى است همچون کوهها که بر صفحه دریاها به حرکت در مى‏آید» (وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ).

(آیه ۳۳)- سپس براى تأکید بیشتر مى ‏افزاید: «اگر خداوند اراده کند باد را ساکن مى‏سازد تا کشتیها بر پشت دریا ساکن و متوقف شوند»! (إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلى‏ ظَهْرِهِ).
و در پایان آیه براى نتیجه گیرى اضافه مى‏کند: «در این نشانه‏ هایى است براى هرکس که داراى مقام صبر و شکر است» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ).
آرى! در این حرکت بادها، و جریان کشتیها، و آفرینش دریاها، و نظام و هماهنگى مخصوصى که بر این امور حکمفرماست نشانه‏هاى گوناگونى براى ذات پاک اوست.
تکیه بر دو وصف «صبّار» و «شکور» مجموعا ترسیم گویایى از حقیقت ایمان است، چرا که مؤمن در مشکلات و گرفتاریها صبور و در نعمتها شکور است.
لذا در حدیثى از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مى‏خوانیم: «ایمان دو نیمه است، نیمى از آن صبر، و نیمى از آن شکر است».

(آیه ۳۴)- باز در این آیه براى مجسم ساختن عظمت این نعمت الهى مى ‏افزاید: «یا (اگر بخواهد) این کشتیها را به خاطر اعمالى که مسافران و سرنشینانش مرتکب شده‏اند نابود و هلاک مى‏سازد» (أَوْ یُوبِقْهُنَّ بِما کَسَبُوا).
ولى با این حال لطف خداوند شامل حال انسان است «و بسیارى را مى‏بخشد» (وَ یَعْفُ عَنْ کَثِیرٍ).
که اگر نبخشد هیچ کس جز معصومین و خاصان و پاکان از مجازات الهى مصون و برکنار نخواهند بود.

(آیه ۳۵)- «تا کسانى که در آیات ما مجادله مى ‏کنند (و به مخالفت و انکار بر مى‏خیزند) بدانند هیچ پناهگاهى (جز ذات پاک خداوند) ندارند» (وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِنا ما لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ).
چرا که آگاهانه به مخالفت برخاسته، و از روى عداوت و لجاج به ستیزه جویى ادامه مى‏دهند، آنها از عفو و رحمتش ممنوعند.

(آیه ۳۶)- در این آیه روى سخن را به همگان کرده، مى‏گوید: «پس آنچه به شما عطا شده متاع زود گذر زندگى دنیاى فانى است» (فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
مبادا شما را فریب دهد و غافل سازد، و تصور کنید همیشه در اختیار شما است، برقى است مى‏جهد و به زودى خاموش مى‏شود، شعله‏اى است در برابر باد و حبابى است بر سطح آب، و غبارى است در مسیر طوفان.
«ولى پاداشها و مواهبى که نزد خداست بهتر و پایدارتر است براى کسانى که ایمان آورده‏اند و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند» (وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ).
اگر بتوانید این متاع زود گذر را با آن سرمایه جاودان مبادله کنید تجارتى پرسود نصیب شما شده، و موفقیتى است بى‏نظیر! لذا در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله مى‏خوانیم: «به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکى از شما انگشت خود را به دریا زند و سپس بیرون آورد، باید دید چه مقدار آب دریا را با آن برداشته است»؟!

(آیه ۳۷)- بعد از وصف ایمان و توکل در باره مؤمنان به هفت قسمت از برنامه ‏هاى عملى آنها اشاره مى‏کند، برنامه ‏اى که بیانگر ارکان یک جامعه سالم با حکومت صالح و قدرتمند است.
نخستین وصف را از پاک سازى شروع مى‏کند، مى‏فرماید: پاداش الهى و آنچه نزد خداست «براى کسانى (بهتر و پایدارتر است) که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى‏ورزند» (وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ).
در روایات اهل بیت علیهم السّلام «کبائر» به این صورت تفسیر شده: «گناهان کبیره گناهانى است که خداوند مجازات آتش براى آن مقرّر داشته است».
به این ترتیب نخستین نشانه‏ هاى ایمان و توکل پرهیز و اجتناب از گناهان کبیره است.
در توصیف دوم که آن نیز جنبه پاکسازى دارد در باره تسلط بر نفس به هنگام خشم و غضب که بحرانى‏ترین حال انسان است سخن مى‏گوید، مى‏فرماید:
«و هنگامى که خشمگین شوند عفو مى‏کنند» (وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ).
نه تنها در موقع غضب زمام اختیار از کفشان ربوده نمى‏ شود، و دست به اعمال زشت و جنایات نمى‏زنند، بلکه با آب عفو و غفران قلب خود و دیگران را از کینه‏ها شستشو مى‏دهند و این صفتى است که جز در پرتو ایمان راستین و توکل بر حق پیدا نمى‏شود.
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام مى‏خوانیم: «کسى که به هنگام شوق و علاقه، و به هنگام ترس و وحشت، و هنگام خشم و غضب مالک نفس خویشتن باشد خداوند بدن او را بر آتش دوزخ حرام مى‏کند».

(آیه ۳۸)- در این آیه به سومین تا ششمین اوصاف آنها اشاره کرده، مى‏فرماید: «و آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده، و فرمانهاى او را از جان و دل پذیرفته‏اند» (وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ).
«و نماز را بر پا داشته‏اند» (وَ أَقامُوا الصَّلاةَ).
«و کار آنها به طریق شورى و مشورت در میان آنها صورت مى‏گیرد» (وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَیْنَهُمْ).
«و از آنچه به آنها روزى داده‏ایم، در راه خداوند انفاق مى‏کنند» (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).
در آیه قبل سخن از پاک سازى وجودشان از گناهان و غلبه بر خشم و غضب بود، اما در این آیه سخن از بازسازى وجودشان در جنبه‏هاى مختلف است که از همه مهمتر اجابت دعوت پروردگار و تسلیم در برابر فرمان اوست.

(آیه ۳۹)- در توصیف دیگر که هفتمین توصیف مؤمنان راستین است مى‏فرماید: «و کسانى که هر گاه ستمى به آنان رسد تسلیم ظالم نمى‏شوند و از دیگران یارى مى‏طلبند» (وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ).
هم مظلوم موظف به مقاومت در برابر ظالم و فریاد برآوردن است، و هم مؤمنان دیگر موظف به پاسخگویى او هستند.
این برنامه مثبت و سازنده به ظالمان هشدار مى‏دهد که اگر دست به ستم بیالایند مؤمنان ساکت نمى‏نشینند، و در برابر آنها به پا مى‏خیزند، و هم به مظلومان اعتماد مى‏بخشد که اگر استغاثه کنند دیگران به یارى آنها مى‏شتابند.

(آیه ۴۰)- ولى از آنجا که یارى کردن یکدیگر نباید از مسیر عدالت خارج شود، و به انتقامجویى، و کینه‏توزى، و تجاوز از حد منتهى گردد، در این آیه فورا آن را مشروط ساخته، مى‏افزاید: توجه داشته باشید «کیفر بدى، مجازاتى همانند آن است» (وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها).
البته کار ظالم باید «سیّئه» و بدى نامیده شود، اما کیفر او مسلما «سیّئه» نیست، و اگر در آیه از آن تعبیر به «سیّئه» شده، به خاطر این است که مجازات، آزار و ایذاء است و آزار و ایذاء ذاتا بد است، هر چند به هنگام قصاص و کیفر ظالم کار خوبى محسوب مى‏شود.
ولى به هر حال این تعبیر مى‏تواند مقدمه‏اى باشد براى دستور عفو که در جمله بعد آمده، گویى مى‏فرماید: مجازات هر چه باشد یک نوع آزار است، و اگر طرف پشیمان شده باشد شایسته عفو است.
در این گونه موارد عفو کنید چرا که «هر کس عفو و اصلاح کند اجر و پاداش او برخداست» (فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ).
و در پایان آیه مى‏فرماید: «خداوند قطعا ظالمان را دوست ندارد» (إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ).
عفو و مجازات هر کدام جاى ویژه‏اى دارد، عفو در جایى است که انسان قدرت بر انتقام دارد، و اگر مى‏بخشد از موضع ضعف نیست، این عفو سازنده است.
و کیفر و انتقام و مقابله به مثل در جایى است که هنوز ظالم از مرکب شیطان پیاده نشده، مظلوم پایه‏هاى قدرت خود را محکم نکرده، و عفو از موضع ضعف است، اینجاست که باید اقدام به مجازات کند.

(آیه ۴۱)- یارى طلبیدن عیب نیست، ظلم کردن عیب است باز براى تأکید آیات گذشته، در زمینه انتصار، و مجازات ظالم، و عفو و گذشت در موارد مناسب مى‏فرماید: «و کسى که بعد از مظلوم شدن یارى بطلبد ایرادى بر او نیست» (وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ). چرا که انتصار و استمداد، حق مسلّم هر مظلومى است، و یارى مظلومان وظیفه هر انسان آزاده و بیدارى است.

(آیه ۴۲)- «تنها ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم مى‏کنند، و در زمین بنا حق ظلم روا مى‏دارند» (إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ).
آنها علاوه بر کیفر و مجازات در دنیا، «در آخرت نیز عذاب دردناکى در انتظارشان است» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).

(آیه ۴۳)- در این آیه باز به سراغ مسأله صبر و شکیبایى و عفو مى‏رود تا بار دیگر بر این حقیقت تأکید کند که حق انتقام گیرى و قصاص و کیفر براى مظلوم در برابر ظالم هرگز مانع از مسأله گذشت و عفو و بخشش نیست، مى‏فرماید: «اما کسانى که شکیبایى کنند، و طرف را مورد عفو قرار دهند این از کارهاى پر ارزش است» (وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ).
تعبیر به «عزم الامور» ممکن است اشاره به این باشد که این از کارهایى است که خداوند به آن فرمان داده و هرگز نسخ نمى‏شود و یا از کارهایى است که انسان باید نسبت به آن عزم راسخ داشته باشد.

(آیه ۴۴)- آیا راه بازگشتى وجود دارد؟

در آیات گذشته سخن از ظالمان و بیدادگران و متجاوزان بود در اینجا به سر انجام کار این گروه و گوشه‏هایى از مجازاتهاى آنان اشاره مى‏کند.
نخست آنها را از گمراهانى مى‏شمرد که هیچ ولى و سرپرستى ندارند، مى‏فرماید: «کسى را که خدا گمراه کند ولى و یاورى بعد از او نخواهد داشت» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ).
نه هدایت جنبه اجبارى دارد، نه ضلالت، بلکه نتیجه مستقیم اعمال انسانهاست، گاه انسان کارى انجام مى‏دهد که خدا توفیقش را از او سلب کرده و نور هدایت را از قلب او مى‏گیرد، و او را در ظلمات گمراهى رها مى‏سازد.
به هر حال این یکى از دردناکترین مجازاتهاى این ظالمان است.
سپس مى ‏افزاید: «ظالمان را در روز قیامت مى‏بینى که وقتى عذاب الهى را مشاهده مى‏کنند (سخت پشیمان مى‏شوند، و) مى‏گویند: آیا راهى به سوى بازگشت (و جبران این بدبختیها) وجود دارد»؟! (وَ تَرَى الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلى‏ مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ). ولى این تقاضا با پاسخ منفى رو برو خواهد شد.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه