تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۸۸ قرآن کریم
(آیه ۴۵)- این آیه سومین مجازات این گروه را چنین بیان مى کند: «در آن روز آنها را مى بینى که بر آتش عرضه مى شوند، در حالى که از شدت خوارى خاشعند، و زیر چشمى و مخفیانه به آن نگاه مى کنند» (وَ تَراهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْها خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ یَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ).
این ترسیمى است از حالت کسى که شدیدا از چیزى مىترسد و نمىخواهد آن را با تمام چشمش ببیند و در عین حال نمىتواند از آن غافل بماند، ناچار پیوسته مراقب آن است اما با گوشه چشم! آخرین مجازاتى که در اینجا بیان شده شنیدن ملامت و سرزنش دردناک مؤمنان است، چنانکه در پایان آیه آمده است: «و کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند: زیانکاران واقعى آنها هستند که سرمایههاى جان و خانواده خود را در روز قیامت از دست داده، و زیان کرده اند» (وَ قالَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
چه زیانى از این بالاتر که انسان هستى خویشتن را از دست دهد، و سپس همسر و فرزند و بستگان خود را، و در درون عذاب الهى گرفتار آتش حسرت و فراق نیز بشود.
سپس مى افزایند: اى اهل محشر! همه «بدانید که ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند» (أَلا إِنَّ الظَّالِمِینَ فِی عَذابٍ مُقِیمٍ).
توجه به این نکته لازم است که «عذاب جاویدان» براى این ظالمان قرینه بر این است که منظور از آن کافران است.
(آیه ۴۶)- این آیه نیز گواه بر این حقیقت است که مىگوید: «آنها جز خدا اولیا و یاورانى ندارند که آنان را یارى کنند» و عذاب الهى را از آنها دفع نمایند (وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
آنها رشتههاى ارتباط خود را با بندگان خالص با انبیا و اولیا بریدهاند، لذا در آنجا یار و یاورى ندارند، قدرتهاى مادى نیز در آنجا همه از کار مىافتد، و به همین دلیل تک و تنها در برابر عذاب الهى قرار مىگیرند.
و براى تأکید این معنى در پایان آیه مىافزاید: «هر کس را خداوند گمراه سازد راه نجاتى براى او نیست» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ).
(آیه ۴۷)- از آنجا که در آیات گذشته گوشه اى از مجازات دردناک و هول و وحشت کافران و ظالمان منعکس شده، در اینجا روى سخن را به همه مردم کرده، به آنها هشدار مىدهد پیش از آنکه گرفتار چنان سرنوشت شومى شوند دعوت پروردگارشان را اجابت کرده به راه حق باز آیند.
مىفرماید: «دعوت پروردگار خویش را اجابت کنید پیش از آن که روزى فرا رسد که دیگر بازگشتى براى آن در برابر اراده پروردگار نیست» (اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ).
و اگر تصور کنید در آن روز پناهگاهى جز سایه لطف او، و مدافعى جز رحمت او وجود دارد اشتباه است، چرا که «در آن روز براى شما نه ملجأ و پناهى است (که در برابر عذاب الهى پناهتان دهد) و نه یار و یاورى» که از شما دفاع کند (ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ).
(آیه ۴۸)- در این آیه روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله کرده، به عنوان دلدارى از آن حضرت مىفرماید: با این همه «اگر روى گردان شوند (غمگین مباش) ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار ندادهایم» (فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً).
«وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است» خواه پذیرا شوند یا نشوند (إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلاغُ).
تو باید رسالت الهى خود را به نحو کامل ابلاغ، و بر آنها اتمام حجت کنى، دلهاى آماده آن را مىپذیرد هر چند گروه زیادى بىخبر اعراض کنند، تو مسؤولیتى در این زمینه ندارى.
سپس ترسیمى از حال این جمعیت بىایمان و اعراض کننده کرده، مىگوید:
«و هنگامى که ما رحمتى از سوى خود به انسان بچشانیم به آن دلخوش مىشود» (وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها).
«و هنگامى که بلایى به خاطر اعمالى که انجام دادهاند به آنها رسد (به کفران مىپردازند) چرا که انسان بسیار کفران کننده است» (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ).
نه نعمتهاى الهى از طریق انگیزه شکر منعم او را بیدار و به شکرگزارى و معرفت و اطاعت او وا مىدارد، نه مجازاتهایى که به خاطر گناهان دامنگیرش مىشود او را از خواب غفلت بیدار مىکند، و نه دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و اله در او اثر مىگذارد.
(آیه ۴۹)- فرزندان همه هدایاى او هستند
در این آیه براى نشان دادن این واقعیت که هرگونه نعمت و رحمت در این عالم از سوى خداست، و کسى از خود چیزى ندارد، به یک مسأله کلى و یک مصداق روشن آن اشاره کرده، مىفرماید:
«مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست هر چه را بخواهد مىآفریند» (لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ).
نمونه روشنى از این واقعیت که هیچ کس از خود چیزى ندارد، و هر چه هست از ناحیه اوست این که: «به هر کس اراده کند دختر مىبخشد و به هر کس بخواهد پسر» (یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ).
(آیه ۵۰)- «یا (اگر بخواهد) پسر و دختر- هردو- به آنها مىدهد، و هر کس را بخواهد عقیم و بىفرزند مىگذارد» (أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَ إِناثاً وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقِیماً).
و به این ترتیب مردم به چهار گروه تقسیم مىشوند: آنهایى که تنها پسر دارند و در آرزوى دخترى هستند، و آنها که دختر دارند و در آرزوى پسرى، و آنها که هر دو را دارند، و گروهى که فاقد هرگونه فرزندند و قلبشان در آرزوى آن پر مىکشد.
تعبیر به «یهب» (مىبخشد) دلیل روشنى است که هم دختران هدیه الهى هستند و هم پسران، و فرق گذاشتن میان این دو از دیدگاه یک مسلمان راستین صحیح نیست، هر دو «هبه» او مىباشند.
به هر حال نه تنها در موضوع تولد فرزندان که در همه چیز مشیت خداوند حاکم مطلق است، و او قادرى است آگاه و حکیم که علم و قدرتش با هم قرین است، لذا در پایان آیه مىافزاید: «او دانا و قادر است» (إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ).
(آیه ۵۱)- شأن نزول:
جمعى از یهود خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و اله آمدند و عرض کردند:
چرا تو با خداوند سخن نمىگویى؟ و به او نگاه نمىکنى؟ اگر پیامبرى همان گونه که موسى (ع) با او سخن گفت و به او نگاه کرد تو نیز چنین کن، ما هرگز به تو ایمان نمىآوریم مگر این که همین کار را انجام دهى، پیامبر صلّى اللّه علیه و اله فرمود: موسى هرگز خدا را ندید، اینجا بود که آیه نازل شد و چگونگى ارتباط پیامبران را با خداوند متعال تشریح کرد.
تفسیر:
طرق ارتباط پیامبران با خداوند
همان گونه که در آغاز این سوره گفتیم در این سوره تکیه خاصى روى مسأله وحى و نبوت شده است، سوره با مسأله وحى آغاز شد، و با مسأله وحى پایان مىیابد.
و از آنجا که در آیات گذشته از نعمتهاى الهى سخن در میان بود اینجا از مهمترین نعمتهاى پروردگار و پربارترین مواهب او براى جهان انسانیت که همان مسأله وحى و ارتباط انبیاء با خداست سخن مىگوید.
نخست مىفرماید: «شایسته هیچ انسانى نیست که خدا با او سخن بگوید (و با او رو برو گردد، چرا که او منزه از جسم و جسمانیت است) مگر از طریق وحى و الهام مرموز به قلب او» (وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً).
«یا شنیدن سخنان پروردگار از پشت حجاب» (أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ).
«و یا از طریق فرستادن رسولى» که پیام الهى را به او ابلاغ کند (أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا).
«در این هنگام (فرستاده الهى) به فرمان پروردگار آنچه را خدا مىخواهد (به پیامبرش) وحى مىکند» (فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ).
آرى! راهى براى سخن گفتن خداوند با بندگان جز این سه راه نیست «چرا که او بلند مقام و حکیم است» (إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ). و بالاتر از آن است که دیده شود یا با زبان سخن گوید، و تمام افعالش حکیمانه است.
این آیه در حقیقت پاسخى است روشن به افرادى که به خاطر بىخبرى ممکن است توهّم کنند مسأله وحى دلیل بر این است که پیامبران خدا را مى بینند، و با او سخن مى گویند.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه