تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۹۲ قرآن کریم

(آیه ۳۴)- سپس مى‏ افزاید: علاوه بر این «براى خانه‏ هاى آنان درها و تختهایى قرار مى ‏دادیم که بر آن تکیه کنند» (وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ).

(آیه ۳۵)- باز به این هم اکتفا نکرده مى‏ افزاید: علاوه بر همه اینها «انواع وسائل تجملى و زینت آلات» براى آنها قرار مى‏دادیم (وَ زُخْرُفاً).
تا زندگى مادى و پر زرق و برقشان از هر نظر تکمیل گردد، قصرهایى مجلل و چند اشکوبه با سقفهایى از نقره، و درها و تختهاى متعدد، و انواع وسائل زینتى، و هرگونه نقش و نگار آن چنانکه مطلوب و مقصود و معبود دنیا پرستان است.
سپس مى ‏افزاید: «اما همه اینها متاع زندگى دنیاى مادى است و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است» (وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ).
کوتاه سخن این که سرمایه‏هاى مادى و این وسائل تجملاتى دنیا به قدرى در پیشگاه پروردگار بى‏ارزش است که مى‏بایست تنها نصیب افراد بى‏ارزش همچون کفّار و منکران حق باشد، و اگر مردم کم ظرفیت و دنیا طلب به سوى بى‏ایمانى و کفر متمایل نمى‏ شدند خداوند این سرمایه‏ها را تنها نصیب این گروه منفور و مطرود مى‏کرد، تا همگان بدانند مقیاس ارزش و شخصیت انسان این امور نیست.
و از اینجا روشن مى‏ شود که نه بهره‏مند بودن گروهى از کفار و ظالمان از این مواهب مادى دلیل بر شخصیت آنهاست، و نه محروم بودن مؤمنان از آن، و نه استفاده از این امور در حد معقول، به صورت یک ابزار، ضررى به ایمان و تقواى انسان مى‏زند، و این است تفکر صحیح اسلامى و قرآنى.

(آیه ۳۶)- همنشین شیاطین!

از آنجا که در آیات پیشین سخن از دنیا پرستانى بود که همه چیز را بر معیارهاى مادى ارزیابى مى‏کنند، در اینجا از یکى از آثار مرگبار دلبستگى به دنیا که بیگانگى از خداست سخن مى‏گوید، مى‏فرماید:
«و هر کس از یاد خدا روى گردان شود شیطانى را به سراغ او مى‏فرستیم، پس همواره قرین اوست»! (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ).
آرى! غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا، و دلباختگى به زرق و برق آن، موجب مى‏شود که شیطانى بر انسان مسلّط گردد و همواره قرین او باشد، و رشته‏اى در گردنش افکنده، «مى‏برد هرجا که خاطر خواه اوست»!

(آیه ۳۷)- سپس به دو امر مهم که شیاطین در باره این غافلان انجام مى‏دهند.
اشاره کرده، مى‏فرماید: «و آنها [شیاطین‏] این گروه را از راه خدا باز مى‏دارند» (وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ).
هر وقت اراده بازگشت کنند سنگى بر سر راه آنها مى‏افکنند و مانعى ایجاد مى‏کنند تا هرگز به صراط مستقیم باز نگردند.
و آن چنان طریق گمراهى را در نظر آنها زینت مى‏دهند که: «گمان مى‏کنند هدایت یافتگان حقیقى آنها هستند»! (وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ).

(آیه ۳۸)- خلاصه این وضع همچنان ادامه پیدا مى‏کند انسان غافل و بى‏خبر در گمراهى خویش، و شیاطین در اضلال او تا هنگامى که پرده‏ها کنار مى‏رود، و چشم حقیقت بین او باز مى‏شود، «تا زمانى که نزد ما حاضر مى‏شود (مى‏بیند ولى و قرینش همچنان با اوست، همان کسى که عامل همه بدبختیهاى او بوده! فریاد مى‏زند و) مى‏گوید: اى کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود!
چه بد قرین و همنشینى هستى تو»! (حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ).
آرى! صحنه قیامت نجسمى است گسترده از صحنه‏هاى این جهان و قرین و دوست و رهبر اینجا با آنجا یکى است.

(آیه ۳۹)- ولى این آرزو هرگز به جائى نمى‏رسد، و میان آنها و شیاطین هرگز جدائى نمى‏افتد، لذا در این آیه مى‏افزاید: «هرگز این گفتگو و ندامت امروز به حال شما سودى ندارد، چرا که شما ظلم کردید، و در نتیجه همه در عذاب مشترکید» (وَ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ).
باید عذاب این همنشین سوء را با عذابهاى دیگر براى همیشه ببینید.
و به این ترتیب امید آنها را در مورد جدایى از شیاطین براى همیشه مبدل به یأس مى‏کند و چه طاقت فرساست تحمل این همنشینى؟!

(آیه ۴۰)- در اینجا قرآن این گروه را به حال خود مى‏گذارد و روى سخن را به سوى پیامبر صلّى اللّه علیه و اله کرده از غافلان کوردلى که پیوسته او را تکذیب مى‏کردند، و از قماش همان گروهى بودند که در آیات قبل از آنها سخن گفته شد، بحث کرده، مى‏فرماید: «آیا تو مى‏توانى سخن خود را به گوش کران برسانى؟ یا کوران و کسانى را که در گمراهى آشکارى هستند هدایت کنى» (أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ مَنْ کانَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).

(آیه ۴۱)- در تعقیب آیات گذشته که از کفار لجوج و هدایت ناپذیر و ستمگر سخن مى‏گفت در اینجا روى سخن را، به پیامبر گرمى اسلام صلّى اللّه علیه و اله کرده، این گروه را شدیدا تهدید و پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را تسلّى و آرامش خاطر مى‏بخشد مى‏فرماید: «هر گاه تو را از میان آنها ببرم، حتما از آنها انتقام خواهم گرفت و مجازاتشان مى‏کنیم»! (فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ).
منظور از بردن پیامبر صلّى اللّه علیه و اله از میان آن قوم، وفات پیامبر صلّى اللّه علیه و اله است.

(آیه ۴۲)- سپس مى ‏افزاید: اگر هم زنده بمانى «و آنچه را از عذاب به آنان وعده داده‏ایم به تو نشان دهیم باز ما بر آنها مسلط هستیم» (أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَیْهِمْ مُقْتَدِرُونَ).
به هر حال آنها در چنگال قدرت ما هستند چه در میان آنها باشى و چه نباشى، و مجازات و انتقام الهى در صورت ادامه کارهایشان حتمى است.

(آیه ۴۳)- بعد از این هشدارها به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله دستور مى‏دهد: «پس آنچه را بر تو وحى شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیم قرار دارى»! (فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).
کمترین اعوجاج و کجى در کتاب و برنامه تو نیست، و عدم پذیرش گروهى از آنان دلیل بر نفى حقانیت تو نخواهد بود تو با نهایت جدیت به راه خویش ادامه بده، بقیه با ماست.

(آیه ۴۴)- سپس مى‏افزاید «این (قرآنى که بر تو وحى شده) مایه یادآورى تو و قوم توست» (وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ).
هدف از نزول آن بیدار ساختن انسانها و آشنا نمودن آنها به وظائفشان است.
«و بزودى مورد سؤال قرار خواهید گرفت» که با این برنامه الهى و این وحى آسمانى چه کردید؟! (وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ).

(آیه ۴۵)- سپس براى نفى بت‏ پرستى و ابطال عقائد مشرکین به دلیل دیگرى پرداخته، مى‏گوید: «از رسولانى که قبل از تو فرستادیم بپرس، آیا غیر از خداوند رحمن، معبودهایى براى پرستش آنها قرار دادیم»؟! (وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَ جَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ).
اشاره به این که تمام انبیاى الهى دعوت به توحید کرده‏اند، و همگى بطور قاطع بت‏پرستى را محکوم نموده‏اند، بنابر این پیامبر اسلام در مخالفتش با بتها کار بى سابقه‏اى انجام نداده، بلکه سنت همیشگى انبیا را احیا نموده است.

(آیه ۴۶)- فرعونیان مغرور و پیمان شکن

در اینجا به گوشه‏اى از ماجراى پیغمبر خدا «موسى بن عمران» و برخورد او با «فرعون» اشاره شده، تا پاسخى باشد به گفتار بى‏اساس مشرکان که «اگر خدا مى‏خواست پیامبرى بفرستد چرا مردى را از ثروتمندان مکّه و طائف براى این مأموریت بزرگ انتخاب نکرد»؟
مى‏فرماید: «ما موسى را با آیات و نشانه‏هاى خود به سوى فرعون و اطرافیان و درباریان او فرستادیم» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ).
«پس موسى به آنها گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم» (فَقالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ).

(آیه ۴۷)- اکنون ببینم اولین برخورد فرعون و فرعونیان با دلائل منطقى و معجزات روشن موسى چه بود؟
قرآن مى‏گوید: «هنگامى که موسى با آیات ما به سراغ آنها آمد همگى از آن مى‏خندیدند» (فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآیاتِنا إِذا هُمْ مِنْها یَضْحَکُونَ).
این نخستین برخورد همه طاغوتها و جاهلان مستکبر در برابر رهبران راستین است، جدى نگرفتن دعوت و دلائل آنها.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه