تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۹۳ قرآن کریم

(آیه ۴۸)- اما ما براى اتمام حجت، آیات خود را یکى بعد از دیگرى فرستادیم «و هیچ آیه‏اى و معجزه ‏اى به آنها نشان نمى‏ دادیم مگر این که از دیگرى بزرگتر و مهمتر بود» (وَ ما نُرِیهِمْ مِنْ آیَةٍ إِلَّا هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِها).
و به این ترتیب بعد از معجزه «عصا» و «ید بیضا» معجزات «طوفان» و «جراد» و «قمل» و «ضفادع» و غیر اینها را به آنها نشان دادیم.
سپس مى‏افزاید: «آنها را به عذابها (و مجازاتهاى هشدار دهنده) گرفتار نمودیم شاید (بیدار شوند و) به راه حق بازگردند» (وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ).

(آیه ۴۹)- چنانکه در این آیه مى‏خوانیم: «آنها گفتند: اى ساحر! پروردگارت را به عهدى که با تو کرده است بخوان (تا ما را از این درد و رنج و بلا و مصیبت رهایى بخشد، و) مطمئن باش که ما راه هدایت را پیش خواهیم گرفت»! (وَ قالُوا یا أَیُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِنْدَکَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ).
چه تعبیر عجیبى! از یک سو ساحرش مى‏خوانند، و از سوى دیگر براى رفع بلا دست به دامنش مى‏زنند! و از سوى سوم به او وعده قبول هدایت مى‏دهند!
آرى! سبک مغزان مغرور هنگامى که بر اریکه قدرت مى‏نشینند چنین است منطقشان و راه و رسمشان.

(آیه ۵۰)- ولى به هر حال موسى به خاطر این تعبیرات نیش‏دار و موهن هرگز دست از هدایت آنها برنداشت، و از خیره سرى آنها مأیوس و خسته نشد، همچنان به کار خود ادامه داد بارها دعا کرد تا طوفان بلاها فرو نشیند و فرو نشست.
اما چنانکه آیه شریفه مى‏گوید: «هنگامى که عذاب را از آنها بر طرف مى‏ساختیم آنها پیمانهاى خود را مى‏شکستند و به لجاجت و انکار خود ادامه مى‏دادند» (فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ).
اینها همه درسهایى است زنده و گویا براى مسلمانان و تسلیت خاطرى است براى شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و اله که از لجاجت و سرسختى مخالفان هرگز خسته نشوند.
و نیز هشدارى است به دشمنان لجوج و سرسخت که آنها هرگز از فرعون و فرعونیان قویتر و قدرتمندتر نیستند، سر انجام کار آنها را ببینند و در عاقبت کار خویش بیندیشند.

(آیه ۵۱)- اگر پیامبر است چرا دستبند طلا ندارد؟
منطق موسى از یک سو، و معجزات گوناگونش از سوئى دیگر افکار توده‏هاى مردم را نسبت به فرعون متزلزل ساخت.
اینجا بود که فرعون با سفسطه بازى و مغلطه کارى مى‏خواست جلو نفوذ موسى را در افکار مردم مصر بگیرد، چنانکه قرآن مى‏گوید: «فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: اى قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست؟ و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ (و از قصر و مزارع و باغهاى من نمى‏گذرد؟) آیا نمى‏بینید؟» (وَ نادى‏ فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قالَ یا قَوْمِ أَ لَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی أَ فَلا تُبْصِرُونَ).
ولى موسى چه دارد؟ هیچ، یک عصا و یک لباس پشمینه!

(آیه ۵۲)- سپس مى‏ افزاید: «بدون شک من از این فرد که مقام و نژادى پست دارد، و هرگز نمى‏تواند فصیح سخن بگوید برترم» (أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَ لا یَکادُ یُبِینُ).
و به این ترتیب دو افتخار بزرگ براى خود (حکومت مصر، و مالکیت نیل) و دو نقطه ضعف براى موسى (فقر، و لکنت زبان) بیان کرد.
در حالى که موسى هرگز در آن زمان لکنت زبان نداشت، چرا که به هنگام بعثت عرضه داشت: «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی» خداوندا! گره را از زبان من بگشا» (طه/ ۲۷) و مسلما دعایش مستجاب شد و قرآن نیز گواه بر آن است.

(آیه ۵۳)- سپس فرعون به دو بهانه دیگر متشبث شده گفت: «پس چرا دستبندهائى از طلا به او داده نشده؟ یا این که چرا فرشتگان همراه او نیامده‏اند» تا گفتار او را تصدیق کنند؟! (فَلَوْ لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ).
مى‏گویند فرعونیان عقیده داشتند که رؤسا باید با دستبند و گردن بند طلا خود را زینت کنند.
اما پیامبران الهى با کناره گیرى از این مسائل مخصوصا مى‏خواستند این ارزشهاى کاذب و دروغین را ابطال کنند، و ارزشهاى اصیل انسانى یعنى علم و تقوا و پاکى را جانشین آن سازند.

(آیه ۵۴)- در این آیه قرآن به نکته لطیفى اشاره مى‏کند، و آن این که: فرعون از واقعیت امر چندان غافل نبود، و به بى‏اعتبارى این ارزشها کم و بیش توجه داشت، ولى «او قوم خود را (تحمیق کرد، و عقول آنها را) سبک شمرد در نتیجه از وى اطاعت کردند»! (فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ).
اصولا راه و رسم همه حکومتهاى جبار و فاسد این است که براى ادامه خود کامگى باید مردم را در سطح پائینى از فکر و اندیشه نگهدارند، و با انواع وسائل آنها را تحمیق کنند.
چرا که بیدار شدن ملتها و آگاهى و رشد فکرى ملتها بزرگترین دشمن حکومتهاى خودکامه و شیطانى است که با تمام قوا با آن مبارزه مى‏کنند! جالب این که آیه فوق را با این جمله تکمیل و پایان مى‏دهد «آنها قومى فاسق بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقِینَ).
اشاره به این که این قوم گمراه اگر فاسق و خارج از اطاعت فرمان خدا و حکم عقل نبودند تسلیم چنین تبلیغات و ترهاتى نمى‏شدند.
آرى! آنها فاسقانى بودند که از فاسقى تبعیت مى‏کردند.

(آیه ۵۵)- این بود جنایات فرعون و فرعونیان و مغلطه کاریهایشان در مقابل فرستاده الهى موسى اما اکنون ببینیم بعد از آن همه وعظ و ارشاد و اتمام حجتها از طرق گوناگون، و عدم تسلیم آنها در مقابل حق، سر انجام کار آنها به کجا رسید؟! مى‏فرماید: «اما هنگامى که ما را (با اعمالشان) به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم، و همه را غرق کردیم»! (فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِینَ).
خداوند مخصوصا از میان تمام مجازاتها مجازات غرق را براى آنها انتخاب نمود، چرا که تمام عزت و شوکت افتخار و قدرتشان با همان رود عظیم نیل و شاخه‏هاى بزرگ و فراوانش بود که فرعون از میان تمام منابع قدرتش روى آن تکیه مى‏کرد.

(آیه ۵۶)- در این آیه به عنوان یک نتیجه گیرى از مجموع این سخن مى‏فرماید: «ما آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتى براى آیندگان قرار دادیم» (فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِینَ).

(آیه ۵۷)- شأن نزول:
رسول خدا روزى براى گروهى از سران قریش سخن گفت، «نضر بن حارث» به مقابله برخاست، پیامبر صلّى اللّه علیه و اله با دلائل منطقى (پیرامون بطلان بت‏پرستى) او را محکوم ساخت، سپس این آیه را بر آنها خواند «شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید هیزم جهنم خواهید بود و همگى در آن وارد مى‏شوید».
بعد از این ماجرا «عبد اللّه بن زبعرى» آمد و به آن جمع پیوست، «ولید بن مغیره» به «عبد اللّه» گفت: «نضر بن حارث» در مقابل محمّد درمانده شد.
«عبد اللّه» گفت: به خدا سوگند اگر من او را مى‏دیدم پاسخش را مى‏دادم، از او (محمد صلّى اللّه علیه و اله) بپرسید آیا درست است که همه معبودان با عابدانشان در دوزخند؟
اگر چنین است ما فرشتگان را مى‏پرستیم، و یهود «عزیز» را و نصارى «عیسى بن مریم» را (چه عیبى دارد که ما با فرشتگان و پیامبرانى چون عزیز و مسیح باشیم!) این سخن را خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و اله گفتند، رسول اللّه فرمود: «آرى! هر کس دوست داشته باشد که معبود واقع شود او هم با عابدانش در دوزخ خواهد بود، این بت‏پرستان در حقیقت شیاطین را مى‏پرستیدند، و هرچیز را که شیطان به آنها دستور مى‏داد».
اینجا بود که آیه ۱۰۱ سوره انبیا نازل شد و نیز آیه مورد بحث (وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلًا ...) نازل گردید.
تفسیر:
کدام معبودان در دوزخند؟

قرآن در اینجا پیرامون مقام عبودیت حضرت مسیح و نفى گفتار مشرکان در باره الوهیت او و بتها سخن مى‏گوید که تکمیلى است براى بحثهایى که در آیات گذشته پیرامون دعوت موسى و مبارزه او با بت‏پرستان فرعونى آمد.
نخست مى‏فرماید: «هنگامى که در باره فرزند مریم مثلى زده شد قوم تو از آن مى‏خندیدند» و روى گردان مى‏شدند (وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلًا إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ).
منظور از مثال همان است که مشرکان به عنوان استهزاء به هنگام شنیدن آیه شریفه «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» شما و آنچه را غیر از خدا مى‏پرستید هیزم دوزخید» (انبیا/ ۹۸) گفتند و آن این بود که عیسى بن مریم نیز معبود واقع شده و به حکم این آیه باید در دوزخ باشد چه بهتر که ما و بتهایمان نیز همسایه عیسى باشیم! گفتند و خندیدند و مسخره کردند!

(آیه ۵۸)- سپس «گفتند: آیا خدایان ما بهتر است یا او [مسیح‏]»؟ (وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَیْرٌ أَمْ هُوَ).
ولى بدان آنها حقیقت را مى‏دانند «و این مثل را جز از روى جدال براى تو نزده‏اند» (ما ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلًا).
«بلکه آنها گروهى کینه توز و پرخاشگرند»، و براى جلوگیرى از حق به باطل متوسل مى‏شوند (بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ).

(آیه ۵۹)- بلکه «او [مسیح‏] فقط بنده‏اى بود که ما نعمت به او بخشیدیم» و او را به نبوّت و رهبرى خلق مبعوث کردیم (إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَیْهِ).
«و او را نمونه و الگوئى براى بنى اسرائیل قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُ مَثَلًا لِبَنِی إِسْرائِیلَ).
او در تمام عمرش به مقام عبودیت پروردگار اعتراف داشت، و همه را به عبودیت او دعوت کرد، و همان گونه که خودش مى‏گوید: «مادام که در میان امّت بود اجازه انحراف از مسیر توحید به کسى نداد»، بلکه خرافه الوهیت مسیح یا تثلیث را بعد از او به وجود آوردند.

(آیه ۶۰)- در این آیه براى این که توهّم نکنند خدا نیازى به عبودیت و بندگى آنها دارد که اصرار بر ایمانشان مى‏ کند مى‏ فرماید: «اگر ما بخواهیم به جاى شما فرشتگانى در زمین قرار مى‏ دهیم که جانشین شما باشند» (وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْکُمْ مَلائِکَةً فِی الْأَرْضِ یَخْلُفُونَ).
فرشتگانى که سر بر فرمان حق دارند، و جز اطاعت و بندگى او کارى را نمى ‏شناسند.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه