تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۵۰۱ قرآن کریم

(آیه ۲۳)- این آیه نیز توضیح و تعلیل دیگرى است براى عدم مساوات کافران و مؤمنان، مى‏فرماید: «آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرارداده»؟! (أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ).
و فرمان خدا را رها کرده، و به دنبال خواست دل و هواى نفس افتاد و اطاعت آن را بر اطاعت حق مقدم شمرد.
«و خداوند او را با آگاهى (بر این که شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته» (وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ).
«و بر گوش و قلبش مهر زده، و بر چشمش پرده‏اى افکنده است» تا در وادى ضلالت همواره سرگردان بماند (وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً).
«با این حال چه کسى مى‏تواند غیر از خدا او را هدایت کند» (فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ).
«آیا متذکر نمى‏شوید»؟ (أَ فَلا تَذَکَّرُونَ). و تفاوت چنین کسى را با آنها که در پرتو نور حق راه خود را یافته‏اند نمى‏فهمید؟
راستى چه بت خطرناکى است هوى پرستى که تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روى انسان مى‏بندد، و چه گویا و پرمعنى است حدیثى که از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله نقل شده: «هرگز در زیر آسمان معبودى مبغوضتر نزد خدا از هواى نفس، پرستش نشده است»! چرا که بتهاى معمولى موجوداتى بى‏خاصیتند، ولى بت هوى و هوس اغوا کننده، و سوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است.

(آیه ۲۴)- عقاید دهریین: در اینجا بحث دیگرى پیرامون منکران توحید است، منتها تنها از گروه خاصى از آنها یعنى «دهریین» نام مى‏برد که مطلقا وجود صانع حکیم را در عالم هستى انکار مى‏کردند، در حالى که اکثر مشرکان ظاهرا به خدا ایمان داشتند و بتها را شفیعان درگاه او مى‏دانستند.
مى‏فرماید: «و آنها گفتند چیزى جز همین زندگى ما در دنیا در کار نیست، گروهى از ما مى‏میرند و گروهى زنده مى‏شوند» و جاى آنها را مى‏گیرند، و نسل بشر همچنان تداوم مى‏یابد (وَ قالُوا ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا).
«و چیزى جز دهر و گذشت روزگار ما را هلاک نمى‏کند» (وَ ما یُهْلِکُنا إِلَّا الدَّهْرُ).
جمله نخست ناظر به انکار معاد است و جمله بعد ناظر به انکار مبدأ.
قرآن مجید در پاسخ این بیهوده گویان جمله کوتاه و پرمحتوائى بیان کرده که در موارد دیگرى از قرآن نیز به چشم مى‏خورد، مى‏فرماید: «آنها به این سخن (که مى‏گویند معادى نیست و مبدأ جهان نیز دهر است) یقین ندارند، بلکه تنها گمان بى‏پایه‏اى دارند» (وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ).

(آیه ۲۵)- در این آیه به یکى از بهانه جوئیهاى بى‏اساس این گروه در مورد معاد اشاره کرده، مى‏گوید: «و هنگامى که آیات بینات و آشکار ما بر آنها خوانده مى‏شود تنها دلیلى که در برابر آن دارند این است که مى‏گویند: اگر راست مى‏گوئید، پدران ما را زنده کنید و بیاورید» تا بر صدق گفتار شما گواهى دهند (وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
آرى! این تنها دلیل آنها بود، دلیلى سست و واهى، چرا که خداوند قدرت خویش را بر احیاى مردگان از طرق مختلف به انسانها نشان داده است.

(آیه ۲۶)- در آن دادگاه عدل همه به زانو در مى‏آیند! در اینجا پاسخ دیگرى به سخن دهریین که منکر مبدأ و معاد بودند داده، مى‏فرماید: «بگو: خداوند شما را زنده مى‏کند، سپس مى‏میراند سپس (بار دیگر حیات مى‏بخشد و) براى حساب در روز قیامت، روزى که در آن شکّ و تردیدى نیست جمع آورى مى‏کند» (قُلِ اللَّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فِیهِ).
آنها نه خدا را قبول داشتند و نه روز جزا را، و محتواى این آیه در حقیقت استدلال براى هر دو قسمت است، چرا که روى مسأله حیات نخستین تکیه شده، از سوى دیگر، کسى که قادر بر حیات نخستین است چگونه قادر بر اعاده آن نیست.
و از آنجا که بسیارى از مردم در این دلائل تأمل و دقت نمى‏کنند در پایان آیه مى‏افزاید: «ولى اکثر مردم نمى‏دانند» (وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ).

(آیه ۲۷)- این آیه دلیل دیگرى بر مسأله معاد است که شبیه آن را در آیات دیگر قرآن خوانده‏ایم، مى‏فرماید: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست» (وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
او که مالک و حاکم بر تمام پهنه عالم هستى است، مسلما قدرت بر احیاى مردگان را دارد، و چنین کارى در برابر قدرت او هرگز مشکل نیست.
او این جهان را مزرعه‏اى براى قیامت، و تجارتخانه پرسودى براى عالم پس از مرگ، قرار داده است، لذا در پایان آیه مى‏افزاید: «و آن روز که قیامت بر پا شود اهل باطل زیان مى‏بینند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ).
حیات و عقل و هوش و مواهب زندگى سرمایه‏هاى انسان است باطل گرایان آنها را با متاع زود گذرى که نسبت به آن هیچ ارزشمند نیست مبادله مى‏کنند، و روز رستاخیز که تنها قلب سلیم و ایمان و عمل صالح به کار مى‏آید زیانکار بودن خود را با چشم مشاهده مى‏کنند.

(آیه ۲۸)- این آیه صحنه قیامت را به طرز بسیار گویائى ترسیم کرده، مى‏گوید: «در آن روز هرامتى را مى‏بینى (که از شدت ترس و وحشت) بر زانو نشسته» (وَ تَرى‏ کُلَّ أُمَّةٍ جاثِیَةً).
سپس دومین صحنه از صحنه‏هاى قیامت را به این صورت بیان مى‏کند که:
«هرامتى به سوى کتابش خوانده مى‏شود (و به آنها مى‏گویند:) امروز جزاى آنچه را انجام مى‏دادید به شما مى‏دهند» (کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ کِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
این کتاب همان نامه اعمالى است که تمام نیکیها و بدیها، زشتیها و زیبائیهاى گفتار و کردار انسانها در آن ثبت است.
تعبیر «کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ کِتابِهَا» نشان مى‏دهد که علاوه بر نامه اعمالى که براى هر انسانى جداگانه موجود است هر امتى نیز نامه اعمالى متعلق به جمع و گروه خود دارد.

(آیه ۲۹)- بار دیگر از سوى خداوند به آنها خطاب مى‏شود و به عنوان تأکید مى‏گوید: «این کتاب ما است که به حق با شما سخن مى‏گوید» و اعمال شما را بازگو مى‏کند! (هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ).
آن روز که شما هر چه مى‏خواستید انجام مى‏دادید هرگز باور نمى‏کردید که اعمالتان در جایى ثبت شود، ولى «ما آنچه را انجام مى‏دادید مى‏نوشتیم» (إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

(آیه ۳۰)- در این آیه مرحله نهائى دادرسى قیامت را بیان مى‏کند، آنجا که هرگروهى به نتیجه اعمال خود مى‏رسند.
مى‏فرماید: «اما کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد مى‏کند» (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فِی رَحْمَتِهِ).
و در پایان آیه مى‏فرماید: «این پیروزى آشکار است» (ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ).

(آیه ۳۱)- در این آیه سرنوشت گروه دیگرى را که نقطه مقابل این گروهند یادآور شده، مى‏فرماید: «و اما کسانى که کافر شدند (به آنها گفته مى‏شود) مگر آیات من بر شما خوانده نمى‏شد و شما استکبار مى‏کردید (و تسلیم حق نمى‏شدید) و قومى مجرم و گناهکار بودید» (وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتِی تُتْلى‏ عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِینَ).
قابل توجه این که در این آیه تنها سخن از کفر است، و اما اعمال سوء به عنوان یک عامل دخول به عذاب الهى ذکر نشده، این به خاطر آن است که مسأله کفر به تنهایى موجب عذاب است.

(آیه ۳۲)- آن روز که اعمال سوء انسان آشکار مى‏شود! این آیه توضیحى است بر مسأله استکبار کافران در برابر آیات الهى و دعوت انبیا که در آیه قبل به صورت اجمالى بیان شده بود، مى‏فرماید: «هنگامى که گفته مى‏شد وعده الهى حق است و در قیامت هیچ شکّى نیست شما مى‏گفتید: ما نمى‏دانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانى در این باره داریم و به هیچ وجه یقین نداریم» (وَ إِذا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَیْبَ فِیها قُلْتُمْ ما نَدْرِی مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنِینَ).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه