تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۵۰۳ قرآن کریم
(آیه ۶)- و از آن اسفبارتر این که: «هنگامى که مردم مشرک در قیامت محشور مىشوند معبودهاى آنها دشمنان آنها خواهند بود حتى عبادت آنها را انکار مىکنند»! (وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِینَ).
معبودهایى که عقل دارند رسما به دشمنى بر مىخیزند، حضرت مسیح از عابدان خود بیزارى مىجوید، و فرشتگان نیز تبرى مىجویند، حتى شیاطین و جن نیز اظهار تنفر مىکنند، و آنها که بىعقل بودند خداوند حیات و عقل به آنها مىبخشد تا به سخن در آیند و مراتب دشمنى و نفرت خود را از این عابدان اظهار کنند.
(آیه ۷)- بگو: من پیامبر نو ظهورى نیستم! قرآن همچنان از وضع مشرکان گفتگو مىکند، و به چگونگى برخورد آنها با آیات الهى اشاره کرده، مىگوید:
«و هنگامى که آیات روشن ما بر آنها خوانده مىشود کافران در مورد حقى که به سوى آنها آمده است مىگویند: این سحر آشکار است» (وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ هذا سِحْرٌ مُبِینٌ).
آنها نفوذ سریع و عمیق و جاذبه عجیب قرآن را در اعماق دلها با یک تفسیر انحرافى به عنوان «سحر آشکار» مطرح مىکنند که خود اعتراف ضمنى روشنى است به تأثیر فوق العاده قرآن در قلوب انسانها! «حق» در آیه فوق اشاره به همان «آیات قرآن» است.
(آیه ۸)- ولى آنها تنها به این تهمت قناعت نمىکنند «بلکه (پا را از آن فراتر نهاده، با صراحت) مىگویند: این آیات را بر خدا افترا بسته» (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ).
در اینجا خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که با دلیل روشنى به آنها پاسخ گوید، مىفرماید: به آنها «بگو: اگر من آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است که مرا رسوا کند) و شما نمىتوانید در برابر خداوند از من دفاع کنید» (قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً).
چگونه ممکن است خداوند این «آیات بینات» و این معجزه جاودانى را بر دست دروغگویى ظاهر سازد؟! این از حکمت و لطف خداوند دور است.
سپس به عنوان تهدید مىافزاید: «اما خداوند بهتر از هر کس کارهایى را که شما در آن وارد مىشوید مىداند» و به موقع شما را سخت کیفر مىدهد (هُوَ أَعْلَمُ بِما تُفِیضُونَ فِیهِ).
و در جمله بعد به عنوان تأکید بیشتر توأم با برخوردى مؤدبانه مىافزاید:
«همین بس که خداوند گواه میان من و شما باشد» (کَفى بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ).
او صدق دعوت من، و تلاش و کوششهایم را در ابلاغ رسالت مىداند، و دروغ و افترا و کارشکنى شما را نیز مىبیند، و همین براى من و شما کافى است.
و براى این که راه بازگشت را نیز به آنها نشان دهد در پایان آیه مىافزاید: «او آمرزنده و مهربان است» (وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ).
توبه کاران را مىبخشد، و آنها را مشمول رحمت واسعه خود مىسازد.
(آیه ۹)- در این آیه مىافزاید: «بگو: من پیامبر نو ظهورى نیستم» که با سایر پیامبران متفاوت باشم (قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ).
«و نمىدانم با من و شما چه خواهد شد»؟ (وَ ما أَدْرِی ما یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ).
«من تنها از آنچه بر من وحى مىشود پیروى مىکنم» (إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحى إِلَیَّ).
«و من جز بیم دهنده آشکارى نیستم» (وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ).
(آیه ۱۰)- در این آیه براى تکمیل آنچه در آیات قبل آمده مىافزاید: «بگو:
به من خبر دهید اگر این قرآن از سوى خدا باشد و شما به آن کافر شوید، در حالى که شاهدى از بنى اسرائیل بر آن شهادت دهد، و او ایمان بیاورد و شما تکبر کنید و تسلیم نشوید (چه کسى از شما گمراهتر خواهد بود؟!) مسلما خداوند قوم ظالم را هدایت نمىکند» (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
این شاهد بنى اسرائیلى دانشمند معروف یهود «عبد اللّه بن سلام» بود که در مدینه ایمان آورد و به مسلمین پیوست.
(آیه ۱۱) - شأن نزول:
هنگامى که اسلام از طرف قشرهاى فقیر و بادیه نشین و تهیدست بسرعت مورد استقبال قرار گرفت چرا که هم منافع نامشروعى نداشتند که به خطر بیفتد، و هم مغز آنها از باد غرور انباشته نبود، و هم قلبهائى پاکتر از قشر مرفّه و عیّاش و هوسباز داشتند.
مغروران مستکبر گفتند: این چه آئینى است که پیروانش انبوهى بادیه نشین فقیر و تهیدست و کنیزان و بردگانند؟ اگر مکتب معقولى بود هرگز نباید افراد سطح پائین و منحط اجتماع از آن استقبال کنند اما ما که در سطح بالا قرار داریم و چشم و چراغ جامعه هستیم عقب بمانیم! این آیه و سه آیه بعد از آن نازل شد و به آنها پاسخ داد.
تفسیر:
شرط پیروزى، ایمان و استقامت است- قرآن همچنان اعمال و گفتار کافران و انحرافات آنها را مورد بحث و بررسى و نکوهش قرار مىدهد، نخست به این گفتار غرور آمیز و دور از منطق آنها اشاره کرده، مىگوید: «کافران در باره مؤمنان چنین گفتند: اگر ایمان و اسلام چیز خوبى بود هرگز آنها بر ما پیشى نمىگرفتند»! (وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کانَ خَیْراً ما سَبَقُونا إِلَیْهِ).
اینها یک مشت افراد فقیر و بىسر و پا، روستائى و برده و کم معرفتند! چگونه ممکن است آنها حق را بفهمند و به آن اقبال کنند، ولى ما چشم و چراغهاى این جامعه از آن غافل و بىخبر بمانیم؟! لذا در پایان آیه با این تعبیر لطیف به آنها پاسخ داده، مىگوید: «چون خود آنها به وسیله قرآن هدایت نشدند به زودى مىگویند: این یک دروغ قدیمى است»! (وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا إِفْکٌ قَدِیمٌ).
یعنى آنها نخواستهاند به وسیله قرآن هدایت شوند، نه این که هدایت قرآن کمبودى داشت.
(آیه ۱۲)- سپس به دلیل دیگرى براى اثبات حقانیت قرآن و نفى تهمت مشرکان که مىگفتند: این یک دروغ قدیمى است پرداخته، مىگوید: از نشانههاى صدق این کتاب بزرگ این است که: «پیش از آن، کتاب موسى که پیشوا و رحمت بود (نشانههاى آن را بیان کرده) و این کتاب هماهنگ با نشانههاى تورات است» (وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ).
با این حال چگونه مىگوئید این یک دروغ قدیمى است؟! و به دنبال آن مىافزاید: این در حالى است که این کتاب آسمانى «به زبان عربى و فصیح و گویاست» که همگان از آن بهرهمند شوند (لِساناً عَرَبِیًّا).
و در پایان آیه هدف نهائى از نزول قرآن را در دو جمله کوتاه به این صورت شرح مىدهد: «هدف این بوده که ظالمان را انذار و نیکو کاران را بشارت دهد» (لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنِینَ).
(آیه ۱۳)- این آیه در حقیقت تفسیرى است براى «محسنین» (نیکو کاران) که در آیه قبل آمده بود، مىفرماید: «کسانى که گفتند: پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت کردند، نه ترسى براى آنهاست و نه اندوهگین مىشوند» (إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
بنابر این «محسنین» کسانى هستند که از نظر اعتقادى در خط توحید، و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند.
(آیه ۱۴)- و در این آیه مهمترین بشارت را به موحدان نیکو کار مىدهد و مىفرماید: «آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن مىمانند» (أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها).
«این به پاداش اعمالى است که انجام مىدادند» (جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).
منبع: برگزیده تفسیر نمونه