تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۵۰۸ قرآن کریم

(آیه ۱۲)- سرنوشت مؤمنان و کفار

از آنجا که آیات گذشته پیرامون پیکار مستمر حق و باطل و ایمان و کفر سخن مى‏گفت در اینجا در یک مقایسه روشن سرنوشت مؤمنان و کفار را تشریح مى‏کند، تا روشن شود که این دو گروه تنها در زندگى دنیا متفاوت نیستند بلکه در آخرت نیز فوق العاده با هم متفاوتند مى‏فرماید:
«خداوند کسانى را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وارد باغهائى از بهشت مى‏کند که نهرها از زیر (درختان و قصرهایش) جارى است» (إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
«در حالى که کافران از متاع زود گذر این دنیا بهره مى‏گیرند، و همچون چهار پایان مى‏خورند و سر انجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست»! (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ).
درست است که هر دو گروه در دنیا زندگى مى‏کنند و از مواهب آن بهره‏مند مى‏شوند، ولى تفاوت اینجاست که مؤمنان هدفشان انجام اعمال صالح است.
و کافران تمام هدفشان همین خوردن و خوابیدن و بهره بردن از لذات حیات است.

(آیه ۱۳)- در این آیه براى تکمیل این هدف، مقایسه‏اى در میان مشرکان مکه و بت پرستان پیشین مى‏کند و با عبارتى گویا آنها را شدیدا مورد تهدید قرار مى‏دهد و در ضمن روى بعضى از جرائم بزرگ آنها که دلیلى بر جواز جنگ با آنها است تکیه کرده، مى‏فرماید: «و چه بسیار شهرهایى که از شهرى که تو را بیرون کرد نیرومندتر بودند، ما همه آنها را نابود کردیم و هیچ یاورى نداشتند» (وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ).
کسانى که آنقدر جسور شده‏اند که بزرگترین فرستاده الهى را از مقدّسترین شهرها بیرون مى‏کنند گمان نبرند همیشه این وضع ادامه خواهد یافت، خداوندى که قوم عاد و ثمود و فراعنه و لشکر ابرهه را به آسانى درهم کوبید درهم شکستن آنها نیز براى او بسیار ساده است.

(آیه ۱۴)- این آیه از مقایسه دیگرى بین «مؤمنان» و «کفار» سخن مى‏گوید، از دو گروه متفاوت در همه چیز که یکى داراى ایمان و عمل صالح است و دیگرى داراى یک زندگى به تمام معنى حیوانى، از دو گروهى که یکى در زیر چتر ولایت پروردگار قرار گرفته، و دیگرى بى‏مولى و سر پرست.
مى‏فرماید: «آیا کسى که دلیل روشنى از سوى پروردگارش دارد، همانند کسى است که زشتى اعمالش در نظرش آراسته شده، و از هواى نفسشان پیروى مى‏کنند»؟! (أَ فَمَنْ کانَ عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ).
گروه اول از شناخت صحیح و یقین و دلیل و برهان قطعى برخوردارند، اما گروه دوم بر اثر پیروى از هوى و هوسهاى سرکش گرفتار سوء تشخیص و عدم درک واقعیت و تاریکى مسیر و هدف شده، در ظلمات اوهام سرگردانند، هرگز این دو گروه یکسان نیستند.
«بیّنه» به معنى دلیل آشکار است و در اینجا اشاره به قرآن و معجزات پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و دلائل عقلى دیگر است.

(آیه ۱۵)- توصیف دیگرى از بهشت

این آیه همچنان توصیفى است براى سرنوشت دو گروه کافر و مؤمن که یکى داراى اعمال صالح و دیگرى اعمال زشت و ننگینى است که در نظرش آراسته شده.
در این آیه از شش نوع مواهب بهشتیان، و دو نوع کیفرهاى سخت و دردناک دوزخیان، پرده برداشته و عاقبت کار این دو گروه را مشخص مى‏کند.
نخست مى‏فرماید: «توصیف بهشتى که به پرهیزکاران وعده داده شده چنین است: در آن نهرهایى است از آب صاف که بدبو نشده» (مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ).
سپس مى ‏افزاید: «و نهرهایى از شیر که طعم آن دگرگون نگشته است» (وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ).
اصولا آنجا جاى فساد و تباهى نیست و مواد غذائى بهشتى با گذشت زمان دگرگون نمى‏شود.
بعد به سراغ سومین قسمت از نهرهاى بهشتى رفته، مى‏گوید: «و نهرهایى از شراب (طهور) که مایه لذت نوشندگان است»! (وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ).
خمر و شراب بهشتى هیچ گونه ارتباطى با خمر و شراب آلوده دنیا ندارد، همان گونه که در سوره صافات آیه ۴۷ آمده است، مى‏فرماید: «آن خمر و شراب نه مایه فساد عقل است و نه موجب مستى مى‏شود».
و جز هوشیارى و نشاط و لذت روحانى چیزى در آن نیست.
و بالاخره چهارمین و آخرین قسمت از نهرهاى بهشتى را به این صورت بیان مى‏کند: «و نهرهایى از عسل مصفاست» (وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى).
علاوه بر این نهرهاى گوناگون- که هر کدام به منظورى آفریده شده- در پنجمین موهبت از انواع میوه‏هاى بهشتى سخن به میان آورده، مى‏افزاید: «و براى آنها در بهشت از تمام انواع میوه‏ها موجود است» (وَ لَهُمْ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ).
و بالاخره در ششمین موهبت که بر خلاف مواهب مادى قبلى، جنبه معنوى و روحانى دارد، مى‏گوید: و براى آنها «آمرزشى است از سوى پروردگارشان» (وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ).
اکنون ببینیم گروه مقابل آنها چه سرنوشتى خواهند داشت؟
در دنباله آیه مى‏فرماید: آیا این گروه همانند کسانى هستند که در آتش دوزخ جاویدانند، و از آب جوشان و سوزانى نوشانیده مى‏شوند که امعاء آنها را از هم متلاشى مى‏کند»؟! (کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ).
تعبیر به «سقوا» (نوشانیده مى‏شوند) بیانگر این واقعیت است که آب سوزان حمیم را به زور، و نه به دلخواه، به آنها مى‏نوشانند که به جاى سیراب شدن در آن آتش سوزان، امعاء آنها را متلاشى مى‏کند و همانطور که طبیعت دوزخ است باز به حال اول بر مى‏گردد چرا که در آنجا مرگى نیست!

(آیه ۱۶)- در اینجا ترسیمى از وضع منافقان در برخوردشان با وحى الهى و آیات و سخنان پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و مسأله جنگ و مبارزه با دشمنان اسلام کرده، مى‏گوید:
«گروهى از آنان (نزد تو مى‏آیند) به سخنانت گوش فرا مى‏دهند، اما هنگامى که از نزد تو خارج مى‏شوند به کسانى که (خداوند به آنها) علم و دانش بخشیده (از روى استهزاء) مى‏گویند: (این مرد) الآن چه گفت»؟! (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً).
تعبیر آنها در مورد شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و سخنان پر محتواى آن حضرت به قدرى زشت و زننده و تحقیر آمیز بود که نشان مى‏داد آنها اصلا به وحى آسمانى ایمان نیاورده‏اند.
ولى قرآن در پایان آیه پاسخ دندان شکنى به آنها گفته، مى‏فرماید: سخنان پیامبر صلّى اللّه علیه و اله نامفهوم نبوده و پیچیدگى خاصى ندارد، بلکه «آنها کسانى هستند که خداوند بر قلبهایشان مهر نهاده و از هوى و هوسهایشان پیروى کرده‏اند» لذا چیزى از آن نمى‏فهمند! (أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ).

(آیه ۱۷)- نقطه مقابل آنها مؤمنان راستین هستند که آیه شریفه در باره آنها مى‏گوید: «و کسانى که هدایت یافته‏اند خداوند بر هدایتشان مى‏افزاید، و روح تقوا و پرهیز کارى به آنها مى‏بخشد» (وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ).
آرى! آنها نخستین گامهاى هدایت را شخصا برداشته، و عقل و خرد و فطرت خویش را در این راه به کار گرفته‏اند، سپس خداوند طبق وعده‏اى که داده است مجاهدان راهش را هدایت و راهنمائى بیشتر مى‏کند.

(آیه ۱۸)- نشانه‏ هاى رستاخیز ظاهر شده!

در این آیه به عنوان هشدارى به آن گروه بى‏ایمان استهزاء کننده، مى‏فرماید: «آیا آنها [کافران‏] جز این انتظارى دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند) در حالى که هم اکنون نشانه‏هاى آن آمده است، اما هنگامى که بیاید تذکر (و ایمان) آنها سودى نخواهد داشت»! (فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ).
آرى! آنها آن موقعى که باید ایمان بیاورند و مفید است سر سختى و لجاجت به خرج مى‏دهند، و در برابر حق تسلیم نمى‏شوند، ولى آن زمان که حوادث هولناک آغاز قیامت جهان را به لرزه در مى‏آورد این گونه افراد به وحشت مى‏افتند، و اظهار خضوع و ایمان مى‏کنند، که هیچ سودى به حالشان ندارد.

(آیه ۱۹)- این آیه به عنوان نتیجه گیرى از گفتگوهایى که در آیات قبل پیرامون ایمان و کفر و سرنوشت مؤمنان و کافران آمده بود، مى‏فرماید: «پس بدان که معبودى جز اللّه نیست» (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ).
یعنى روى خط توحید محکم بایست که داروى شفا بخش و بهترین وسیله نجات همین توحید است که آثار آن در آیات قبل بیان شد.
به دنبال این مسأله عقیدتى باز به سراغ مسأله تقوا و پاکى از گناه رفته، مى‏افزاید: «و براى گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن» (وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ).
پیداست پیامبر صلّى اللّه علیه و اله به حکم مقام عصمت هرگز مرتکب گناهى نشده، این گونه تعبیرها یا اشاره به مسأله «ترک اولى» و «حسنات الابرار سیّئات المقرّبین» است، و یا سرمشقى است براى مسلمانان.
و در ذیل آیه به عنوان بیان علت مى‏فرماید: «خداوند محل حرکت و قرار گاه شما را مى‏داند» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ).
از ظاهر و آشکار و درون و برون سرّ و نجواى شما با خبر است، به همین دلیل باید به سوى او بروید و از درگاه او طلب عفو کنید.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه