تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۵۰۹ قرآن کریم

(آیه ۲۰)- از نام جهاد نیز وحشت دارند!

در اینجا موضع گیریهاى مختلف «مؤمنان» و «منافقان» را در برابر فرمان جهاد روشن مى‏سازد، مى‏فرماید: «کسانى که ایمان آورده‏اند مى‏گویند: چرا سوره‏اى نازل نمى‏شود»؟! (وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ).
سوره‏اى که در آن فرمان جهاد باشد، و تکلیف ما را در برابر دشمنان سنگدل و خونخوار و بى‏منطق روشن سازد، سوره‏اى که آیاتش نور هدایت بر قلب ما بپاشد، و روح و جان ما را با فروغش روشن نماید.
این وضع حال مؤمنان راستین.
«اما (منافقان) هنگامى که سوره واضح و روشنى نازل مى‏گردد که در آن سخنى از جنگ است، منافقان بیمار دل را مى‏بینى که همچون کسى که در آستانه مرگ قرار گرفته (با نگاهى مات و مبهوت، و چشمانى که حدقه آنها از کار ایستاده) به تو نگاه مى‏کنند»! (فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ).
میدان جهاد براى مؤمنان میدان اظهار عشق به محبوب و میدان پایدارى و مقاومت و پیروزى است، و در چنین میدانى ترس معنى ندارد.
اما براى «منافقان» میدان مرگ و نابودى و بدبختى است، میدان شکست و جدائى از لذات دنیاست، میدانى است تاریک و ظلمانى، با آینده‏اى وحشتناک و مبهم! در پایان آیه در یک جمله کوتاه مى‏گوید: واى بر آنها که «مرگ و نابودى براى آنان سزاوارترست» (فَأَوْلى‏ لَهُمْ).

(آیه ۲۱)- در این آیه مى‏افزاید: ولى اگر آنها اطاعت کنند، و از فرمان جهاد سر پیچى ننمایند این «اطاعت و سخن سنجیده براى آنان بهتر است» (طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ).
سپس مى‏افزاید: «اگر آنها هنگامى که برنامه‏ها محکم مى‏شود و فرمان جهاد قطعیت مى‏یابد به خدا راست گویند و از در صدق و صفا درآیند براى آنها بهتر است» (فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ).
هم در این دنیا باعث سر بلندى آنهاست، و هم در آخرت به پاداش بزرگ و فوز عظیم نائل مى‏شوند.

(آیه ۲۲)- در این آیه مى‏افزاید: «اگر (از این دستورها) روى گردان شوید، جز این انتظار مى‏رود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندى کنید» (فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ). زیرا اگر از قرآن و توحید روى گردان شوید قطعا به سوى جاهلیت باز مى‏گردید، و برنامه‏هاى جاهلى چیزى جز «فساد در زمین»، «قتل و غارت و خونریزى»، «کشتن خویشاوندان و دختران» نبود.

(آیه ۲۳)- در این آیه سرنوشت نهائى این گروه منافق و بهانه جوى مفسد را چنین بیان مى‏کند: «آنها کسانى هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، پس گوشهایشان را کر و چشمهایشان را کور نموده است»، نه حقیقتى را مى‏شنوند و نه واقعیتى را مى‏بینند (أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ).
آنها جهاد اسلامى را که بر معیار حق و عدالت است قطع رحم و فساد فى الارض مى‏پندارند، اما آن همه جنایاتى را که در جاهلیت مرتکب شدند و خونهاى بى‏گناهانى را که در دوران حکومتشان ریختند مطابق با حق و عدالت! لعنت خدا بر آنها باد که نه گوش شنوا دارند و نه چشم بینا!

(آیه ۲۴)- در این آیه به ذکر علت واقعى انحراف این قوم نگون بخت پرداخته، مى‏گوید: «آیا آنها در آیات قرآن تدبّر نمى‏کنند (تا حقیقت را در یابند و وظائف خود را انجام دهند) یا بر دلهاى آنها قفل نهاده شده است»؟! (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها).
و به این ترتیب باید قرآن مجید در متن زندگى مسلمانان قرار گیرد و آن را قدوه و اسوه خویش قرار دهند دستوراتش را مو به مو اجرا کنند، و تمام خطوط زندگى خویش را با آن هماهنگ سازند.
اما بهره گیرى از قرآن نیاز به یک نوع خود سازى دارد، هر چند خود قرآن نیز به خود سازى کمک مى‏کند، چرا که اگر بر دلها قفلها باشد، قفلهائى از هوى و هوس، کبر و غرور، لجاجت و تعصب، اجازه ورود نور حق به آن نمى‏دهد.

(آیه ۲۵)- چرا در قرآن تدبر نمى‏کنند؟! قرآن همچنان به بحث پیرامون منافقان و موضع گیریهاى مختلف آنها ادامه مى‏دهد، مى‏فرماید: «کسانى که بعد از روشن شدن حق بازگشتند و پشت کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده، و آنها را به آرزوهاى دور و دراز فریفته است» (إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى‏ لَهُمْ).

(آیه ۲۶)- آیه شریفه علت این تسویلات و تزیینات شیطانى را چنین شرح مى‏دهد: «این به خاطر آن است که آنها به کسانى که از نزول وحى الهى (به پیامبر اسلام) ناراحت بودند گفتند: ما در بعضى از امور از شما پیروى مى‏کنیم» (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ).
کار منافق همین است که به دنبال افراد سر خورده و مخالف مى‏گردد، و اگر در تمام جهات با او قدر مشترک نداشته باشد به همان مقدار که وجوه مشترک موجود است همکارى، بلکه اطاعت مى‏کند.
منافقان مدینه نیز به سراغ یهود آمدند، یهود «بنى نضیر» و «بنى قریظه» که پیش از بعثت پیامبر از مبلغان اسلام بودند، اما بعد از ظهورش به خاطر حسد و کبر و به خطر افتادن منافعشان ظهور اسلام را ناخوشایند دانستند، و از آنجا که مخالفت با پیامبر اسلام و توطئه ضد او قدر مشترکى در میان منافقان و یهود بود قول همکارى به آنها دادند.
در پایان آیه آنها را با عبارتى کوتاه تهدید کرده، مى‏گوید: «خداوند مخفى کاریها و اسرار آنها را مى‏داند» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ).
هم از کفر باطنى آنها و نفاقشان آگاه است، و هم از توطئه چینها با کمک یهود، و به موقع آنها را مجازات خواهد کرد.

(آیه ۲۷)- این آیه در حقیقت توضیحى است براى این تهدید سر بسته مى‏فرماید: «پس حال آنها چگونه خواهد بود هنگامى که فرشتگان مرگ روحشان را قبض مى‏کنند در حالى که بر صورت و پشت آنها مى‏زنند» (فَکَیْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ).
به صورت آنها مى‏کوبند، براى این که رو به سوى دشمنان خدا رفته‏اند، و بر پشت آنها مى‏زنند به خاطر این که به آیات الهى و پیامبرش پشت کردند.

(آیه ۲۸)- در این آیه باز به بیان علت این عذاب الهى در آستانه مرگ آنها پرداخته، مى‏گوید: «این عذاب و کیفر به خاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به خشم مى‏آورد پیروى کردند، و آنچه را موجب خشنودى اوست کراهت داشتند، لذا خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد» (ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ کَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ).
چرا که شرط قبولى اعمال و هر گونه تلاش و کوشش رضاى خداست.

(آیه ۲۹)- منافقان را از لحن گفتارشان مى‏توان شناخت: در اینجا باز هم به بخشى دیگر از صفات و نشانه‏هاى منافقین اشاره مى‏کند و مخصوصا بر این معنى تأکید دارد که اینها تصور نکنند براى همیشه مى‏توانند چهره درونى خود را از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و مؤمنان مکتوم دارند.
نخست مى‏گوید: «آیا کسانى که در دلهایشان بیمارى است گمان کردند خدا کینه‏هایشان را (نسبت به پیامبر و مؤمنان) آشکار نمى‏کند» (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه