تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۵۱۰ قرآن کریم

(آیه ۳۰)- لذا در آیه شریفه مى‏ افزاید: «و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان مى ‏دهیم، تا آنها را با قیافه‏ هایشان بشناسى»! (وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ).
در چهره ‏هاى آنها علامتى مى‏گذاریم که با مشاهده آن علامت از نفاقشان آگاه شوى، و به رأى العین آنها را ببینى.
سپس مى‏ افزاید: «هر چند مى‏توانى آنها را از طرز سخنانشان بشناسى» (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ).
یعنى این منافقان بیمار دل را از کنایه‏ ها و نیش‌ها و تعبیرات موذیانه و منافقانه‏‌شان مى‏توان شناخت.
در حدیث معروفى از «ابو سعید خدرى» نقل شده است که مى‏گوید: «منظور از لحن القول بغض علىّ بن ابی طالب علیه السّلام است، و ما منافقان را در عصر پیامبر صلّى اللّه علیه و اله از طریق عداوت با على علیه السّلام مى‏شناختیم.»
امروز هم شناختن منافقان از لحن قول و موضع گیریهاى خلافشان در مسائل مهم اجتماعى، و مخصوصا در بحرانها یا جنگها کار مشکلى نیست و با کمى دقت از گفتار و رفتارشان شناسائى مى‏شوند.
در پایان آیه مى‏ افزاید: «خداوند اعمال همه شما را مى‏داند» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ).
هم اعمال مخفى و آشکار مؤمنان، و هم اعمال منافقان را، به فرض که بتوانند چهره اصلى خود را از مردم پنهان دارند آیا از خدا که در ظاهر و باطن و خلوت و جلوت با آنهاست مى‏توانند مکتوم دارند؟!

(آیه ۳۱)- در این آیه براى تأکید بیشتر و نشان دادن طرق شناخت مؤمنان از منافقان مى ‏افزاید: «ما همه شما را قطعا مى‏آزمائیم، تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از میان شما کیانند» و مجاهد نماها و سست عنصران منافق کیان؟! (وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ).
و در ذیل آیه مى‏فرماید: علاوه بر این «اخبار شما را مى‏آزماییم» (وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ).
به این ترتیب خداوند هم اعمال انسانها را مى‏آزماید و هم گفتار و اخبار آنها را.
و این نخستین بار نیست که خداوند به مردم اعلام مى‏کند که شما را مى‏آزمائیم تا صفوفتان از هم مشخص شود، و مؤمنان راستین از ضعیف الایمانها و منافقان شناخته شوند، در آیات فراوانى از قرآن مسأله ابتلاء و امتحان مطرح شده است- مسائل مربوط به آزمایش الهى در ذیل آیه ۱۵۵ سوره بقره و همچنین در آغاز سوره عنکبوت مشروحا آمده است.

(آیه ۳۲)- بعد از بحثهاى گوناگونى که پیرامون وضع منافقان در آیات گذشته بیان شد، در اینجا پیرامون جمع دیگرى از کفار بحث مى‏کند، و مى‏فرماید:
«کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند و بعد از روشن شدن هدایت براى آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زیانى به خدا نمى‏رسانند، و (خداوند) اعمالشان را نابود مى‏کند» حتى اگر کار خیرى هم انجام داده‏اند چون با ایمان قرین نبوده حبط مى‏شود (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدى‏ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ).
این گروه ممکن است همان مشرکان مکّه باشند، و یا کفار یهود مدینه، و یا هر دو.

(آیه ۳۳)- در این آیه روى سخن را به مؤمنان کرده، و بعد از بیان خطوط منافقین و کفار، خط آنها را نیز چنین تبیین مى‏کند: «اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا را، و اعمال خود را باطل مسازید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ).
لحن آیه نشان مى‏دهد که در میان مؤمنان آن روز نیز افرادى بوده‏اند که در مسأله اطاعت خداوند و رسول و حفظ اعمالشان از باطل شدن کوتاهى داشته‏اند که خداوند با این آیه به آنها اخطار مى‏کند.

(آیه ۳۴)- آنها که در حال کفر بمیرند هرگز بخشوده نخواهند شد!

این آیه توضیح و تأکیدى است براى آنچه در آیات قبل پیرامون کفار آمده بود، و در ضمن راه بازگشت را به آنها که مایل باشند نشان مى‏دهد، مى‏فرماید:
«کسانى که کافر شدند و (مردم را نیز) از پیمودن راه خدا باز داشتند سپس در همان حال کفر از دنیا رفتند خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید»! (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ).
چرا که با مرگ درهاى توبه بسته مى‏شود، اینها بار سنگین کفر خودشان و اضلال و گمراهى دیگران را هر دو بر دوش مى‏کشند، چگونه امکان دارد خداوند آنها را ببخشد؟

(آیه ۳۵)- صلح بى‏جا و ذلت بار!

در تعقیب آیات گذشته پیرامون مسأله جهاد این آیه به یکى از نکات مهم پیرامون «جهاد» اشاره مى‏کند و آن این که افراد سست و ضعیف الایمان براى فرار از زیر بار جهاد و مشکلات میدان جنگ غالبا مسأله صلح را مطرح مى‏کنند، مسلما صلح بسیار خوب است اما در جاى خود. از این رو مى‏فرماید: «پس اکنون (که دستورهاى گذشته را شنیدید) هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلت بار) دعوت نکنید در حالى که شما برترید» (فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ).
یعنى حالا که نشانه‏ هاى پیروزى و برترى شما آشکار شده چگونه با پیشنهاد صلح که مفهومش عقب نشینى و شکست است پیروزیهاى خود را عقیم مى‏گذارید؟ این در حقیقت صلح نیست، این تسلیم و سازشى است که از سستى و زبونى سر چشمه مى‏گیرد، این یک نوع عافیت طلبى زشتى است که عواقب دردناک و خطرناک به بار مى‏آورد.
و در پایان آیه براى تقویت روحیه مسلمانان مجاهد مى ‏افزاید: «و خداوند با شماست، و (چیزى از ثواب) اعمالتان را کم نمى‏کند» (وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ).
کسى که خدا با اوست همه عوامل پیروزى را در اختیار دارد، هرگز احساس تنهائى نمى‏کند، ضعف و سستى به خود راه نمى‏دهد، به نام صلح، تسلیم دشمن نمى‏شود، و فرآورده‏هاى خونهاى شهیدان را در لحظات حساس به باد نمى‏دهد.

(آیه ۳۶)- گفتیم سوره «محمّد» سوره «جهاد» است، از مسأله جهاد آغاز شده و با مسأله جهاد پایان مى‏گیرد.
در آخرین آیات این سوره نیز به یکى دیگر از مسائل زندگى انسانها در این رابطه مى‏پردازد، و براى تشویق و تحریک هر چه بیشتر مسلمانان در زمینه اطاعت خداوند عموما و مسأله جهاد خصوصا بى‏ارزش بودن زندگى دنیا را مطرح مى‏کند، مى‏فرماید: «زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى است» (إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ).
«لعب» (بازى) به کارهائى گفته مى‏شود که داراى یک نوع نظم خیالى براى وصول به یک هدف خیالى است، و «لهو» (سرگرمى) به هر کارى گفته مى‏شود که انسان را به خود مشغول داشته و از مسائل اصولى منحرف سازد.
و به راستى زندگى دنیا «بازى» و «سرگرمى» است.
به دنبال آن مى ‏افزاید: «و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید خداوند پاداشهاى شما را (به نحو کامل و شایسته) مى‏دهد، و (در برابر آن) اموال شما را نمى‏طلبد» (وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ).
و اگر مقدار ناچیزى از اموالتان به عنوان زکات و حقوق شرعى دیگر گرفته مى‏شود آن هم براى خود شما مصرف مى‏گردد، براى نگهدارى یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان شما، و براى دفاع از امنیت و استقلال کشورتان و برقرارى نظم و آرامش و تأمین نیازمندیها و عمران و آبادى شهر و دیار شماست.
بنابر این همین مقدار نیز براى خود شماست که خدا و پیامبرش از همگان بى‏نیازند، و به این ترتیب تناقضى بین مفهوم آیه و آیات انفاق و زکات و مانند آن وجود ندارد.

(آیه ۳۷)- در این آیه براى نشان دادن میزان دلبستگى غالب مردم به اموال و ثروتهاى شخصى مى‏ افزاید: «هر گاه اموال شما را مطالبه کند، و حتى اصرار ورزد بخل مى‏کنید، بلکه (از آن بالاتر) کینه‏ها و خشم شما را آشکار مى‏سازد»! (إِنْ یَسْئَلْکُمُوها فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَ یُخْرِجْ أَضْغانَکُمْ).
و به این ترتیب با این تازیانه ملامت روح خفته انسانها را بیدار مى‏سازد، تا زنجیر اسارت و بردگى اموال را از گردن خویش بردارند و آن چنان شوند که در راه دوست از همه چیز بگذرند، و همه را بر پاى او نثار کنند، در عوض ایمان و تقوا و رضا و خشنودى او را بطلبند.

(آیه ۳۸)- اگر سر پیچى کنید این رسالت را به گروه دیگرى مى ‏دهد!

آخرین آیه سوره محمّد صلّى اللّه علیه و اله تأکید دیگرى است بر آنچه در آیات گذشته پیرامون مسائل مادى و دلبستگیهاى مردم به آن و انفاق در راه خدا آمده است.
مى‏فرماید: «آرى! شما همان گروهى هستید که براى انفاق در راه خدا دعوت مى‏شوید، بعضى از شما (این فرمان الهى را اطاعت مى‏کنند در حالى که بعضى) بخل مى‏ورزند» (ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ).
در اینجا این سؤال مطرح مى‏شود که در آیات قبل گفته شد خداوند اموال شما را مطالبه نمى‏کند چگونه در این آیه دستور به انفاق در راه خدا داده شده است؟
ولى دنباله خود آیه در حقیقت به این سؤال از دو راه پاسخ مى‏دهد.
نخست مى‏گوید: «و هر کسى (که در انفاق) بخل ورزد نسبت به خود بخل کرده است» (وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ).
چرا که نتیجه انفاقها هم در دنیا به خود شما باز مى‏گردد، زیرا فاصله‏هاى طبقاتى کم مى‏شود، آرامش و امنیت در جامعه حکم فرما مى‏گردد، محبت و صفا و صمیمیت جاى کینه و عداوت را مى‏گیرد این پاداش دنیوى شماست.
و هم در آخرت در برابر هم درهم و دینارى مواهب و نعمتهائى به شما ارزانى مى‏دارد که هرگز به فکر بشرى خطور نکرده است، بنابر این هر قدر بخل کنید به خودتان بخل کرده‏اید! به تعبیر دیگر مسأله انفاق در اینجا بیشتر ناظر به انفاق براى جهاد است و واضح است که هر گونه کمک به پیشرفت امر جهاد ضامن حفظ موجودیت و استقلال و شرف یک جامعه است.
پاسخ دیگر این که: «و خداوند بى‏نیاز است و شما همه نیازمندید» (وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ).
او هم از انفاق شما بى‏نیاز است، و هم از اطاعتتان، این شما هستید که در دنیا و آخرت نیاز به لطف و رحمت و پاداش او دارید.
اصولا موجودات امکانیه و ما سوى اللّه سر تا پا فقر و نیازند، و غنىّ بالذّات تنها خداست، آنها حتى در اصل وجودشان دائما وابسته به اویند، و لحظه به لحظه از منبع لا یزال فیض وجود او مدد مى‏گیرند که اگر یک لحظه از آنها قطع فیض کند هستى همه بر باد مى‏رود «و فرو ریزند قالبها»! آخرین جمله هشدارى است به همه مسلمانان که قدر این نعمت بزرگ و موهبت عظیم را بدانید که خداوند شما را پاسدار آئین پاکش قرار داد تا حامیان دین و یاوران پیامبر او باشید «و هر گاه سرپیچى کنید، خداوند گروه دیگرى را جاى شما مى‏آورد پس آنها مانند شما نخواهند بود» و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مى‏کنند (وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ).
آرى! اگر شما این رسالت عظیم را نادیده بگیرید، خداوند قوم دیگرى را بر مى‏انگیزد قومى که در ایثار و فداکارى و بذل جان و مال و انفاق فى سبیل اللّه به مراتب از شما برتر و بالاتر باشند! این تهدید بزرگى است که نظیر آن در آیه ۵۴ سوره مائده نیز آمده است:
«اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! هر کس از شما از آیین خود باز گردد (به خدا زیانى نمى‏ رساند) خداوند در آینده جمعیتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران نیرومند و شکست ناپذیرند، مردانى که در راه خدا جهاد مى‏کنند و هرگز از سرزنش کنندگان هراسى به خود راه نمى‏دهند» اکثر مفسران نقل کرده‏اند که: بعد از نزول این آیه جمعى از اصحاب رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله عرض کردند: «این گروهى که خداوند در این آیه به آنها اشاره کرده کیانند»؟! در این هنگام پیامبر دست بر پاى سلمان- و طبق روایتى بر شانه سلمان- زد و فرمود: «منظور این مرد و قوم اوست، سوگند به آن کس که جانم به دست اوست، اگر ایمان به ثریا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى‏آورند»! حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام نقل شده که مکمل حدیث فوق است.
فرمود: «به خدا سوگند که خداوند به این وعده خود وفا کرده و گروهى را از غیر عرب بهتر از آنها جانشین آنها فرمود».
«پایان سوره محمّد»

منبع: برگزیده تفسیر نمونه