تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات صفحه ۵۱۵ قرآن کریم
(آیه ۲۹)- در این آیه به ترسیم بسیار گویائى از اصحاب و یاران خاص پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و آنها که در خط او بودند از لسان تورات و انجیل بیان کرده که هم افتخار و مباهاتى است براى آنها که در «حدیبیه» و مراحل دیگر پایمردى به خرج دادند، و هم درس آموزندهاى است براى همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار.
در آغاز مىفرماید: «محمد (ص) فرستاده خداست» (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ).
سپس به توصیف یارانش پرداخته و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنها را طى پنج صفت چنین بیان مىکند: «و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و شدیدند» (وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ).
و در دومین وصف مىگوید: «و در میان خود مهربانند» (رُحَماءُ بَیْنَهُمْ).
در حقیقت عواطف آنها در این «مهر» و «قهر» خلاصه مىشود، اما نه جمع میان این دو در وجود آنها تضادى دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن و مهر آنها در برابر دوست سبب مىشود که از جاده حق و عدالت قدمى بیرون نهند.
در سومین صفت که از اعمال آنها سخن مىگوید، مىافزاید: «پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى» و همواره به عبادت خدا مشغولند (تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً).
این تعبیر عبادت و بندگى خدا را که با دو رکن اصلیش «رکوع» و «سجود» ترسیم شده، به عنوان حالت دائمى و همیشگى آنها ذکر مىکند، عبادتى که رمز تسلیم در برابر فرمان حق، و نفى کبر و خود خواهى و غرور، از وجود ایشان است.
در چهارمین توصیف که از نیت پاک و خالص آنها بحث مىکند، مىفرماید:
«آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند» (یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً).
نه براى تظاهر و ریا قدم بر مىدارند، و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند، بلکه چشمشان تنها به رضا و فضل او دوخته شده.
و در پنجمین و آخرین توصیف از ظاهر آراسته و نورانى آنها بحث کرده مىگوید: «نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است» (سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ).
قرآن بعد از بیان همه این اوصاف مىافزاید: «این توصیف آنان در تورات است (ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ).
این حقیقتى است که از پیش گفته شده و توصیفى است در یک کتاب بزرگ آسمانى که پیش از هزار سال قبل نازل شده است.
ولى نباید فراموش کرد که تعبیر «وَ الَّذِینَ مَعَهُ» (و کسانى که با او هستند) سخن از افرادى مىگوید که در همه چیز با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بودند، در فکر و عقیده و اخلاق و عمل، نه تنها کسانى که همزمان با او بودند هر چند خطشان با او متفاوت بود.
سپس به توصیف آنها در یک کتاب بزرگ دیگر آسمانى یعنى «انجیل» پرداخته، چنین مىگوید: «و توصیف آنها در انجیل، همانند زراعتى است که جوانههاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و به قدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وا مىدارد» (وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ).
در حقیقت اوصافى که در تورات براى آنها ذکر شده اوصافى است که ابعاد وجود آنها را از نظر عواطف و اهداف و اعمال و صورت ظاهر بیان مىکند و اما اوصافى که در انجیل آمده بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها در جنبههاى مختلف است- دقت کنید.
آرى! آنها انسانهائى هستند با صفات والا که آنى از «حرکت» باز نمىایستند.
همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر مىدهند و روز به روز خیل تازهاى بر جامعه اسلامى مىافزایند.
سپس در دنباله آیه مىافزاید: این اوصاف عالى، این نمو و رشد سریع، و این حرکت پر برکت، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط مىآورد سبب خشم کفار مىشود «این براى آن است که کافران را به خشم آورد» (لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ).
و در پایان آیه مىفرماید: « (ولى) کسانى از آنها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى داده است» (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً).
بدیهى است اوصافى که در آغاز آیه گفته شد ایمان و عمل صالح در آن جمع بود، بنابر این تکرار این دو وصف اشاره به تداوم آن است، یعنى خداوند این وعده را تنها به آن گروه از یاران محمد صلّى اللّه علیه و اله داده که در خط او باقى بمانند، و ایمان و عمل صالح را تداوم بخشند، و گر نه کسانى که یک روز در زمره دوستان و یاران او بودند، و روز دیگر از او جدا شدند و راهى بر خلاف آن را در پیش گرفتند، هرگز مشمول چنین وعدهاى نیستند.
«پایان سوره فتح»
سوره حجرات [۴۹]
این سوره در «مدینه» نازل شده و ۱۸ آیه دارد
محتواى سوره:
در این سوره مسائل بسیار مهمى در ارتباط با شخص پیامبر و جامعه اسلامى نسبت به یکدیگر مطرح شده است.
بخشهاى مختلف این سوره را این گونه مىتوان خلاصه کرد:
بخش اول: آیات آغاز سوره است که آداب برخورد با پیشواى بزرگ اسلام پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله، و اصولى را که مسلمانان در محضر او باید به کار بندند، بیان مىکند.
بخش دوم: مشتمل بر یک سلسله اصول مهم «اخلاق اجتماعى» است.
بخش سوم: دستوراتى است که مربوط به چگونگى مبارزه با اختلافات و درگیریهایى است که احیانا در میان مسلمانان روى مىدهد.
بخش چهارم: از معیار ارزش انسان در پیشگاه خدا و اهمیت مسأله تقوا سخن مىگوید.
بخش پنجم: روى این مسأله تأکید دارد که ایمان تنها به گفتار نیست بلکه باید علاوه بر اعتقاد قلبى، آثار آن در اعمال انسانى و در جهاد با اموال و نفوس آشکار گردد.
و بالاخره آخرین قسمت این سوره از علم خداوند و آگاهى او از همه اسرار نهان عالم هستى و اعمال انسانها سخن مىگوید که در حقیقت به منزله ضامن اجراست براى تمام بخشهائى که در این سوره آمده است.
نامگذارى این سوره به سوره «حجرات» به تناسب آیه چهارم این سوره است که این کلمه در آن به کار رفته و تفسیر آن را به زودى خواهیم دانست.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و اله مىخوانیم:
«هر کس سوره «حجرات» را بخواند به عدد تمام کسانى که خدا را اطاعت یا عصیان کردهاند ده حسنه به او داده مىشود»! و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام آمده است: «هر کس سوره حجرات را در هر شب یا هر روز بخواند از زائران محمد صلّى اللّه علیه و اله خواهد بود».
بدیهى است این همه حسنات به عدد مطیعان و عاصیان در صورتى است که اعمال هر یک از این دو را که در آیات این سوره منعکس است دقیقا در نظر بگیرد، و در آن بیندیشد، و مسیر خود را بر اولى منطبق و از دومى جدا سازد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
(آیه ۱) - شأن نزول:
در مورد نزول نخستین آیه این سوره نقل شده که:
پیامبر صلّى اللّه علیه و اله به هنگام حرکت به سوى «خیبر» مىخواست کسى را به جاى خود در «مدینه» نصب کند، عمر شخص دیگرى را پیشنهاد کرد آیه نازل شد و دستور داد بر خدا و پیامبر پیشى مگیرید.
تفسیر:
چنانکه در محتواى سوره اشاره کردیم در این سوره یک رشته از مباحث مهم اخلاقى و دستورات انضباطى نازل شده که آن را شایسته نام «سوره اخلاق» مىکند، در آغاز سوره به دو قسمت از این دستورات اشاره شده است:
نخست تقدم نیافتن بر خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و اله، و دیگرى در محضر پیامبر صلّى اللّه علیه و اله سر و صدا و قال و غوغا راه نینداختن.
در مورد اول مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! چیزى را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید (و پیشى مگیرید) و تقواى الهى پیشه کنید، که خداوند شنوا و داناست» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).
منظور از مقدم نداشتن چیزى در برابر خدا و پیامبر پیشى نگرفتن بر آنها در کارها، و ترک عجله و شتاب در مقابل دستور خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و اله است.
(آیه ۲) - شأن نزول:
گروهى از طایفه «بنى تمیم» و اشراف آنها وارد مدینه شدند هنگامى که داخل مسجد پیامبر صلّى اللّه علیه و اله گشتند صدا را بلند کرده، از پشت حجرههائى که منزلگاه پیامبر صلّى اللّه علیه و اله بود فریاد زدند: «یا محمّد اخرج الینا اى محمد! بیرون بیا».
این سر و صداها و تعبیرات نا مؤدبانه، پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را ناراحت ساخت هنگامى که بیرون آمد گفتند: آمدهایم تا با تو مفاخره کنیم! اجازه ده تا «شاعر» و «خطیب» ما افتخارات قبیله «بنى تمیم» را بازگو کند، پیامبر اجازه داد.
نخست خطیب آنها برخاست و از فضائل خیالى طائفه «بنى تمیم» مطالب بسیارى گفت.
پیامبر به "ثابت بن قیس" «وی خطیب انصار و خطیب پیامبر صلّى اللّه علیه و اله بود، همان گونه که "حسان بن ثابت" شاعر حضرت بود.» فرمود: پاسخ آنها را بده، او برخاست خطبه بلیغى در جواب آنها ایراد کرد.
سپس «شاعر» آنها برخاست و اشعارى در مدح این قبیله گفت که «حسان بن ثابت» شاعر معروف مسلمان پاسخ کافى به او داد.
در این موقع پیامبر صلّى اللّه علیه و اله براى جلب قلب آنها دستور داد هدایاى خوبى به آنها دادند آنها تحت تأثیر مجموع این مسائل واقع شدند و به نبوّت پیامبر صلّى اللّه علیه و اله اعتراف کردند.
تفسیر:
این آیه اشاره به دستور دوم کرده، مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن نگوئید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىکنند مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمىدانید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا
أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ).
پیامبر صلّى اللّه علیه و اله که جاى خود دارد این کار در برابر پدر و مادر و استاد و معلم نیز مخالف احترام و ادب است.
بدیهى است اگر این گونه اعمال به قصد توهین به مقام شامخ نبوت باشد موجب کفر است و بدون آن ایذاء و گناه.
در صورت اول، علت حبط و نابودى اعمال روشن است زیرا کفر علت حبط (از بین رفتن ثواب عمل نیک) مىشود.
و در صورت دوم نیز مانعى ندارد که چنین عمل زشتى باعث نابودى ثواب بسیارى از اعمال گردد.
(آیه ۳)- این آیه براى تأکید بیشتر روى این موضوع پاداش کسانى را که به این دستور الهى عمل مىکنند، و انضباط و ادب را در برابر پیامبر صلّى اللّه علیه و اله رعایت مىنمایند چنین بیان مىکند: «آنها که صداى خود را نزد رسول خدا کوتاه مىکنند همان کسانى هستند که خداوند دلهایشان را براى تقوا خالص نموده براى آنان آمرزش و پاداش عظیمى است» (إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ).
(آیه ۴)- این آیه براى تأکید بیشتر، اشاره به نادانى و بىخردى کسانى مىکند که این دستور الهى را پشت سر مىافکنند، و چنین مىفرماید: « (ولى) کسانى که تو را از پشت حجرهها بلند صدا مىزنند بیشترشان نمىفهمند»! (إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ).
اصولا هر قدر سطح عقل و خرد انسان بالاتر مىرود بر ادب او افزوده مىشود، زیرا «ارزشها» و «ضد ارزشها» را بهتر درک مىکند.
منبع: برگزیده تفسیر نمونه