درس شماره: ۱۷
عنوان: ملاک انتخاب
"کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ"
سوره بقره،آیه ۲۱۶
جهاد [در راه خدا] برای شما مقرر شد؛ در حالی که از آن، اکراه دارید، و چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید که خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید که شر شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید.
🖋مقدمه
آیه قبل، درباره انفاق اموال است و در این آیه، سخن از انفاق جان ها در راه خدا است. این دو، در میدان فداکاری، دوش به دوش یکدیگر قرار می گیرند. از آنجا که علم انسانها، از هر نظر محدود است و معلوماتشان برابر مجهولاتشان همچون قطره ای برابر دریا است، نباید تشخیص ابتدایی خودشان را در مسائل مربوط به سرنوشتشان حاکم کنند. آنچه آیه می فرماید، منحصر به مسأله جنگ با دشمنان نیست؛ بلکه از یک قانون کلی و عمومی پرده بر می دارد و تمام مرارتها و سختی های اطاعت فرمان خدا را برای انسان سهل و گوارا می سازد؛ زیرا به مقتضای " " می داند که خداوند از همه چیز آگاه و برای بندگانش رحمان و رحیم است. به این ترتیب، بندگان مومن، همه این دستورات را، داروهای شفابخش می دانند و با جان و ادل آن را پذیرا هستند. (برگرفته از تفسیر نمونه، ج۲،ص۱۰۶و۱۰۷)
📋واژه ها
کُتِب: نوشته شد، مقرر و واجب گردید (فعل ماضی از ماده کتب)
کُره: ناخوشایند، مکروه
📌نکات تفسیری
۱- وجوب جهاد
آیه دلالت دارد بر اینکه جهاد و قتال بر همه مومنان واجب است؛ چون خطاب، متوجه مومنان شده است؛ مگر کسانی که دلیلی آنان را استثنا کرده باشد(ترجمه المیزان، ج۲،ص۲۴۶). مانند آیه "لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ" ؛ یعنی، بر نابینا و افراد شل و بیمار، گناهی نیست.( نور،۶۱)
۲- چرا "کُتب" مجهول آورده شده ؟
در آیه مورد بحث، نفرمود: "کَتَب الله"، (خدا بر شما واجب کرد)؛ بلکه فرمود: "کُتب" (بر شما واجب شد)/ این، بدان سبب است که در ذیل آیه آمده است: " و هو کره لکم" (در حالی که جنگ را ناخوشایند می دانید). در چنین مقامی، نام خدا بردن و فاعل را معرفی کردن، نوعی بی ادبی در برابر خدا است و تعبیر صیغه مجهول، نام خدا را از استخفاف حفظ می کند. (ترجمه المیزان، ج۲،ص۲۴۷)
۳- چرا جهاد و قتال بر مومنان سنگین بوده است؟
این نگرانی یا به این جهت است که در جنگ، جان ها در خطر قرار می گیرد، ضررهای مالی بسیار می آورد و امنیت و ارزانی ارزاق و آسایش را سلب می کند. یا به این دلیل است که خوی شفقت و رحمت بر مخلوقات، در مومنان شدیدتر از دیگران است؛ از این رو آنان، حتی از آزار یک مورچه هم پرهیز دارند و به همه خلایق رئوف و مهرباناند. چنین کسانی، از جنگ و خونریزی کراهت دارند؛ هرچند دشمنانشان کافر باشند، دوست دارند با د شمنان هم با مدارا رفتار کنند. خدای سبحان، در آیه مورد بحث، به ایشان فهماند که اشتباه می کنند، چون خدایی که قانونگذار حکم قتال است، خوب می داند که دعوت با زبان و عمل، برای کفاری که دچار شقاوت و خسران شده اند، هیچ اثری ندارد. البته وجه اول، مناسبتر است. (برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان، ج۲،ص۲۴۷)
۴- ملاک کراهت و محبت
تکرار کلمه "عسی" در آیه شریفه، برای این است که مومنان از جنگ کراهت داشتند و به صلح علاقمند بودند. خدای سبحان خواست به آنان بفهماند که در هر دو جهت اشتباه می کنند. اگر می فرمود: "عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم او تحبوا شیئاً و هو شر لکم" معنا این می شد که شما یک اشتباه دارید و آن این است که ملاکت کار را کراهت و محبت خود قرار داده اید؛ اما کسی که دو بار خطا کرده است (مثلا هم از دیدن اشخاص کراهت داشته و هم اینکه دوستدار گوشه نشینی و تنهایی شده است) برابر چنین کسی، بلاغت در گفتار ایجاب می کند به هر د و خطایش اشاره شد، و گفته شود: تو نه در کراهت از معاشرت، راه درست را پیش گرفته ای و نه در علاقه به گوشه گیری. در اینجا نیز خداونتد به هر دو اشتباه اشاره نموده و می فرماید: "عسی أن تکرهوا... و عسی ان تحبوا..." (همان، ص۲۴۸)
۵- خطاب نهایی
عبارت " وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ" خطای آنان در تشخیص را تکمیل می کند؛ چون خدای تعالی این مطلب را به تدریج بیان کرده، تا مومنان، آمادگی پذیرش آن را داشته باشند؛ لذا در بیان اول، تنها احتمال خطا را یادآور شد و فرمود: درباره هرچه کراهت دارید، احتمال بدهید که خیر شما در آن باشد و به هرچه علاقه مندید، احتمال بدهید که برایتان بد باشد.
پس از آنکه ذهن مومنان از افراط دور شد و حالت اعتدال به خود گرفت، دوباره روی سخن را متوجه آنان کرده، می فرماید: این حکم (حکم قتال) که شما از آن کراهت دارید، حکمی است که خداوند دانا به حقایق امور، تشریع کرده و آنچه شما بدان آگاهی دارید و می بینید، هر چه باشد مستند به نفس شما است که جز آنچه خدا تعلیمش داده علمی ندارد؛ پس ناگزیر باید در برابر دستورهایش تسلیم شوید. (همان)
📢پیامها
۱- ملاک خیر و شر، آسانی و سختی، یا تمایلات شخصی نیست؛ بلکه مصالح واقعی ملاک است و نباید به پیش داوری خود تکیه کنیم (عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ).
۲- جنگ و جهاد در راه دین، مایه خیر است (کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ ... خَیْرٌ لَکُمْ).
۳- تسلیم فرمان خدایی باشیم که بر اساس علم بی نهایت به ما دستور می دهد؛ گرچه ما دلیل آن را ندانیم. (تفسیر نور، ج۱،ص۳۴۰)
🗄منبع: تفسیر همراه