درس شماره: ۴۷
عنوان: حرمت مومن

"وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَإِنْ کَانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا"
سوره نساء، آیه ۹۲
هیچ فرد با ایمانی مجاز نیست مومنی را به قتل برساند؛ مگر این که از روی خطا و اشتباه باشد. و [در عین حال] کسی که مومنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مومن آزاد کند و خون‌بهایی به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خون‌بها را ببخشند. اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمن شما هستند [و کافرند]؛ ولی مقتول با ایمان بوده، تنها باید یک برده مومن آزاد کند [پرداخت خون‌بها لازم نیست] و اگر از جمعیتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خون‌بهای او را به کسان او بپردازد و یک برده مومن [نیز] آزاد کند. و آن کس که دسترسی به آزاد کردن برده ندارد، دو ماه پی در پی روزه بگیرد؛ این [یک تخفیف و] توبه الهی است و خداوند، دانا و حکیم است.


🖋مقدمه
یکی از بت پرستان مکه، به نام حارث بن زید، با دستیاری ابوجهل، مسلمانی را به نام عیاش بن ربیعه، به جرم گرایش به اسلام مدتها شکنجه می داد. پس از هجرت مسلمانان به مدینه، عیاش نیز به مدینه هجرت کرد و در شمار مسلمانان قرار گرفت.
روزی در یکی از محله های اطراف مدینه، با شکنجه دهنده خود، حارث بن یزید، روبه‌رو شد. از فرصت استفاده کرد و او را به قتل رساند به گمان اینکه دشمنی را از پای در آورده است؛ در حالی که توجه نداشت حارث توبه کرده و مسلمان شده است و به سوی پیامبر(ص) می رود. جریان را به پیامبر(ص) عرض کردند؛ آیه نازل شد و حکم قتلی را که از روی اشتباه و خطا انجام شده بود، بیان کرد. (تفسیر نمونه، ج۴،ص۶۰و۶۱)


📋واژه ها
خَطَأً: غیر عمد و بدون قصد
مسلمه: تسلیم شده، داده شده بدون کم و کاست (اسم مفعول از ماده سلم)
رقبه: یک برده
میثاق: پیمان
شهرین: دو ماه
متتابعین: پیوسته، در پی یکدیگر (اسم فاعل از ماده تبع، باب تفاعل)


📌نکات تفسیری
۱- ناسازگاری ایمان با قتل نفس
خداوند متعال، هرگاه بخواهد وصفی را با عنوان دوام بیان کند و توجه دهد که هیچ وقت غیر از آن امکان ندارد، با عبارت "ماکان" بیان می فرماید؛ چنانکه در مسأله وحی چنین می فرماید: " وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ" (شوری،۵۱) (هیچ بشری را نرسد که خدای با او سخن گوید مگر با وحی یا از پس پرده، یا فرستاده ای [فرشته ای] فرستند که به فرمان او آنچه خواهد [به وی] وحی کند.
یعنی صحبت با خدا ناشدنی است؛ مگر از این راهها، در "ما کان لمومن" نیز، تا هنگامی که انسان ایمان دارد، ممکن نیست قتل به دست او اتفاق بیفتد؛ مگر ناخواسته؛ یعنی انسانی که دانسته و از روی عمد قتل انجام می دهد، بی ایمان است.
۲- حرمت مومن
انسانها به واسطه ایمانشان احترام می یابند. خداوند می فرماید: سزاوار نیست مومن حریم ایمانی خود را بشکند و خود را آلوده به گناه کند؛ مگر اینکه ناخواسته برایش پیش بیاید. همچنین با آوردن کلمه "مومن" (ان یقتل مومنا) توجه می دهد که کسی حق ندارد به حریم انسان مومن تعرض کند. این حریم در آیه، حریم حیات مومن است، ولی حریم آبرویی و دیگر حریم ها را هم می تواند در برگیرد.
۳- بزرگی گناه قتل مومن در روایات
روایت شده که رسول خدا(ص) به کعبه نظر افکند و فرمود: مرحبا بالبیت ما اعظمک و اعظم حرمتک علی الله و الله للمومن اعظم حرمه لان الله حرم منک واحده و من المومن ثلاثه، و دمه و ان یظن السوء. (بحارالانوار،ج۶۴،ص۷۱) (آفرین بر خانه کعبه! چه عظیمی و جقدر احترامت نزد خدا عظیم است، به خدا سوگند حریم مومن، با عظمت تر از توست، چرا که خداوند، از تو یک چیز حرام شمرده [فقط خراب کردن تو را]؛ اما از مومن، سه چیز را حرام شمرده؛ از بین بردن مال مومن، و خون مومن، و بدبینی به مومن[آبروی مومن]).
همچنین فرموده: "از بین رفتن جهان در پیشگاه خدا از کشتن یک فرد مسلمان کوچکتر است". (همان، ج۱۰۱،ص۳۸۲)
و در جای دیگر فرمود: "اگر اهل آسمان های هفتگانه و اهل زمین های هفتگانه در ریختن خون مومنی شرکت کنند، خداوند متعال، همه آنها را با صورت به آتش می افکند". (همان)
۴- فلسفه جریمه و کفاره قتل
کفاره قتل، مانند دیگر احکام الهی، دارای حکمت هایی است که برخی آنها عبارتند از:
الف. پرداخت دیه، مرهمی برای بازماندگان مقتول است.
ب. از بی مبالاتی مردم جلوگیری می کند، تا نگویند قتل خطایی سزا و جریمه ای ندارد.
ج. احترام به جان افراد و سبب امنیت اجتماعی است.
د. جبران خلا اقتصادی است که در اثر قتل پیدا شده.
ه. وجوب کفاره در قتل خطایی، بیانگر این است که قتل غیر عمد نیز انسان را از لطف خدا دور می کند، و پرداخت دیه و آزاد کردن برده، راهی برای برگرداندن لطف الهی به قاتل است.
۵- اهمیت پیمان در اسلام
اگر مقتول، مومن باشد و بستگان او کافر، به بستگان، دیه تعلق نمی گیرد؛ ولی اگر از هم پیمانان مسلمان باشند، دیه تعلق می گیرد. این مطلب، بیانگر اهمیت عهد و پیمان در اسلام است. چه بسا پرداخت دیه، به جهت حفظ و بقاء پیمان ها و جلوگیری از سست شدن آن باشد.


📢پیام‌ها
۱- در حالات هیجانی هم، عواطف و رحم نباید فراموش شود و عفو خطاکار، یک صدقه پسندیده است.
۲- ارزش پیمان تا آنجا است که گاهی کافر را از نظر حقوقی در ردیف مومن قرار می دهد. (برگرفته از تفسیر نور،ج۲،ص۳۵۴)
۳- وفای به عهد و پیمان حتی با کفار ضروری است.


🗄منبع: تفسیر همراه