إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الاَْحْرَارِ.

امام(علیه السلام) فرمود: «گروهى خدا را از روى رغبت و میل (به بهشت) پرستش کردند، این عبادت تاجران است و عدّه اى از روى ترس او را پرستیدند و این عبادت بردگان است و جمعى دیگر خدا را براى شکر نعمت ها (و این که شایسته عبادت است) پرستیدند. این عبادت آزادگان است»


شرح و تفسیر

عبادت آزادگان و احرار امام(علیه السلام) در این کلام نورانى انگیزه هاى عبادت عابدان را با ذکر سلسله مراتب آنها بیان کرده، مى فرماید: «گروهى خدا را از روى رغبت و میل (به بهشت) و پرستش کردند، این عبادت تاجران است و عدّه اى از روى ترس او را پرستیدند و این عبادت بردگان است و جمعى دیگر خدا را براى شکر نعمت ها (و این که شایسته عبادت است) پرستیدند. این عبادت آزادگان است»; (إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الاَْحْرَارِ). امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه انگیزه هاى عبادت را به صورت بسیار لطیف، زیبا و دقیق بیان فرموده و مردم را به سه گروه تقسیم مى کند. گروه اوّل کسانى هستند که شوق بهشت و عشق به حور و قصور و مواهب دیگر بهشتى آنها را به سوى عبادت پروردگار دعوت مى کند، گرچه عبادت اینها بر خلاف آنچه بعضى از ناآگاهان پنداشته اند صحیح است; ولى به یقین در حد اعلا نیست، زیرا کارشان شبیه تاجرانى است که سرمایه اى را به بازار مى برند تا چیز بهتر و بیشتر به دست آورند. گروه دوم کسانى هستند که ترس از آتش دوزخ و عذاب هاى جانکاه آن، ایشان را وادار به اطاعت و عبادت پروردگار مى کند. گرچه عبادت این گروه ـ همان گونه که خواهد آمد ـ نیز صحیح است; ولى در حد اعلى نیست، زیرا کار آنها شبیه غلامانى است که از ترس تازیانه مولا انجام وظیفه مى کنند. اما گروه سوم کسانى هستند که سطح فکر و معرفت و اخلاصشان برتر از این است که عشق به نعمت هاى بهشتى و وحشت از عذاب هاى دوزخى آنها را به عبادت پروردگار وادارد، بلکه محبت پروردگار و شکر نعمت هاى او و عشق به قرب حق آنها را به عبادت جذب مى کند. این برترین انگیزه عبادت است و این عبادت آزادگان است; آزادگان از عشق به جنت و ترس از نار. شبیه این معنا به صورت دیگرى ـ طبق روایتى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار آورده از آن حضرت نقل شده مى فرماید: «مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَلاَ طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک; (خداوندا!) من تو را از ترس دوزخت پرستش نکردم و نه به جهت طمع در بهشت تو; ولى تو را شایسته عبادت دیدم و پرستیدم». در حدیث دیگرى از آن حضرت این تقسیم هاى سه گانه به تعبیر دیگرى نقل شده و در آخر آن آمده است: «لَکِنِّی أَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ عَزَّوَجَلَّ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْکِرَامِ وَهُوَ الاَْمْنُ لِقَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ وَهُمْ مِنْ فَزَع یَوْمَئِذ آمِنُونَ; ولى من او را به جهت عشق به آن ذات پاک مى پرستم و این عبادت بزرگواران است که سبب آرامش و امنیت در روز جزاست، زیرا خداى متعال مى فرماید: آنها از وحشت آن روز در امانند». نکته: انگیزه هاى عبادت شک نیست که عبادت نیاز به قصد قربت دارد; یعنى باید انگیزه هاى آن الهى باشد و خلوص از هرگونه ریا و قصد غیر خدا نیز لازم است. فقها فرموده اند: اگر کسى وضو مى گیرد به نیت اطاعت فرمان خدا و هم براى این که به وسیله آب خنک بدن او خنک شود، وضوى او خالى از اشکال نیست چرا که انگیزه مشترکى بین قصد قربت و قصد برودت آب داشته است. البته اگر قصد اصلى قربت است که در هر حال وضو براى نماز مى گرفت; ولى قصدهاى تبعى هم در کار باشد، ضررى نمى زند. در اینجا سؤال پیش مى آید که آیا به جا آوردن عبادات براى رسیدن به پاداش بهشت و نعمت هاى آن و حور و قصور جنت با قصد قربت سازگار است؟ همچنین انجام آن براى ترس از آتش دوزخ و عذاب هاى آن واقعاً خالصانه است؟ در زمینه آثار دنیوى و مواهب مادى، خواندن نماز باران براى رفع خشکسالى یا انجام دادن نماز شب براى وسعت روزى و امثال آن نیز قابل پرسش است که چگونه این گونه نیات با قصد قربت سازگار است. پاسخ همه این پرسش ها یک چیز است و آن این که آنچه را انسان از خدا بخواهد عین قربت است و به تعبیر دیگر، پاداش هاى بهشتى و نجات از عذاب دوزخ یا پاداش هاى مادى دنیوى از قبیل داعى بر داعى یعنى انگیزه اى است براى قصد قربت، زیرا عبادت کننده مى داند که اگر نیت قربت نداشته باشد این امور حاصل نمى شود. به همین دلیل در سرتاسر قرآن مجید براى تشویق مؤمنان به اطاعت پرودگار و تقرب به او سخن از نعمت هاى بهشتى به میان آمده و براى نهى از مخالفت، سخن از عذاب هاى دوزخ. هرگاه این امور با قصد قربت مخالفت داشت، هرگز در قرآن مجید آن هم به صورت بسیار گسترده مطرح نمى شد. همچنین مسئله نماز باران و مانند آن در احادیث اسلامى وارد شده و معصومان(علیهم السلام) به آن تشویق کرده اند. اگر با قصد قربت منافات داشت امکان نداشت تشویق کنند. نیز پاداش هاى مادى که براى برپاداشتن نماز شب یا خواندن سوره هاى مختلف قرآن یا دعاهایى براى خلاص زندانیان و شفاى بیماران همه دلیل بر این است که آنچه از خدا خواسته شود، هرچند داعى بر آن رسیدن به مواهب مادى باشد منافات با قصد قربت ندارد. البته شک نیست اگر انسان به مقامى از ایمان و اخلاص برسد که عبادت پروردگار را تنها براى اداى شکر و شایستگى حق براى عبادت به جاى آورد و حتى عشق به نعمت هاى بهشتى و ترس از آتش دوزخ و رسیدن به مواهب دنیوى را رها سازد، عبادتى در حد بسیار اعلا انجام داده است; ولى این بدان معنا نیست که اگر طمع در جنت و خوف از عذاب یا رسیدن به مواهب مادى دنیا انگیزه رفتن به در خانه خدا شود و همه را از او بخواهد با اخلاص نیت مخالفت داشته باشد، از این رو در آیات قرآن در کنار «(جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ); باغ هایى از بهشت که نهرها از کنار درختانش عبور مى کند» تعبیر به (وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللهِ أَکْبَرُ) (خشنودى و رضایت خداوند از همه برتر است) نیز آمده در آنجا که مى فرماید: «(وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّات تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْن وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ); خداوند به مردان و زنان باایمان، باغ هاى بهشتى وعده داده که نهرها از پاى درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و (همچنین،) خانه ها و (قصرهاى) پاکیزه در باغ هاى جاودان بهشتى (به آنها وعده داده); و خشنودى خدا، (از همه اینها) برتر است; واین، همان رستگارى و پیروزى بزرگ است». چه خوب است که انسان افق فکر و معرفت خود را چنان بالا برد که از عبادات و مناجات هاى خود غیر او را نخواهد، همان گونه که در مناجات هشتم از مناجات هاى پانزده گانه امام سجاد(علیه السلام)وارد شده است که به پیشگاه خدا عرضه مى دارد: «فَأَنْتَ لاَ غَیْرُکَ مُرَادِی وَلَکَ لاَ لِسِوَاکَ سَهَرِی وَسُهَادِی وَلِقَاؤُکَ قُرَّةُ عَیْنِی وَوَصْلُکَ مُنَى نَفْسِی وَإِلَیْکَ شَوْقِی وَفِی مَحَبَّتِکَ وَلَهِی وَإِلَى هَوَاکَ صَبَابَتِی وَرِضَاکَ بُغْیَتِی... وَقُرْبُکَ غَایَةُ سُؤْلِی; تو مراد منى و غیر تو مراد من نیست. شب زنده دارى و بیدارى ام فقط براى توست نه غیر تو. دیدارت نور چشم من و وصل تو آرزوى من و به سوى تو شوق و اشتیاق من است. در وادى محبت تو سرگشته و در هواى تو دل داده ام و خشنودى ات مقصد و مقصود من... و قرب تو منتهاى خواسته من است».


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی